آقای غریب آشنا بنده از همان نخستین گام آشنایی و راهنمایی جوانان و دردمندان این تالار به دلیل شناخت پیشینی از ویژگیهای مردم و جامع شناسی آدم های این دوره زمانه و اشراف بر نسبتاً کامل بر واکنش های آدمهای این کشور که برخاسته از تجربه و دیدن تاریخ آنها است،هیچ نیازی به قدرشناسی از سوی هموندان این تارنما نداشتم.
از آن سوی به دلیل دانش و تجربه ام در امر مشاوره و دانش روانکاوی و آسیب شناسی مشکلات جامعه صددرصد به اثربخشی سخنانم در صورت گیرایی و خواست طرف مورد راهنمایم ایمان داشتم.
دلیل کمتر بودنم همانا به سبب توهین،تمسخر،تهمت خوردن و دشنام شنیدن از سوی دو تن از . . . این تارنما و تهدید شدن از سوی آنها،سانسور و حذف گفتاری که در دفاع از خودم پدید آوردم و با تأسف فراوان سوءمدیریت سنگ تراشان مدیر این سایت در این ماجرا هستم.
بنده برای خودم بیش از همه اعضای این سایت که سهل است از همه آدمهای این جهان پرآشوب ارج و قرب قائلم و دارای عرت نفس و غرور برخاسته از اصالت و فرهیختگی هستم و نمی توانم در جایی باشم که سال پیش بخشی از نگاشته هایم که همه از خرد و دل سرچشمه گرفتهحذف شوند و در پاسخ اعتراضاتم به بنده توهین گردد و نیز مورد استهزا و تمسخر قرار گرفتن از سوی برخی از جوانکهایی که چندباره با نام مجعول وارد این خراب شده گشته و در لفافه شوخی در میان بحثم با خواهر مجازی بزرگترم در این تارنما به من توهین می کنند.
من در اینجا مدتهاست که با توهین،تحقیر،سانسور،تمسخر و . . .در برابر خودم از سوی کسانی روبرویم که سن شان از بنده بسی کمتر بوده و کسی از آنها دفاع می کند که پیش از این با او دوست بودم و او نارفیقی کرد.
خیلی پوزش می خواهم اما حالم از عده معدودی و کارهایشان که برای اثبات خود و نفی دیگری است با توجه به عمر کوتاهی که انسان نسبت به کائنات دارد،بهم می خورد.
کمترین برتری امثال بنده نسبت به این معدود آن است که از همان نخستین گام تا اکنون با یک نام کاربری و هویت در این سایت بوده ام و عزت نفسم را هیچگاه با آرزوی مدیر شدن،بالا رفتن ستاره ها و افزایش نمره اعتبار و تشکرهایم نسنجیده ام.
نیک مستظهر به دادگری دادار مهرآفرینم که که همه این نادانان در جهان واقعی و مجازی سزای این ستمکاریشان را خواهند دید.آنها که به من فضول می گویند که چرا در کارشان دخالت می کنم و اصلاً چرا حرف می زنم!؟؟
خود به روشنی می دانند که کیستند . . .این است دلایل نبودم در این ملک ششد دانک شخصی برخی،غریب آشنا جان.
در تنگنای حيرتم از نخوت رقيب
يا رب مباد آن که گدا معتبر شود