+دلم شکسته بی معرفتی تا این حد؟

عزیزم احساساتی که الان داری، و حتی نوسانات احساسیت کاملا طبیعی هستند.

شما بعنوان یک انسان اگه دچار همچین حالتی نمی شدی، باید به سلامتی روحی و شخصیتیت شک می کردی.
پس در مقابل احساساتت مقاومت نکن. حبسشون نکن. با خودت مهربون باش.

چیزی که باید در نظر داشته باشی اینه که این دوره می گذره. حتی شک و بدبینی ای که دچارش شدی هم می گذره و تو شخصیتت باقی نمی مونه.

به زودی تجربیات امروزت رو دسته بندی خواهی کرد. این تجربه و حتی دردی که الان داری می کشی، شخصیتت رو مستحکم تر و قوی تر، و آینده ت رو روشن تر و زیباتر خواهد کرد.

باز هم عاشق خواهی شد. باز هم عاشقت خواهند شد.
و همسر خوبی هم در انتظار وصال شماست. می پرسی چطور مطمئنم؟ چون شما خیلی خوش شانس هستی. حتما کائنات برنامه های خاصی برات در نظر گرفته.
می پرسی چرا خوش شانس؟
خوب معلومه! چون اگه علیرضا بعد از ازدواجتون هم با اون دختر مواجه می شد، بند رو آب می داد!! فکر نمی کنم حتی وجود بچه تون هم می تونست جلو دلش رو بگیرن!!
(البته این پسر یه روز نادم و پشیمون برمی گرده. اینو حاضرم باهات شرط ببندم!)

به هرحال فعلا فقط باید زمان بگذره.
شما به وجود علیرضا عادت داشتی. خیلی از لذت ها و سرگرمی هات در کنار اون بوده. یکم طول می کشه که جایگذین های مناسب پیدا کنی، به وضعیت جدید عادت کنی، و راه فردای روشنت رو در پیش بگیری.

زمان همه چی رو حل می کنه.
:72:

سلام گلم:72:
من کاملا میفهمم چی میگی
و مطمئن باش که تنها نیستی و خیلی ها این حس هایی که تو داشتی و این جور جدایی ها رو تجربه کردن
تو پست قبلیت نوشتی که الان سرت خیلی شلوغه
خوب دوست گلم میدونی که خدا چه لطفی در حقت کرده که الان سرت شلوغه
میدونی اگر در اوج این احساسی که الان داری همان زمانی بود که تو از درس یا کار فارغ شده بودی چه بلایی سرت میومد و اونوقت چه روزهایی رو میگذروندی
پس بدون کسی این روزها رو در اوج تنهایی و سکوت و دردی بی امان و سخت تحمل کرده و دم برنیاورده
خداوند را شاکر باش که الان سرت شلوغ هست و تا میتونی از تنهایی پرهیز کن
و مطمئن باش که خود خدا هوات رو داره
موفق باشی گلم:72:

همدرد مهربان,
از خدا برای شما طلب آرامش و آسودگی خیال می کنم. به لینک زیر یه سر بزن به من خیلی کمک کرد شاید برای شما هم مفید باشه.

http://www.hamdardi.net/thread-7257.html

هیچ گاه كسي را دوست نداشته باش، چون دوست داشتن اسارت است و اسارت انسان را به جنون مي كشاند
هر گاه کسی را دوست داشتي رهايش كن
اگر به سویت باز نگشت بدان كه از اول هم مال تو نبوده است.
شریعتی

خیلی خوشحالم که انقدر سالمی انقدر عواطف پاک داری ....
منم 3 ماه پیش همین احساسات و داشتم...اما من به قدر تو عواطف پاک ندارم تا جا داشت نفرین کردم!!!...اما الان بعد از 3 ماه فقط می گم خدایا اونو دیگه مرده منو خوشبخت کن....
خیلی بهت تبریک می گم من به قدر تو محکم نبودم...منم مثل تو یه روز شاد می شدم و می گفتم بیخیال...فرداش به شدت متنفر...نمی دونم طرف من الان با کسی هست یا نه اما فکر کردن به این قضیه هنوزم ازارم می ده...به شدت متنفرم و ببخشید به شدت از همه مردا و همه کسایی که ادای عشق و در میارن متنفرم.....

امیدوار باش این ادم دیگه برنگرده...دیگه بره از زندگیت..برگشتن اون برات هیچ سودی نداره...فقط احساسات تورو شعله ور می کنه...

نمیدونم درمانی واسه این نامردی ها نیست جز گذر زمان

لطفا در تاپیک های قدیمی پست نزنید.
قبل از پست زدن به تاریخ ارسالها توجه کنید.

بچه ها اين تاپيك خيلي خيلي قديميه .لطفا پست نزنيد:324:
اين همه تاپيك به روز داريم..........