RE: اختلاف سطح فرهنگی و دخالت اقوام
سلام دوستان
همانطور که گفتم من دانشجوی مهندسی نرم افزارم.هر کس در ابتدای شروع زندگی جدید به کمک و پشتوانه نیاز دارد.
متاسفانه پدرم بعد از اینکه من مخالفت خودم را با رفتارهای بد ایشان و مادرشان دربرابر همسرم اعلام کردم در ابتدا کم کم من را از امور زندگی خودشان جدا کردند وحالا که سال تحصیلی جدید آغاز شده است و من به دانشگاه رفته ام با قطع کردن کمک مالی خودشان من را از پشتوانه مالی محروم نمودند-الته شهریه ام را پرداخت کردند
متاسفانه من در دانشگاه آزاد درس می خوانم و وام ازدواج هم همانطور که می دانید اقساط ماهیانه دارد.من وام را از شهر همسرم برداشته ام به همین دلیل پدرم در بازپرداخت اقساط هیچ کمکی به من نمی نماید.
با این وجود همسرم کار برای خودش پیدا کرده و این مرا خیلی آزار می دهد که همسرم اول زندگی برای 100000تومان باید ساعت 7 صبح تا 8 شب به سر کار برود و من هیچ کاری انجام ندهم.
نمی دانم چرا اینگونه شده زندگی .من که در خانواده ای زندگی می کردم که از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشتم حالا دیگر حتی شام را از یاد برد ه ام.
مادرم فقط مرا دلداری می دهد و می گویند صبر کنم.اما تا کجا صبر.تا جائی که کار از کار بگذرد؟
برای خودم کار پیدا کرده ام اما نمی دانم درسم چه پایانی خواهد داشت؟
البته اینها خواهد گذشت و زمان همه چیز را ثابت خواهد کرد.
همسرم سربلند می شود و رو سیاهی این شب های تار برای که می ماند.
سلام دوستان
همانطور که گفتم من دانشجوی مهندسی نرم افزارم.هر کس در ابتدای شروع زندگی جدید به کمک و پشتوانه نیاز دارد.
متاسفانه پدرم بعد از اینکه من مخالفت خودم را با رفتارهای بد ایشان و مادرشان دربرابر همسرم اعلام کردم در ابتدا کم کم من را از امور زندگی خودشان جدا کدند وحالا که سال تحصیلی جدید آغاز شده است و من به دانشگاه رفته ام با قطع کردن کمک مالی خودشان من را از پشتوانه مالی محروم نمودند-الیته شهریه دانشگاهم را پرداخت نمودند
متاسفانه من در دانشگاه آزاد درس می خوانم و وام ازدواج هم همانطور که می دانید اقساط ماهیانه دارد.من وام را از شهر همسرم برداشته ام به همین دلیل پدرم در بازپرداخت اقساط هیچ کمکی به من نمی نماید.
با این وجود همسرم کار برای خودش پیدا کرده و این مرا خیلی آزار می دهد که همسرم اول زندگی برای 100000تومان باید ساعت 7 صبح تا 8 شب به سر کار برود و من هیچ کاری انجام ندهم.
نمی دانم چرا اینگونه شده زندگی .من که در خانواده ای زندگی می کردم که از لحاظ مالی هیچ مشکلی نداشتم حالا دیگر حتی شام را از یاد برد ه ام.
مادرم فقط مرا دلداری می دهد و می گویند صبر کنم.اما تا کجا صبر.تا جائی که کار از کار بگذرد؟
برای خودم کار پیدا کرده ام اما نمی دانم درسم چه پایانی خواهد داشت؟
البته اینها خواهد گذشت و زمان همه چیز را ثابت خواهد کرد.
همسرم سربلند می شود و رو سیاهی این شب های تار برای که می ماند.
RE: اختلاف سطح فرهنگی و دخالت اقوام
برادر عزيزم...عكس العمل پدر شما با توجه به اتفاقت گذشته چيز عجيبي نيست....حرف مادرتون رو قبول كنيد احتمالا خود ايشون مدتي بعد واسطه ميشن و اوضاع بهتر ميشه.....برادر خوبم زندگي كه هميشه يه جور نيست همين فراز و نشيب هاست كه به زندگي معني ميده و به ما توان ادامه راه رو.....
اميدت به خدا باشه قدر همسر مهربونت رو بدون تشكر زبانا يادتون نره با رفتارتون هم نشون بدين كه ارزش كاراي مثبتش رو ميدونين . براي هميشه دوستش دارين.....:72:خدا خيلي خيلي بزرگه:203: بعضي وقتا نعمت ميده بعضي وقتا سختي.....شكر:72:
RE: اختلاف سطح فرهنگی و دخالت اقوام
من هم فکر می کنم تنها چیزی که توی این برهه میتونه به همسرتون قوت بده نوع رفتارها و صحبت های امیددهنده و خوشبینانه ی شماست و همین طور محبت و قدردانی از همسرتون میتونه توی این شرایط ایشون رو به شما دلگرم کنن و همین طور این ذهنیت رو توی قلب همسرتون به وجود بیارن که: "همسرم همیشه همراهم و من بابت این موضوع بهشون افتخار می کنم"! و این میتونه بازتاب خوبی برای خود شما داشته باشه و کمکتون کنه!
در ضمن یه کم محکمتر و با توکل بیشتر رفتار کنید و مطمئن باشید که هیچ کار خداوند بی حکمت نیست و اوست که تنها خیر و خوبی ها رو برای بنده های خودش میخواد.
در ضمن فکر نمی کنم که کار کردن شما، البته با توجه به شرایط کاریتون (اگر معقول باشه) بتونه روی تحصیلاتتون تاثیر بگذاره! به نظر من شما با این عمل هم می تونید به خودتون و هم به همسرتون و مهمتر از اون به پدرتون ثابت کنید که شما می تونید روی پای خودتون وایستید! درسته یه کم سختی رو می کشید اما به نظر من خواستن توانستن است.