بله هست:72:،نقل قول:
نوشته اصلی توسط philosara
البته تا جایی که در راستای موضوع تاپیک باشه و به اون کمک کنه...
نمیخوام از بحث اصلی خارج بشیم
ضمنا به شرطی که از پست من نباشه(شوخی):D
نمایش نسخه قابل چاپ
بله هست:72:،نقل قول:
نوشته اصلی توسط philosara
البته تا جایی که در راستای موضوع تاپیک باشه و به اون کمک کنه...
نمیخوام از بحث اصلی خارج بشیم
ضمنا به شرطی که از پست من نباشه(شوخی):D
مسلما عدم صداقت خصوصا در رابطه با موضوع ازدواج موجبات عدم اعتماد را فراهم می کند بدون اعتماد متقابل شرایط زندگی غیر قابل تحمل می شود اما به هر حال این موضوع اگر بعد از ازدواج آشکار شود بنا به شرایط ممکنه زندگی مشترک را ادامه دهم.مثلا زمانی برای من نوعی موضوع آشکار شود که صاحب فرزند باشم در این صورت اولین واکنش من طلاق نخواهد بود در غیر این صورت دقیقا نمی تونم پیش بینی کنم چیکار می کنم .نقل قول:
نوشته اصلی توسط kamran2007
من نمونه اين اتفاقم
آدم ديوونه ميشه همين
سلام بر دوستان عزیز و گرامی.
عجب تاپیک جالبی شده کامران جان:D
ببخشید بنده مدتی هست در مرخصی..یعنی استراحت ذهن بسر می برم....و با اشاره بجای دوست گرامی rsrs1380 متوجه این تاپیک شدم.
ببینید ما وقتی ازدواج می کنیم و به همسر خود ""بله"" می گوییم در واقع به تمام بعد جسمی.. روحی...احساسی...معنوی...مادی.. .... او نیز ""بله"" می گویم.
اما مسئله تاریخچه جنسی>>>اصولا در فرهنگ ایرانی "محجوب" بودن و "پاک"(از لحاظ جنسی) بودن دو اصل بسیار مهم تلقی می شوند. و چون ما هم در چنیبن فرهنگی زندگی می کنیم قطعا تحت تاثیر آن دو اصل قرار خواهیم گرفت.
ولی چرا با این همه سخت گیری و تکیه بر این دو اصل بازهم ما شاهد "بی بندباری جنسی" و "روابط مخفی" هستیم...
دقت کنید پاسخ اصلی بنده در این مورد هم .....مشخصا مربوط به پاسخ سطر بالایی خود است:
در جامعه علل بسیاری از بی بندباری های جنسی و روابط مخفیانه......چیزی نیست جزء.....عدم آموزش صحیح و فرهنگ غلط حاکم برجامعه.
بنابراین با توجه به این موضوع بنده زیاد در تاریخچه جنسی همسر خود تاکید نخواهم کرد. زیرا علل این روابط(جنسی) را در شرایط و موقعیت های زندگی می جویم تا خود فرد.
""البته بنده که خود تا حال تجربه جنسی نداشتم و اصلا هم دوست ندارم داشته باشم.... قطعا بسیار مایل خواهم بود همسرم نیز مانند خودم باشد...ولی اصراری ندارم."""
دوستان دقت فرمایید>>متاسفانه در جامعه ما به دو نوع گناه بیشتر توجه شده است و آن دو گناه یکی ""رابطه خارج از شرع است"" و دومی"""خودارضایی"" است.
در صورتی که بنده خود علل اصلی انحراف جوانان را همین "سخت گیری ها"" می دانم.
دوستان چرا اینقدر که به تاریخچه جنسی همسرتان اهمیت می دهید به صبوری و انعطاف او در برابر مشکلات زندگی توجه ندارید؟؟؟
برفرض پاک ترین همسر از نظر بعد جنسی نصیبتان شد....ولی این همسر نیک بدلیل عدم بلوغ فکری کافی بعد ازدواج و آشنا شدن با افراد و جامعه......به یکباره منحرف شد؟؟؟آنوقت چطور؟؟
دوستان یک توصیه به عنوان برادر کوچکتان دارم:: و آن هم اینکه::
""انرژی خود را بیشتر صرف تاریخچه و روابطه جنسی همسرتان نسازید. شما راه خود را ادامه دهید یعنی همان راه پاکی و خودداری....و به هیچ عنوان نگران نباشید...گذشته ها گذشته""
یاد جمله نیچه افتادم که می گوید::"""کسی که چرایی زندگی را یافته است:: می تواند با چگونگی آن بسازد""
موفق باشید:72::72::72:
من این قسمت رو متوجه نمیشمنقل قول:
نوشته اصلی توسط نقاب
این یعنی اینکه براتون مهمه ولی نه اونقدرها...
به عبارت دیگه اگر همسر آیندتون با افراد مختلفی بوده باشه شما مشکلی ندارین...
آیا حاضرین در مورد این مساله از طرف آیندتون هیچ سالی نپرسین؟ اگه بد متوجه شدین چی؟
ببینین با بافت فرهنگی که ما داریم، درک حرف شما یا حداقل عمل بهش بسیار مشکل خواهد بود...
به نظر من این تاریخچه برا همه مهمه، مگر اینکه خودشون سابقهٔ مشابهی رو داشته باشن که ترجیح بدن اصلا در این مورد صحبتی نشه...
در مورد تحلیلتون از جامعه موافقم که این دو گناه بزرگ شدن اما تا حدی هم باید بهشون توجه بشه...
فکر میکنین اگر این دو بزرگ نمیشدن چه اتفاقی میافتاد؟
احتمالا، روابط به صورت باز تر و بدون ترس صورت میگرفت، تنها فرقش این بود که دیگر کسی به شما دروغ نمیگفت...
البته باید توجه داشت، اکثر ماها رو این مسائل حساس هستیم، فرض کنید نبودیم، فکر نمیکنم فرقی میکردیم با جامعه اروپا...
الان با این همه حساسیت وضع این هست، حالا اگر این حساسیت نباشه، فکر نمیکنم آدمی پیدا بکنین مثل خودتون دیگه...
اگرچه الانم اونقدرها امیدی نیست
اما فکر میکنم حرفهاتون میتونه به فرافکنی خیلیا کمک کنه،
با این فرض که این دو گناه الکی تو جامعه ما بزرگ شدن...
مثل دروغ گفتنمون، که از بچگی به خیلیامون یاد ندادن که دروغ هم یه گناهه بزرگ هست...
حالا همه دروغ میگن:47:
من فکر نمیکنم، حساسیت روی این مسائل بیش از حد بوده،
فکر میکنم حساسیت روی گناهان دیگه به اندازه کافی نبوده شاید
در پایان ممنونم از پاسختان و منتظر پاسخ باقی دوستان هستم:72::72::72:
سلام؛
قبلا" تاپیکهای با این موضوع در همدردی ایجاد شده، با عنوان متفاوت.
هر عضو نظر خاص خودش را داشته ؛و تغییری نکرده،
همه ما دلمان میخواهد بهترین را داشته باشیم؛در تمام مراحل زندگی؛و این مسلم است که هم دختر و هم پسر دوست دارند با فردی ازدواج کنند که رابطه ای نداشته , حتی فردی که خودش قبلا" رابطه داشته,
این مسائل شخصی است ؛و همانطور که نوشته ام هر فرد نظر خاصی دارد ؛اگر میخواهید متوجه این شوید که نظر سایرین چیست؟خوب مشخص است که همه دلمان میخواهد.....
اما اگر میخواهید بیشتر در این خصوص از آگاهی های دوستان مطلع شوید و ما هم از شما نکته ای بییاموزیم لازم است بحث را باز کنیم؛
در این میان بر فرض مثال یک پسر که آگاهی بالای نسبت به مسائل ازدواج دارد ؛و میداند چگونه انتخاب کند با دختر خانمی آشنا میشود,او را برای شناخت زیر نظر دارد؛پای خواستگاری و صحبت کردن به میان می آید ,؛بلوغ فکری؛اجتماعی؛ ,عقلی ؛عاطفی ؛هیجانی مهارت تصمیم گیری قوی , خود آگاهی لازم ,و سایر فاکتورها و معیارهای شخصی,همه اینها مهارتها را دارد,این یک شریک زندگی فوق العاده است؛ درست است؟
تنها یک مورد کوچک: قبلا" به خاطر احساس نیاز؛ به جنس مخالف؛و تخلیه این حس و اینکه خودش نقشی در انتخاب کردن همسر آینده اش داشته باشد؛ رابطه داشته,! آین همان دختر یا پسر است؛آیا شما با او ازدواج میکنید؛؟
خب باید بدانیم رابطه تا چه حدی بوده,؟
رابطه تلفنی،ارتباط بیرونی,رابطه فیزکی(جنسی نه,مثل دست دادن ,در آغوش کشیدن از سر محبت ) و رابطه جنسی,
حالا که نوع رابطه مشخص شده تصمیم شما چیست,؟ بیشتر روی کدام مورد حساسیت دارید؟
منتظر پاسخهای دوستان هستم
(یک نکته یادم رفت ,دوست گرامی کامران ,بهتر بود به جای تاریخچه جنسی ؛ می نوشتید::رابطه( های) گذشته همسر آینده تون چقدر برایتان اهمیت دارد,""" اگر موافق باشید تغییرات را انجام میدهم)
ممنون از شرکت توی بحث...نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
من فکر میکنم عنوان تاپیک مناسب باشه، مگر اینکه مشکله خاصی رو برای سایت ایجاد بکنه...
تاکید در این تاپیک روی روابط جنسی قبل ازدواج هست...
که البته هر شخصی به یه دامنهای حساس هست، بعضیها حتا براشون پذیرش رابطه عاطفی پیش از ازدواج هم قابل قبول نیست... بعضیها با شرایطی رابطهٔ جنسی کامل رو هم میپذیرن...
رابطه( های) گذشته همسر آینده میتونه به هر رابطهای اشاره داشته باشه، رابطه با دوستان یا ...
بنابرین به شخصه مخالف با تغییر عنوانه تاپیک هستم
ممنون:72:
چرا؟نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
چرا فردی که خودش قبلا رابطه داشته هنوز این حقو برا خودش قائل هست؟
من فکر میکنم، این حس رو همه دارن،نقل قول:
نوشته اصلی توسط keyvan
یعنی هر انسان سالمی داره،
اما میدونم که قابل کنترل هم هست، همونطور که خودم تا الان با اینکه امکانات خیلی کارها برام بوده این کارو کردم، پس به همین علت هم از طرف آیندم انتظار دارم همین کار رو کرده باشه،
بنابرین هیچ گونه حدی از این روابط به شخصه برای فردی مثل من قابل قبول نیست...
برای من این مورد آنقدر کوچک نیست...
بنابرین من ازدواج نمیکنم، البته این نظر شخصی من در تئوری هست وگرنه هیچکس از فردای خودش خبر نداره،
از نظر من این فرد یک شریک زندگی فوقالعاده نیست،
چون ممکن به هر دلیلی باز یه احساس نیاز کوچیک بکنه به هر دلیلی و مثل قبل سعی در کنترلش نکنه
نتیجه میشه همون خیانت خودمون
من به شخص همهٔ احساساتم، و وجودمو جم کردم برای یه نفر، و انتظار دارم اون هم احساساتش رو دست نخورده و خالص نثار من بکنه
نمیخوام ابراز محبت کردن براش عادی شده باشه
البته کتمان نمیکنم که بخشی از این تفکر من شاید زایدهٔ تعصب هم باشه
ضمنا اینها صرفا نظرات شخصی من هست و من اینجام که نظرات باقی دوستان رو هم بخونم:72::72::72:
اما برای من خیلی جالب تر از جواب دادن به سوال شما فکر کردن به اینه که چرا شما چنین سوالی می پرسید ؟
مثلا این جمله که این روزها دیگه هیچ محدودیتی وجود نداره نه پسر نه دختر ؟ !!!
یا این که خانم چشم بارانی گفتن که حتما شما بهم می خندین و می گین بشین چنین کسی گیرت بیاد !
نمی دونم واقعا شما توی چه فضایی زندگی می کنید و اطرافیانتون را چه جور آدمایی تشکیل می دن ؟ اما من که دور و بر خودم نه اینقدر فساد می بینم و نه اینقدر بی اعتمادی ؟ ؟؟!!!
به نظر من جامعه نه اونقدری که شما می گید ( یا شایدم دوست دارید اونجوری ببینیدش ) نه باز شده و نه فاسد . البته منکر این که این مسائل هست نیستم اما نه به این گستردگی .
اگه پسرها میگن دیگه دختر خوب گیر نمیاد ، دخترا می گن دیگه پسر خوب گیر نمیاد شاید باید علتش را درون خودشون پیدا بکنند ؟
با سلام
در اشاره به این مورد که همه دوست دارند؛با یک فرد که قبلا" رابطه نداشته ازدواج کنند؛
شما نوشته اید که چرا؟ چرا فردی که خودش قبلا رابطه داشته هنوز این حقو برا خودش قائل هست؟
بنده در همان پست قبلی پاسخ شما را داده ام
همه ما انسانها دنبال برترین هستیم؛در حالی که اول باید خودش را بببیند ,
بنده در گذشته یک ارتباط سالم داشته ام ,یک رابطه هدفمند, در انتخاب همسر همان یک مورد را برای او در نظر میگیرم,همانطور که من حق و حقوقی دارم او هم دارد؛اگر عقیده دارم که احساس نیاز وجود دارد ,فقط مختص به من نیست او هم این نیاز را دارد,
این نظر من بود؛پاسخ اینکه چرا این حق رو برای خودشان قائلند را نمیدانم,
دوست عزیز شما اگر این ذهنیت را داشته باشید که فردی که با او ازدواج میکنید ؛قبلا" رابطه دوستی داشته؛ و با وجود داشتن تمام این مهارتها این امکان وجود دارد که دست از پا خطا کند، چه تضمینی برای فردی که رابطه نداشته دارید؟ آیا میتوان انسان را مطلق دانست؟آیا همه انسانها جایزالخطا نیستند؟
من نوشته ام که یک فرد مجرد بر حسب نیاز روی به رابطه می آورد شما هم این را قبول دارید،بعد از ازدواج و خنثی شدن این حس مختص دوران مجردی، اگر باز به سراغ رابطه برود مشکل مربوط به دوران متأهلی فرد است ،نه همان نیاز؛ این دگر پر واضح است که برای رفع نیاز نیست؛ حس تنوع طلبی و تعدد طلبی را دارد.
شما در اساس با خود رابطه مخالف هستید چه سالم و چه ناسالم؛پس حق دارید این نظر و عقیده را داشته باشید
اما در زمان کنونی بنده با یک رابطه سالم ؛و منطقی؛هیچ مشکلی ندارم وخیلی از آن استقبال میکنم؛ خود این موضوع بحثی جداگانه میطلبد.
در مورد رابطه های گذشته:
باید کمیت و کیفت رابطه فرد را در نظر داشت
ضمن تشكر از خانم دكتر براي دعوت به شركت در اين تاپيك .
تمام نظرات دوستان را خواندم .
قبل تر گفته بودم كه كجا زندگي مي كنم و چيز ي كه به كرات در جامعه اين شهر شاهد بوده ام دليل وجود بيش از اندازه ي اين موضوع است .
شايد به نوعي تابو شكني در جامعه ... ، توسط نسل جديد اتفاق افتاده ، گاهي با اطلاع خانواده ها و گاها هم بدون اطلاع خانواده .
به هرحال بايد باور كنيم كه در جامعه ما چندين هزار فرهنگ و باور وجود دارد و بيشتر اين مسئله در نوگرايان بيشتر مشهود است و خيلي هم با شهامت و با صداقت از اين مسئله صحبت مي كنند و از حق و حقوق جنسي و اقتصادي و اجتماعي و .... و بادلائل علمي بر درستي صحبتشان اصرار مي ورزند .
البته در قشرهاي سنتي - مذهبي هم اين مسائل وجود دارد ولي اين قشر به دليل باورها يشان بيشتر از مسئله لاپوشاني استفاده مي كنند و اگر چنين مسائلي را تجربه كنند( كه مي كنند ) گويي يا دنيا به آخر رسيده و با دلائل مذهبي و سنتي خود و حركت و باورشان را رد مي كنند و دچار عذاب وجدان مي شوند و .... ( خانم ها )
و يا بر مبناي همان اعتقادات مذهبي حق و حقوق زيادي را براي خود قائل هستند كه هيچ گناه ( واژه درست تر اشتباهي ) در آن مشهود نيست ( آقايان )
حال با تعاريف بالا ، من به واسطه نوع كار و ارتباط خود با قشر جوان به وضوع مي بينم كه آقا پسرها ( اكثريت ) حتي برايشان مسئله بكارت از اهميت برخوردار نيست و حتي اگر دختر خانم ادعايي براين موضوع داشته باشد ، وي را بيمار و يا دروغگو خطاب مي كنند ( حتي در ظاهر شايد تعصب به خرج دهند ولي در نهادشان نيك مي دانند كه واقعيت چيست و ريشه چنين باورهايي وجود دارد ) و همچنين دختران جوان هم رفتار و نظرات متشابهي دارند .
اما خود من شايد در يك سني اين مسئله برايم از اهميت بسياري برخوردار بود ولي با توجه به نوع جامعه اي كه در آن زندگي مي كنم ترجيح مي دهم واقعيت ها را بدانم و با واقعيت گذشته زندگي همسرم همانگونه كه بوده آشنا شوم . قبول و يا عدم قبول واقعيت زندگي جنسي مردي كه مي خواهم انتخاب كنم به عهده خود من باشد
ضمن اينكه ياد آور مي شوم زندگي هر زن و مرد ي در گذشته و قبل از به اصطلاح " يا علي" گفتن به هم ، به طرف مقابل ربطي ندارد . اين مسئله شامل زندگي جنسي وي هم مي شود و همين اندازه براي من اهميت دارد كه از گذشته طرف مقابل آگاه باشم كه بدانم طرف از بيماري جنسي كه به من آسيب برساند برخوردار هست يا خير وگرنه چرا و چگونه و قضاوتهاي ديگر راجع به گذشته در حد افكار خصوصي ام خواهد بود و اصولا در صورت قبول شرايط وي و بعداز پيمان زناشويي باوري به طرح مسائل گذشته با طرف مقابل ندارم مگر در جهت ارتقاع رابطه في ما بين در جهت رفع كاستي ها .
به نظرم وقت آن رسيده كه ياد بگيريم مسائل مردم تا قبل از برخورد با ما اساسا به ما ربطي ندارد .
يكي از چهره هاي سر شناس ايران كه از دوستان نازنين من هم هست ( اسم ايشان را اينجا نمي آورم به دليل اينكه شما هم ايشان را خوب مي شناسيد) وقتي قصد ازدواج كردندانتخابشان يكي از چهره هاي سينماي ايران كه در زمان شاه بسيار هم بدنام بودند و در فيلمهاي فارسي بازي مي كردند بود . اين مرد نازنين وقتي سرگذشت زندگي اش را براي من تعريف مي كردند گفتند : همه مرا لعن و نفرين مي كردم كه چنين انتخابي كرده ام اما من ... ( اسم خانم ) را به مشهد بردم و آب توبه بر سرش ريختم و ....
بعد از گذشت سي و شش - هفت سال اين زوج در كنار هم در كمال آرامش زندگي مي كنند و زندگي جنسي و گذشته اين خانم به هيچ عنوان روي اين رابطه تاثير نگذاشته . چرا كه اين آقا قبول واقعيت كرده و توان آن را در خود ديده و اين خانم هم دروغي نگفته و كتمان كاري نكرده ولي بعد از پيمان عقد همان زن نجيب و خانمي بوده كه هر مردي آرزوي زندگي با وي را دارد و در تربيت فرزندانش هم كوتاهي نكرده. به نظر من اين يعني بلوغ و آگاهي و مهارت . و توجه داشته باشيد كه اين اتفاق در چه زماني اتفاق افتاده . در زمان و دوره اي كه جامعه ي ايراني چه نگاهي به اين دسته از زنان داشته و ....
هميشه با خود فكر مي كردم وقتي اين مرد فيلمهاي همسرش را مي بيند و قضاوت جامعه را نسبت به همسرش مي شنود چه مي كند ؟! اين اتفاق افتاد و در جمعي صحبت فيلمهاي زمان شاه بود و فردي از افراد حاضر در جلسه بدون آگاهي از اين مسئله قضاوت زشتي در مورد هنرپيشه سابق فيلم هاي فارسي و همسر اين آقا كرد و اين آقا در نهايت شهامت بلند شدند و گفتند :براي اطلاع شما و سايرين ، با افتخار عرض مي كنم اين خانم همسر نازنين و نجيب من هستند !