RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
قاصدک خیلی از اونها هم بالاخره بار شروع زندگی رو رو دوش همسرشون می ندازن و خیلی منفعل برخورد می کنن. باور ندارن که زمانه تغییر کرده و برابری تنها در حقوق نیست.
اگر دختری همچنین دیدگاهی رو نداشته باشه خب روشش رو عرض کردم. باید اطرافیانش رو به این باور برسونه که دیدگاهی خلاف این داره و تحت تاثیر مادر پدر هم دیدگاهش عوض نمی شه و مقابله می کنه. وگرنه من نوعی از کجا باید چنین دختری رو بشناسم.
خب بله.چطوز مگه؟
البته تا زمانی که پای عمل بیاد خیلی چیزها عوض می شه.
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
سورنا نميدونم شما چرا اينطور فكر مي كنين.؟ شايد دليلش اينه كه برخوردهايي كه باجنس مخالف داشتين باعث شده تا نسبت به همه اين چنين فكر كنين. ولي از طرز برخورد و مشاهده رفتار جنس مخالف براي ازدواج طي مدتي مي توان به خصوصيات اخلاقي او پي برد. مثلا توي محيط كار. دانشگاه و حتي معرفي شده از طرف فرد ديگري.
دليل اينكه من پرسيدم شما خواهر دارين يا نه اين بود كه ميخواستم ببينم نحوه برخورد ايشان براي ازدواج و ملاكها و معيارهاشون چيه؟ اگه خواهري دارين كه درشرف ازدواجند و يا ازدواج كردن تا حالا با ايشون حرف زدين تا ازشون سوالاتي رو كه در ذهنتون دارين و راجع به نحوه برخورد دخترها رو بپرسين؟
من اگه يه برادر بزرگتر داشتم سوالاتي كه توي ذهنمه رو حتما ازش مي پرسيدم. چون خيلي بهم كمك مي كرد.....
نقل قول:
نوشته اصلی توسط sorena_arman
قاصدک خیلی از اونها هم بالاخره بار شروع زندگی رو رو دوش همسرشون می ندازن و خیلی منفعل برخورد می کنن. باور ندارن که زمانه تغییر کرده و برابری تنها در حقوق نیست.
اگر دختری همچنین دیدگاهی رو نداشته باشه خب روشش رو عرض کردم. باید اطرافیانش رو به این باور برسونه که دیدگاهی خلاف این داره و تحت تاثیر مادر پدر هم دیدگاهش عوض نمی شه و مقابله می کنه. وگرنه من نوعی از کجا باید چنین دختری رو بشناسم.
خب بله.چطوز مگه؟
البته تا زمانی که پای عمل بیاد خیلی چیزها عوض می شه.
من يكي از دوستامو براتون مثال زدم. چرا از ديد شما ماديات خيلي مهمه.همونطور كه گفتم شيريني زندگي به ساختن ان با كمك زن و مرد .نه تنها يك نفر.........
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
ایشون و نحوه برخوردهاشون به من ارتباط نداره. ایشون با داماد ما زندگی می کنند نه با من. نظرات ایشون رو هم در این مورد چون مشابه عمده دختران متوقع امروزیست پشیزی ارزش قائل نیستم و حتی در درگیریهای بین ایشان و دامادمان کاملا منفعل برخورد می کنم. چند رو زبعد ازروز خواستگاری هم این موضوع رو به دامادمون گفتم که باید برای چه چیزی برنامه ریزی کندو بعدا شکه نشود از اینکه بعد از 6 روز کار خسته کننده در شهرستان که برای خانواده اش و تامین زندگی آنها انجام می دهد خانومش انتظار محبت دیدن و بیرون رفتن و.. هم داره. به جای اینکه کمک کنه همسرش خستگی یک هفته رو از تن بیرون کنه و از همسرش بابت این روزهای خسته کننده کار ممنون باشه. ایشون هم قبول کردند. هر چند من قضیه رو شدیدتر گفتم که به ایشون بعدا برنخوره/
در مورد دوستتون من نگفتم همه.می گم اکثریت غالب!(آخه اینقدر زیادن که به خدا این دخترهایی که شما می گین توشون گم می شن. این دخترها هم خودشون اگه متوقع نباشند پدر و مادرشون متوقعند) برای من هم مادیات مهم نیست. درک شدن مهم است. درک این قضیه که مرد تنها نیمی از بار زندگی مشترک را باید بر دوش بکشد و نه بیشتر!!!
واقعا نمی دونید چرا اینطور برخورد می کنم؟!!!!! مونده کتاب چاپ کنم تا این قضیه رو متوجه بشید. بابا تاپیکها رو بخونید. می خواید به صورت پست خصوصی چند تا از گل چینهاشو خدمتتون بگم که شما جای یه مرد بودین سرسام می گرفتین از این همه توقع از طرف کسی که هیچ کاری برای زندگیش نمی کند!!؟
من تنها خواستم به گل مریم بگم اگر به حرفی که می زنه اعتقاد داره بهتره اعتقادشو بیان کنه تا اطرافیانش بفهمن دیدگاه اونو.
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
شما رو حرف خودتون باشين. منم رو حرف خودم.ولي به عنوان يه عضو تالار از شما تقاضا دارم به اطراف خود موشكافانه تر نگاه كنين.
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
مگه قضیه اثبات حرفه یا من گفتم نباشید. قضیه پیدا کردن واقعیت بود که البته شما رو حرفت باش!!
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
سلام..
دوست عزیزم از من خواسته بودند تا قدری در مورد رفتار توضیح بدم..چشم...
ببینید رفتار یک دختر در اجتماع و در مواجهه با دیگران و پیشنهاد های دیگران.......تا حد زیادی در افکار دیگران تاثیر دارد ....و دید انان را نسبت به ما شکل می دهد...
اگر دختری در مواجهه با دیگران و در اجتماع نتواند انگونه که هست خود را نشان دهد بر فرض مثال..:::سربه زیری و خجالتی بودن و عدم برقراری ارتباط را نشانه ای برای نجیب و معصوم بودن خود قرار دهد....شاید در نظر دیگران محجوب به نظر رسد اما متقابلا خشک و بدون صمیمیت هم خوانده می شود....
متاسفانه به قول سورنا بعضی اوقات ما مجبوریم تاوان دیگران را بدهیم.....دیگرانی که برداشت های غلطی دارند....دیگرانی که می کوشند با رفتارهای فریب دهنده در دل خلق نفوذ کنند و خلقی غافل و ناآگاه که این نفوذ را دلیلی بر لایق بودن خود و مورد توجه بودن می پندارند....
اصولا بهتر است ما در برقراری رابطه در هر محیطی نوعی انعطاف پذیری داشته باشیم و خود را با محیط تطبیق دهیم...نه اینکه همرنگ دیگران شویم و تحت نفوذ آنها بلکه سعی کنیم خلق و خوی خودمان را بر برای برخورد با دیگران تابعی از آن محیط سازیم...
قطعا اگر قدرت انعطاف پذیری داشته باشیم می توانیم براحتی با دیگران رابطه برقرار سازیم و حتی آنان را هم تحت تاثیر خود قرار دهیم...
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
سلام :72:
چرا تاوان گل مریم عزیزم ؟
چرا باید اجازه بدیم دیگران برامون تصمیم بگیرن ؟
چرا باید همیشه منتظر انتخاب شدن بمونیم ؟
چرا خودمون انتخاب گر نباشیم ؟
چرا ما پیشنهاد دهنده نباشیم ؟
اگر ما اونقدر خودمون رو قبول داریم و به توانایی های خودمون واقفیم چرا بترسیم از اینکه مورد قضاوت قرار بگیریم ؟
اگر ما قدرت انتخاب و دیدگان دقیق و ذهن جستجو گر داریم چرا نتونیم تفاوتمون رو نشون بدیم ؟
چرا باید اجازه بدیم همیشه تابوها و عرف های بعضا غلط همیشه و همه جا حکمرانی کنند ؟
....
حرفام به نظر شعار می یاد ، نه ؟
درسته. به نظر شعار میاد چون یاد نگرفتیم جسور باشیم ...
چون همیشه ترسیدیم از اینکه خلاف جریان آب شنا کنیم ...
چون گاهی با خودمون فکر نکردیم شاید خیلی از چیزهایی که امروز ما برای ما خیلی عادی هستن روزی تابوهای وحشتناکی بودن که توسط اشخاص جسور و محکمی شکسته شدن ...
چون عادت کردیم همیشه تابع دیگرانی باشیم که راه رو باز کنن و مسیر رو هموار ...
قبول دارم که سخته .. می پذیرم که عرف جامعه آدم رو له می کنه و خفه می کنه ...
اما آیا شرایط موجود بدتر نیست ؟
آیا منتظر بودن و دیده نشدن دیوانه کننده نیست ؟
آیا واقعا وقت اون نرسیده که جور دیگه ای فکر کنیم ؟
واقعیتش اینه که این جمله ی شما : «تاوان چی رو پس میدیم؟» منو بسیار غمگین کرده .
یعنی ما دختر خانمهای جوان این سرزمین اونقدر می تونیم منفعل باشیم که حتی نتونیم از پس اثبات خودمون بربیاییم ؟ ...
واقعا چرا ؟ ...
به نظر من هر شعاری این خاصیت رو داره که به عمل تبدیل بشه ... تا من و تو که باشیم و چه بکنیم ...
:72:
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
نقل قول:
نوشته اصلی توسط طاهره
سلام :72:
چرا تاوان گل مریم عزیزم ؟
چرا باید اجازه بدیم دیگران برامون تصمیم بگیرن ؟
چرا باید همیشه منتظر انتخاب شدن بمونیم ؟
چرا خودمون انتخاب گر نباشیم ؟
چرا ما پیشنهاد دهنده نباشیم ؟
اگر ما اونقدر خودمون رو قبول داریم و به توانایی های خودمون واقفیم چرا بترسیم از اینکه مورد قضاوت قرار بگیریم ؟
اگر ما قدرت انتخاب و دیدگان دقیق و ذهن جستجو گر داریم چرا نتونیم تفاوتمون رو نشون بدیم ؟
چرا باید اجازه بدیم همیشه تابوها و عرف های بعضا غلط همیشه و همه جا حکمرانی کنند ؟
....
حرفام به نظر شعار می یاد ، نه ؟
درسته. به نظر شعار میاد چون یاد نگرفتیم جسور باشیم ...
چون همیشه ترسیدیم از اینکه خلاف جریان آب شنا کنیم ...
چون گاهی با خودمون فکر نکردیم شاید خیلی از چیزهایی که امروز ما برای ما خیلی عادی هستن روزی تابوهای وحشتناکی بودن که توسط اشخاص جسور و محکمی شکسته شدن ...
چون عادت کردیم همیشه تابع دیگرانی باشیم که راه رو باز کنن و مسیر رو هموار ...
قبول دارم که سخته .. می پذیرم که عرف جامعه آدم رو له می کنه و خفه می کنه ...
اما آیا شرایط موجود بدتر نیست ؟
آیا منتظر بودن و دیده نشدن دیوانه کننده نیست ؟
آیا واقعا وقت اون نرسیده که جور دیگه ای فکر کنیم ؟
واقعیتش اینه که این جمله ی شما : «تاوان چی رو پس میدیم؟» منو بسیار غمگین کرده .
یعنی ما دختر خانمهای جوان این سرزمین اونقدر می تونیم منفعل باشیم که حتی نتونیم از پس اثبات خودمون بربیاییم ؟ ...
واقعا چرا ؟ ...
به نظر من هر شعاری این خاصیت رو داره که به عمل تبدیل بشه ... تا من و تو که باشیم و چه بکنیم ...
:72:
درسته.
دقیقا من هم این رو گفتم قبلا در همین تاپیک که مشکل در منفعل بودن این دختران است . چه در پیشنهاد دادن و چه در نگرش به زندگی.
که اصلا درست نمی دونن پیشنهاد دادن رو. فکر می کنن غرورشون زیر سوال می ره. پیشنهاد بدید بعضی رد می کنن و بعضی هم قبول می کنن.
عالی اشاره کردید طاهره خانوم. باید قدرت زیر پا گذاشتن تابوها رو داشت و نه به گفته یکی از دوستان فکر کرد که گفتند:"برخلاف عرف حرکت کردن کار نابخردان است" اتفاقا عقیده دارم اونهایی که خرد ندارند خودشون رو به جامعه می سپرند و می گذارند جامعه روش زندگی اونها رو تعیین کنه!!
زنانی که نمی خواهند تابوها رو بشکنند باید باور کنند اگر مانند آنها نبودند که تابوها رو بشکنند اونها هنوز در اندرونی بودند و هنوز برای آب خوردن باید از همسرشون اجازه می گرفتند!
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
سلام به کارشناس محترم تالار، طاهره جونی.
خب این پیشنهاد شما خیلی خوبه، اما لطفا بفرمایید چطور یک دختر نجیب و متین این پیشنهاد را مطرح کند؟ آیا شما خود این کار را کرده اید؟ اگر بله، به چه نتیجه ای رسیدید؟
خواهش می کنم یک راه حل کاربردی و عملی ارائه نمایید.
خیلی ممنونم از همه زحماتی که برای تالار می کشید.
RE: تاوان چی رو پس میدیم؟
سلام estar7:72:
دوست گلم ،
آیا بهتر نیست کمی در تعریفی که از واژه ها ی «نجیب» و «متین» داریم تجدید نظر کنیم ؟ یعنی مثلا من یا شما اگر قرار باشد به یک آقای محترم پیشنهاد ازدواج بدیم دیگه نجیب و متین نیستیم ؟ باور می کنی که خیلی از این مفاهیم ساخته ی ذهن خود ما خانمهاست که شده وسیله ی دست و داوری آقایون در مورد خودمون ؟
به نظرم برای شکستن یک تفکر قالبی و نیز غالبی قبل از هر کسی باید از خودمون شروع کنیم ...
عزیز دل من :72:
از یه طرف قدرت ما در انتخاب ما نهفته ست ...
قطعا وقتی ما مدعی هستیم که خوبیم و توانمند و ... اهل برقراری ارتباط با هر کسی و با هر ویژگی اخلاقی و رفتاری و شخصیتی نخواهیم بود... و به سمت کسی گرایش خواهیم داشت که در داشتن حداقل های لازم به ما نزدیک باشه ..
طبیعیه اگر شما به کسی که ظرفیتش رو نداره بخوای پیشنهاد ازدواج بدی او واکنش مناسبی نخواهد داشت . اولین چیزی که قدرت ما رو و دقت ما رو و ظرافت ما رو نشون می ده در وهله ی اول شخصیه که انتخابش می کنیم ..
و از طرف دیگه به قول سورنای صریح ، یا رد می شیم و یا نمی شیم ..
به عبارت دیگه مهم اینه که ما به خودمون جسارت همچین کاری رو بدیم و نترسیم از اینکه مورد قضاوت و حتی ریشخند قرار بگیریم .. یعنی قبل از هر کسی این حق رو خودمون برای خودمون قائل بشیم که در انتخاب شریک زندگی خودمون حرف اول رو بزنیم نه اینکه مثلا از بین 9 اقایی که به خواستگاریت اومدن تو ناچار بشی یکیش رو انتخاب کنی و البته اونوقت فکر هم بکنی که خودت داری انتخاب می کنی ...
به نظر شما چرا ما باید مجبور باشیم که فقط از بین کسانی که ما رو انتخاب کردن به یکی جواب بله بدیم ؟ و بدتر از اون اگر کسی ما رو انتخاب نکرد محکوم باشیم که تا ابد به این سرنوشت تن در بدیم ؟ چرا نباید خودمون کسی رو بشناسیم و تلاش کنیم که مستقلا خودمون رو به او بشناسونیم ؟
چرا همیشه باید شرایط خودش رو به ما دیکته کنه ؟
چرا نباید ما شرایط رو به نفع خودمون تغییر بدیم ؟
سرچشمه ی این باید ها و نباید ها از کجاست ؟
در عین حال یک نکته نباید فراموش بشه که اگر جسارت انجام یک کاری رو به خودمون می دیم پس باید شجاعت پذیرفتن تبعاتش رو هم داشته باشیم ...
estar7 عزیزم:72:
منم مثل خیلی های دیگه در یک فضای سنتی و تحت سلطه ی همه ی دیدگاهها و مشکلات یک جامعه ی سنتی بزرگ شدم و به سختی حتی به خودم اجازه دادم که به زندگیم و به واقعیتهای اون یه جور دیگه نگاه کنم اما الان می دونم که اگه خودم برای خودم ارزش قائل نباشم کسی کوچکترین درکی از من ، ارزشها و تواناییهای من نخواهد داشت ... پس این حق رو برای خودم قائل شدم که پشت پا بزنم به عرفهایی که غلط می دونمشون و به جای اینکه حل بشم در شرایطی که به جبر زمانه برای من ایجاد شده ، زمینه ای رو بسازم که در اون همه ی اطرافیانم قدرت انتخابگری و تصمیم گیری منو باور کنند و به اون احترام بزارن ....
:72: