-
RE: او از من دور است
باز هم سلام
قصد دارم با شما دوستان حرفهای ناگفته رو بگم در واقع توضیحات بیشتری بدم
من این احساسی رو که الان به اون شخص دارم به هیچ کس نداشتم هیچ کس تا به حال به اندازه ی ایشان برام اهمیت نداشته
میدونم که خیلی از شما منو درک می کنید
من به شدت امیدوارم نمی دونم این امیدواری از کجا داره منشا می گیره
قسم می خورم که از خدا بیش از هر کسی کمک میخوام برای ا ینکار حتی استخاره کردم و خدا امیدوارم کرده به خدا خیلی به این موضوع امیدواری عجیبی دارم دست خودم نیست
من ایشان را فقط از طریق تلویزیون و مجلات و ... دیدم و با روحیاتشان هر چند کم ولی اشنا هستم من به یک خواننده علاقه مند نشدم به کسی دلبستم که متاسفانه یا خوشبختانه یک خواننده است
حالا خوشحال میشم اگر بتونید به من کمکی بکنید
یا علی
-
RE: او از من دور است
اگه توي دلت اميدي حس مي كني مي توني منتظر بموني كه نداي قلب ادم از همه چيز راسختره به خصوص كه از خدا هم كمك مي خواي شايد خيلي ها اين چيزهارو مسخره كنند ولي براي خود من بارها پيش اومده حتي در مورد مسائلي كه ديگران مي گفتن محاله و من نداي قلبم به انجام رسوندم
-
RE: او از من دور است
بعضی ها از عقل میگویند و بعضی ها از احساس و البته همه درست میگویند. هنرمند هم راست میگوید اما عقل من به من میگوید تو بزودی خسته میشوی و به سوی کسی کشیده میشوی که به تو نزدیکتر و قابل دسترس تر است .
معمولا هر خواننده ای سایت و ایمیل دارد اگر در اینترنت جستجو کنی پیدا میکنی.
-
RE: او از من دور است
سلام به همگی
هنرمند و ارزو دوستان خوبم
ممنون هنرمندگرامی مرسی از دلگرمیت اما باور کنید من واقعا راه به جایی ندارم چون بارها امتحان کردم
هر وقت که من برای این امر اقدامی صورت میدم به بن بست می خورم باور کنید ساعتها گریه می کنم و دوباره از یک طریق دیگه یک نقشه ی دیگه کشیدم و اون راه رو شروع می کنم در حالی که یاد خدا رو در تمام لحظات دارم ولی بی ثمر است
البته همیشه وسط کار با خودم میگم اینطور اشنایی زیاد جالب نیست نکنه هزار تا فکر در مورد من بکنه نکنه فکر کنه من مثل بقیه هستم اونطور که همه اونو دوست میدارن من هم دوستشان دارم
ولی نمی خوام پیش اون بی عقل و همانطور که بقیه هستن منم همونطور ببینه ولی من واقعا خودم رو از انها جدا میدونم احساس من از یک جنس دیگه ایه اگر باور کنید
اینو برای این میگم که یک بار این احساسم رو برای شخصی گفتم و اون در جواب گفت گه کم نبودن دخترهایی که موقعیت تو رو دارن
اون لحظه بود که فهمیدم هر کس علا قه ی من رو اصلا طور دیگه ای تعبیر می کنه نمیخام بگم حرف هیچ کس رو قبول ندارم ولی همه بر اساس علم یا تجارب شخصی به من لطف میکنن و کمک می کنند ولی واقعا چه کسی از احساس و دل دیگری خبر دارد ما که توی دل هم نیستیم واقعا میشه منو راهنمایی کنید که چرا اینطوره؟
از ارزوی عزیز هم متشکرم که با من همفکری می کنند و از من غافل نمی مونند
شما میگید که
عقل من به من می گوید به زودی خسته میشوی و به سوی کسی کشیده می شوی که قابل دسترس تر باشد
میشه لطفا بگید که دلیلتان از این که عنوان کردید چیه ؟لطفا بگید تا من هم از احساسم بگم و دلایل من رو هم بشنوید
باور کنید من اگر از دلایل و احساساتم حرف می زنم بابت این است که با همیاری و همفکری شما خوبان به نتایج بهتری دست پیدا کنیم
تشکر می کنم از همگی
-
RE: او از من دور است
سلام به رز خانم
برای این میگم خسته میشی چون بیست سال بیشتر نداری و در سن تو خیلی ها عاشق افراد مشهور میشن میدونم احساس تو با اونها فرق داره ولی دوست من به این خواسته ها میگویند آرزوهای دور و دراز و دست یافتن به اونها همت و پشتکار زیادی میخواد که گاهی اصلا هم ارزششو نداره .
ولی بیا بازم فکر کنیم :shy:
حضرت ابراهیم وقتی جوان بود تا زمانی که خدا رو پیدا بکنه به چندین خدا اعتقاد پیدا کرد یک بار ماه و ستاره ها رو دید گفت اینها خدا هستند اما روز که شد ودید ماه و ستاره ها محو شدند گفت نه خدا یی که روز دیده نشود خدا نیست
فردا گفت خورشید خدای من است ولی وقتی در شب اثری از خورشید نبود گفت نه خدای که شب نباشد خدای من نیست .
بالاخره خدایی را پیدا کرد که خالق همه هستی و موجودات بود و چه در روز و چه در شب حی و حاضر آماده شنیدن صدای او بود .
تو هم میتوانی بگردی و بیابی آنچه را که دوست داری
-
RE: او از من دور است
واقعا فکر میکنم حق مطلب توسط آرزو ادا شد
کاملا موافق گفته های آرزو هستم گل قرمز عزیز این انسان خیلی پیچیده تر از امروز و فردا و پس فرداست
میدونم بازم میگی اینها همه از دید خودشون نگاه میکنن ولی باور کن این تجربه زندگی رو خودت هم خواهی یافت
در ضمن این رو هم از من بشنو
درون تو مشتی گوشت قرمز است كه دیدنش تو را با خودت مواجه نمی كند. تو لابلای آن گوشتهای قرمز درونت نیستی. آنجا را نگرد. خودت را در آرزوهایت خواهی یافت.
-
RE: او از من دور است
سلام redroze ،
دوست خوب من .
در اینکه خواست انسان فراتر از هر قدرتی عمل می کند هیچ شکی نیست . اما بعضی وقتها ما آنچنان با تخیلات و ذهنیات خود یکی می شویم که آن را با واقعیت اشتباه می گیریم و خواستهای خود را بر حسب تصاویر ذهنی خود عینی تلقی می کنیم .معمولا در چنین مواقعی انرژی ما به جای تمرکز بر اصل خواستن و کمک به ما در جهت نیل به خواسته ، به عکس عمل می کند و در واقع به شکل منفی منعکس می شود . چرا ؟ چون انرژِی ما ، به جای تمرکز بر کشف راههای تحقق خواست ما ، خود را صرف تطبیق ذهن با واقعیت می کند ...
ممکن است زمانی به آنچه اندیشیده ای دست یابی اما هزینه هایی که بابت تحقق آرزوی خود داده ای گرانبها تر از خود خواسته است و به این دلیل ممکن است نتوانی با واقعیات آن زمان هم ، کنار بیایی و آنوقت ...
دوست من؛ اگر کمی صریح و رک می شوم مرا ببخش . تنها دلیلش این است که دوستت دارم .
شما عاشق کسی هستید که صرفا عکس و مصاحبه هایش را دیده اید . با او هیچ ارتباط حضوری ، تلفنی و حتی مکاتبه ای نداشته اید . با هیچ کسی از نزدیکان او آشنایی ندارید . به لحاظ بعد مکانی هم که از او دورید ... و ... و ...
ایشون حتی نمی دونن که شما وجود خارجی دارید یا نه ؟ و ... و تازه مدعی هستید که او را می شناسید و به این استناد می کنید که کسانی که عمری با هم زندگی می کنند همدیگر را نمی شناسند .
خوب عزیز من ، این که خودش مانع الجمع است . یعنی چی ؟ یعنی خودت داری صحبت خودت را نقض می کنی . این روزها آدمها به قول خودت کنار هم زندگی می کنند و چهره ی اصلی خودشان را به هم نشان نمی دهند چه برسد به اینکه بخواهند از طریق مجله و روزنامه و تلویزیون و ... خود را معرفی کنند ... با تمام این تفاصیل می تونی بگی چطور به این نتیجه رسیدی که او را از نزدیک می شناسی ؟
از خودت می پرسم که آن قدر عاقلی و فهمیده که برای حل مشکلت به مشورت رو آورده ای :
آیا اگر دوستی با طرح شرایط بالا بخواهد با شما درد دل کند و از شما کمک و مشورت بخواهد و با تمام اینها تاکید کند که او را می شناسد و دوسال از عمرش را صرف فکر کردن به کسی کرده که اصلا نمی داند او را خواهد پذیرفت یا نه و ... پیش خودت فکر نمی کنی غرق تخیلات است و صرفا دارد احساسات خود را صرف ذهنیاتی بی پشتوانه و دور از واقعیت می کند؟
اشتباه نکن دوست من ، من نمی خواهم احساسات تو را بکوبم بلکه می خواهم باور کنی که باید این احساسات قشنگ را به جا خرج کنی نه در هر مغازه ای با اجناس ظاهرا لوکس ...
عزیزم ؛ کمی واقع بین باش . با چند سوال کوچک از خودت شروع کن . و با چاشنی عقل و منطق بی طرف (نه منطق جهت داده شده ) به خودت ، شرایطت ، تفکراتت ، احساساتت ، خواسته هایت ، داشته هایت ، نداشته هایت و ... فکر کن و بعد ارزیابی کن ...
مطمئن باش همانگونه که آقای سنگ تراشان گفته اند اگر نتوانی تعادل منطق و احساس را در خودت ایجاد کنی حتی اگر به خواسته ات هم برسی مدام در رنج و عذاب خواهی بود و مشتری دائم این سایت و مشاور و روانشناس و ... و ..
موفق باشی .
-
RE: او از من دور است
باز هم قصه عاشق شدن دختري به پسري كه پسره اصلا نمي شناسدش ميدونيد آخر اين عشق و خاطرخواهي ها چيه؟پسره به زندگيش ادامه ميده و دختره در حسرت عشق ناكامش روزهاي قشنگ زندگيش رو به باد فنا ميده به همين راحتي
حيف توست خانمي باور كن اين رو از ته دلم ميگم
خودتو اسير يه عشق بي پايان نكن بذار او برات يه خواننده باقي بمونه نه يه معشوق
-
RE: او از من دور است
سلام
با سپاس از همه ی دوستان خوب و عزیزم
همه ی نظرات و راهنماییتان را ارج می نهم
اما حرفهای منو هم بخونید لطفا
خانم ارزو گفتن که به زودی خسته می شوی و به سوی کسی کشیده می شوی که قابل دسترس باشد چون در سن من خیلی ها عاشق افراد مشهور میشنmerka ی گرامی هم گفتن خودم هم این رو میدونم و به این موضوع اشاره کردم باور می کنید چه قدر از این طور ائمها بدم میاد؟ باور می کنید شغلش خوانندگیش و قیافش اصلا برای من مهم نیست با اینکه اون رو همانطور که هست دوست می دارم اما با خودم میگم کاش اون رو از طریق دیگه ای دیده بودم شاید اونطوری اون من رو می دید و لااقل متوجه می شدم من و دیده و چه احساسی به من داره بدون اینکه خودم بخوام پا روی غرورم بذارم البته الان هم دلم نمی خواد غرور و شخصیتم م رو بشکنم وگرنه می زدم به سیم اخر و هر کاری که از دستم بر می اومد انجام میدادم اما به شدت خواستار اینم که خداکمکم کنه شاید برای خیلی از شما احمقانه باشه دلم می خواد اگر که حتی من نتونم باهاش ازدواج کنم باز دلم می خواد که مهرش توی دلم بمونه دست خودم نیست واقعا میخوام اینو درک کنید حتی اگر به چیز دیگه ای اعتقاد دارید
دوست دارم باورتان بشه که من خودم به تمام اینها فکر کردم و جوابش رو به خودم دادم و باز تاثیری در من نداشته
در مورد حرفهای خانم طاهره عزیز م باید بگم که درسته من گفتم خیلی از اون ادمهایی که سالهای سال هم کنار یکدیگر زندگی می کنند هم ممکنه با روحیات و اخلاق هم سازگاری نداشته باشند به شدت قبول دارم اما همون ادما خیلی با عشق و علاقه کنار هم زندگی می کنند منظورم اینه که نزدیکی و دوری نمی تونه در علاقه ادما به هم دخیل باشه البته ببخشید
ضمنا فرمودید که
ایا اگر دوستی با طرح شرایط بالا بخواد با شما درد و دل کند و از شما کمک و مشورت بخواد و با تمام اینها تاکید کند که او را می شناسد و... پیش خودت فکر نمی کنی غرق تخیلات است و صرفا دارد احساسات خود را صرف ذهنیاتی بی پشتوانه و دور از واقعیت می کند؟
در جواب این سوالتان باید بگم که حق با شما ست ولی من اون رو در واقعیتها جستجو می کنم قبول دارم
شرایط خیلی سختی هم دارم اینو قبول دارم با صراحت هم میگم که نه من ادم کاملی هستم و نه اون اما انقدرها خصوصیات عالی و منحصر به فرد داره من اینها رو با قلبم حس میکنم با تمام وجودم میدونم از خوندن این موصوع خندتون می گره ولی حقیقته محضه
در ضمن اکثرا گفتید که این راه انقدر سخته که ارزش نداره اما من حاضرم سختیش رو تحمل کنم چون برام ارزشمنده فقط اگر مطمئن بشم که نتیجه میده در غیر این صورت باید با درد خودم بسوزم و بسازم مثل الان با فکر اینکه هیچ وقت به اون نرسم دچار اضطراب و بی خوابی و گریه بشم اما میگن هیچ چیز ارزشمندی بدون تلاش به دست نمیاد
لطفا نگید حالا که به این نتیجه رسیدی خودت میدونی لطفا راهنماییم کنید باز هم حتی اگر با این موضوع مخالف یا حتی موافق باشید من عقایدم رو میگم شما هم عقاید و نظرات خوبتان تا با هم به نتیجه ی بهتر دست پیدا کنیم
حالا از شما یک سوال می پرسم البته به اون معنی نیست که تا حالا نظرات قشنگتون برام بی تاثیر بوده و اهمیتی نداشته
اگر بگم من تموم راهها رو رفتم همه ی این حرفا رو هم با خودم گفتم اما بی تاثیر بوده و از همه مهمتر انقدر علاقه ام به اون
شدت یافته (مثل تموم شما که به نزدیکان و مهمترین شخص در زندگیتان علاقه مندید و هر کاری می کنید نمی تونید از فکرش بیاید بیرون چه راهی رو به من پیشنهاد می کنید
باز هم تاکید می کنم هنوز هم منتظر دلایل و عقاید شما عزیزان هستم
اما اگر این سوال رو جواب بدید با توجه به اینکه به راهنمایی همه ی شما خوبان (چه برای رسیدن و چه نرسیدن ) محتاجم خواهشمندم به این سوال هم پاسخ بدهید
از همه ی شما که برای من وقت صرف کردید و مثل خواهر یا برادری دلسوز من رو راهنمایی می کنید خیلی متشکرم
موفقیت و سلامتی شما عزیزان را از خداو ند عزیز خواستارم
-
RE: او از من دور است
سلام
مثل اینکه دیگه هیچ کدوم از دوستان تمایلی به همفکری با من ندارن
بهرحال ممنون