مشکل جدی من

با سلام
شما مطمئنید که مثل یه مرد با همسرتون برخورد کردید؟
ببخشید که این سوال رو مطرح می کنم، اما به نظرم میاد که شما تنها با احساس با همسرتون برخورد کردید در صورتی که هیچ منطق و فکر عقلانی در مورد تصمیماتتون توی زندگی نداشتید! درسته که دوست داشتن یه مرد توی زندگی فوق العاده تاثیر میگذاره اما به قول قدیمی ها " برای کسی بمیر که لااقل برات تب کنه!" من احساس می کنم که همسر شما متوجه یه جور، چه طور بگم اعتماد به نفس پایین شما یا احساسات بیش از حدتون شده بودن و این در جایی بوده که ایشون آنچنان علاقه ای به رفتارها و نظرات و درک و پیشنهادهای شما مبنی بر رفتن به دانشگاه و این جور چیزها نداشته اند!
به هر حال من فکر می کنم که شما باید یه کم قاطع تر برخورد کنید و ابتدا به فکر تغییر خودتون باشید تا با اعتماد به نفس بیشتری و با منطق بهتری به فکر ادامه ی این زندگی مشترک باشید، بعد حتما حتما اگر واقعا می بینید که همسرتون ارزش این زندگی و محبت های شما رو داره، به فکر تغییراتی در ایشون باشید
باز هم از لحن صریح کلامم معذرت می خوام.

واقعا نه من همیشه کوتاه اومدم و هیچوقت هیچ اختیاری حتی در مورد پوشش همسرم نداشتم .

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

واقعا دارم از درون نابود می شم .

شما بهتره اول از هر چیز به یک مشاور به صورت حضوری مراجعه کرده و اول یک بازسازی روحی را در پیش بگیرید ، بعد مهارتهای ،" نه" گفتن و " ابراز وجود " ، " قاطعیت و جرأت " را بیاموزید ، هم زمان به یک مشاور حقوقی مراجعه کرده و مشکلتهان را مطرح کرده راه کارهای قانونی را در پیش بگیرید .

به نظر میرسه همسرتان قصد ندارد دیگر با شما زندگی کند ؟ و یا از ابتدا هم این ازدواج براش چندان جدی نبوده ، یا عدم قاطعیت و ضعیف عمل کردن شما به عنوان یک مرد ، دلزده اش کرده .
در هر حال توصیه ی مشاوره حقوقی و بالینی را در پی بگیرید بهتر نتیجه خواهید گرفت .

اصلا نبايد دنبالشو بگيرين....بذارين انقدر خونه باباش بمونه تا اخرش خودش بياد سراغ شما.....شما چرا پيگيري نكردين كه همسرتون با يه مرد غريبه يه هفته توي ويلا بودن؟؟شما برو از خانمت به دليل عدم تمكين و اين كارشون شكايت كن...يا اينكه اصلا بيخيالش شو تا اينكه خودش بره تقاضاي طلاق بده(كه بعيد به نظر مياد اين كارو بكنه چون خيلي ضرر ميكنه كجا ميتونه مردي پيدا كنه كه انقدر باهاش ساخته و با هر سازش رقصيده؟؟؟) اونوقت مهريه هم منتفي ميشه.....

امروز با باجناقم صحبت می کردم بهم می گفت این بهترین فرصته که از شر این موضوع خلاص شی بهم گفت به همسرش گفته نباید بیاد اینجا که فکر کنه آرامش داره و بهم گفت شک نداره که اون یه کس دیگرو داره .

دوست عزیز
اول از همه اعتماد به نفس خودتو بالا ببر .آروم باش .قوی باش.مرد باش.
شما به پشتوانه ی خونواده ی فرهنگیتون و به واسطه ی شخصیت و تحصیلاتتون باید روشنفکرانه تر عمل کنین.
من فکر می کنم شما در انتخابتون هم عجله کردین و هم اشتباه.
صبر کردن و کوتاه اومدن شما در برابر همچین خونواده ی سطح پایینی و بعد هم دختر اون خونواده یه اشتباه بزرگتر بوده...
اما اما اما شما فرصت های زیادی دارین برای جبران اشتباهتون. خوتون رو هر چه زودتر از قید این اشتباه رها کنین.نذارین این اشتباه شما بیشتر از این ادامه پیدا کنه.
فقط یادتون باشه که به هر حال شما هم در بعد روحی و همینطور مادی متضرر خواهید شد اما اگه قوی باشید اگه مثبت فکر کنید و اگه به فکر جبران گذشته باشید . با کمک و همراهی خونواده[i][b] و مشاوران و دوستان در این تالار و از همه مهمتر همت خودتون میتونید این ضرر رو فقط در حد ضرر مالی کاهش بدین . مطمئن باشین این کمترین اثر سو گذشته در آینده ی شماست.
در پناه خدا موفق باشید.

نابود شدن نداره که دوست عزیز شما همه چیز رو دارین با چشم خودتون می بینید منتظر چی هستین
مثل اینکه هرچی یه زن بیشتر بد رفتاری کنه آقایون بیشتر دوستش دارن اگه واقعا می دونید که همسرتون با کسه دیگه ای هست پس بهتره نزارین بیش از این شما رو بازی بده
همانطور که دوستان گفتن از راه قانونی اقدام کنید

دیروز رفتم عدم تمکین زدم ولی با صحنه ای مواجه شدم که بدجوری دلم گرفت اونجا پسری هم سن و سال خودم را دیدم که معلوم بود کلی گریه کرده بود ، باهم حرف زدیم اونم گفت زنش بهش خیانت کرده ولی بدبختی اش این بود که دوست پسر زنش بهش زنگ زده و با گستاخی تمام گفته که زنش دیگه حاضر نیست باهاش زندگی کنه و مهریه اش رو هم می ذاره اجرا !! می گفت فهمیده که می خوان با پول مهریه با هم دیگه زندگی کنن ! قاضی بهش گفته حتی اگه شاهد هم بیاری زنت زنا کرده باز هم مهریه اش را بدی ! آخه این چه قانونیه ! این چه بدبختیه .

دوست خوبم ارام باش.
شما میتونید اعلام کنید استطاعت مالی ندارید. همین و بس میخواد از کف دست بی مو ،مو بکنه

در ضمن شما ایشون را واقعا به حال خودش بذار تا بفهمه یه من ماست ...... به هر حال برنده توایی نه اون
ما همگی در کنارتیم و از اون بهتر خداونده که توکل به اون کن و سرتو با لا بگیر . ایشون دچار اعتاد به نفس کاذب شده. حالا حالاها بدوه دنبال طلاق .....

اما اگر تغییر کرد تازه حرف برای زدن داریم

مهم الان تو هستی که داری از دست میری نه اون
باور کن اگه خودتو نبازی متوجه میشی اون باید نگران باشه نه تو

یکم به خودت فرصت بده، فضاتو عوض کن ،فکرشو از سرت فعلا بیرون کن تا شرایط ارام بشه و بتونی تصمیم درست را با همفکری بچه های تالار بگیری
موفق باشی و صراحتمو ببخش...........

برادر گرامی یادتون باشه که حق طلاق با شماست پس نگران نباشید اگه همسرتون بخاد با این بیرحمی از شما مهریه رو بگیره
برگ برنده دست شماست می تونید بگید منم طلاق نمی دم اگه بقول آریو اومد برای حرف زدن که هیچ اگه نیومد اونه که باید دنبالتون بیاد نه شما
ضمنا اگه ایشون دوشیزه باشن نصف مهر بهشون تعلق میگیره