به نظر من: صبر . . . صبر . . . صبر . . .
البته به شوهرتون هم بفرماييد: صبر . . . صبر . . . صبر . . .
نمایش نسخه قابل چاپ
به نظر من: صبر . . . صبر . . . صبر . . .
البته به شوهرتون هم بفرماييد: صبر . . . صبر . . . صبر . . .
به نظر من هم شما به حرف مشاوره گوش کنید و سعی کنید که یه مدت تابع احساسات و عواطف همسرتون باشید و هر وقت حتی اگه شما از لحاظ روحی و جسمی فرصتی و آمادگی نداشتید باز خواستش رو برآورده کنید. اگر 2، 3 شب، سخته ولی دو یا سه شب ساعت 3 نصفه شب با همسرتون راه بیاید مطمئن باشید که بعد از اون خیلی بهتر می تونید از لحاظ روحی به همسرتون نزدیک بشید و حرف دل و خواسته هایی رو که دارید با ایشون مطرح کنید و کم کم هم نزدیک قلبی و هم نزدیکی فکری و روحی رو به دست بیارید.
شاید هر کس دیگه ای هم جای همسر شما بود همین فکر رو میکرد که شما دارید بهونه میارید، من هم به شما و هم به همسرتون حق می دم اما به نظر من شما می تونید با رفتارتون و کارهایی که این روزها برای همسرتون انجام میدید بهش بفهمونید که همون آدم سابق با احساسات خوب نسبت به ایشون هستید. شما شروع کننده باشید حتی اگر لحظاتی به وقوع پیوست که شما از رابطه ی به وجود اومده لذت نبردید، مطمئن باشید که اگر تلاش کنید و شروع کنید، می دونم سخته اما شدنی! باعث بشید که احساسات همسرتون هم نسبت به شما و بچه و همکاری با شما بیشتر بشه.
دوست عزيزم سلام.تمام راهكارها رو دوستان گفتن،منم چيز ديگه اي به ذهنم نميرسه فقط برات آرزوي خوشبختي ميكنم و اميدوارم كه مشكلت رفع بشه و فقط نظر دادم كه بدوني كه تمام صحبتهاي تو ودوستان رو خوندم و كمك بيشتري از دستم بر نيومد.ببخشيد.
درساجان چقدر مسئله را سخت کردی!!! گر صبرکنی زقوه حلوا سازی...
بچه بی زبونت الان که نمیتونه ازت حقی را که داره طلب بکنه واگر دربزرگسالی مستعد بیماری ویا هرچه دیگر که علت آن کمبود خوراک شیرمادرباشد شما باید جوابگو باشید سعی کن باهمسرت روراست باشید وبه یک نتیجه قانع کننده برسید نه اینکه ازامانتی که دراختیارتون قرارگرفته به عنوان وسیله استفاده بکنی برای زندگی بهتر.....با یک مشاوره یا دکتر زنان متخصص مراجعه بکن حتما دارویی یا راهکاری برای میل جنسیتان ارائه می کنند.
سلام
در اينجور مسائل ذهنيت آدم بيشترين نقش رو بازي مي كنه اول از همه در مورد شير دهي و پيامدهاش ذهنيتت رو پاك كن حتي اگه هم اينطور باشه اگه تو خودت بخواي مي توني بهش غلبه كني
بهت اين اطمينان رو مي دم كه مشكل جدي نيست چون شما قبل از بچه روابط خوبي داشتين پس الان نه تنها مي تونيد روابط فوق العاده اي داشته باشين بلكه بيش از قبل به هم نزديك بشين چون حالا يه موجود كوچولوي خوشگل حاصل عشقبازي هاي شماست كه مثل فرشتها مي خوابه و پاك و معصوم نگاه مي كنه.
در مورد كار رفتن هم اگه با اين شرايط بخواي كار هم بري بيشتر كسل مي شي چون شوهرت قلبا موافق نيست و اثر خودشو رو خواسته يا ناخواسته مي گذاره .
به نظر من بزرگ كردن بچه و عشق ورزيدن به بچه اي كه از خون خودت و عشقت هم كار بزرگي و هم خيلي خيلي مهم
در مورد رابطه جنسي هم تو بيشتر سعي كن و از همسرت توقع نداشته باش چون اون الان تحت فشار زياديه
به اندازه كافي استراحت كن اگه نصفه شب دوست داره تو با زيركي زنانه و شوخي سر شب بخواب و بگو دوست دارم با نوازشت بيدار بشم
ذهنيتت رو به سمت روزهاي اول سوق بده و تصوراتت رو رومانتيك جذاب شكل بده اونطور كه هردوتون دوست دارين وقتي تخيلاتت رو پرواز بدي در عمل هم همينطور رفتار خواهي كرد
در آخر اينكه ه نظر من تو بايد خوشحال باشي كه مجبور نيستي سر كار بري
در ظاهر همسرت ممكن با خشكي اين رو بهت بگه ولي در عمق قلبش صميمت و عشق داره ه مي خواد زن و فرزندش در آسايش باشن .
براي بهتر شدن روحيت مي توني مقاله بخوني در مورد بزرگ كردنت و روش هاي تربيت كودك مطالعه كني و بعد از اينكه حال همسرت بهتر شد با اون هم حرف بزني
اميدوارم شاد باشي
دیروز رفتم پیش دکتر نوزادان و بهش گفتم که می خوام شیر رو قطع کنم گفت باید کم کم قطع کنی تا بچه عادت کنه
از دیروز روزی سه وعده شیر پاستوریزه به بچه ام میدم ولی خیلی بهانه میگیره و کلافه ام کرده
دارم سعی می کنم هم بهانه گیری های کودکم رو تحمل کنم هم بهانه گیری های همسرمو
دیشب که بچه ام خوابید دوتا چایی ریختم رفتم کنارش تواتاق نشسته بود پشت کامپیوتر
یه ذره باهاش حرف زدم گفتم تو دوره ی بارداری من خیلی عذاب کشیدی ممنونم که به خاطر من و بچه کوتاهی های منو نادیده گرفتی وتحمل کردی
خندید گفت اشکالی نداره همه ی زن و شوهرا فقط ماه های اول زن و شوهرن بعد خواهر و برادر می شن
بعدشم گفت برو بخواب من کار دارم به این وضعیت عادت کردم حرف بدی یهم نزد ولی وقتی اومدم تو رخت خواب زدم زیر گریه
به نظر من تو نباید از حرف همسرت کوتا می یومدی بلکه باید از این موقعیت قشنگ بهترین استفاده رو میکردی، تو نباید اینقدر سریع کوتاه می یومدی حالا که جو خوبی بود باید بهترش میکردی، مثلا در جواب همسرت میگفتی: اشکالی نداره، اینجا میشینم تا کارت تموم بشه و دوست دارم امشب با خودت به رختخواب برم، احساس می کنم دلم خیلی برات تنگ شده و دوست دارم امشب اون جوری که تو دوست داری و اون ساعتی که تو دوست داری بخوابیم،
اگه بازم همسرت یه کم ناز می کرد، تو خیلی قشنگ و با خنده می گفتی: که من امشب خودم رو واسه تو آماده کردم، واسه تو شوهر خوب و مهربونم.
دختر خوب تو چقدر زود ناامید میشی و کوتاه مییای، الان باید بتونی روحیه ی همسرت رو شاد کنی تا او هم یواش یواش به تو نزدیک بشه و بتونه کمکت کنه!
تو باید مقاوم تر باشی!
اتفاقا اين كارت اشتباه دليلي نداره ازش انتظار نداشته باشينقل قول:
نوشته اصلی توسط mamfred' pid='71561' dateline=
[/quote
اونم پدره و بايد حتي اگه شده يك دهم شما با بچه اش كلنجار بره تا اروم بشه
نذار احساس كنه بچه فقط واسه تو و همه كاراشم تو بايد انجام بدي از لفظ بچمون به جاي بچم استفاده كن
به تعادل برگردوندن همسرت شايد سخت باشه اما غير ممكن كه نيست حتما هنوزم به همون تندازه سابق دوست داره فقط ميخواد بيشتر بهش توجه كني داره ناز ميكنه نازشو بخر مطمئنم به زودي به روال سابق برميگردي عزيزم
معمولا دارو هاي تقويت ميل جنسي هورموني هستن و از طريق شير مادر به نوزاد منتقل ميشن نبايد در دوره شيردهي از اين دارو ها استفاده كرد بقيه اثراتشو نميدونم!نقل قول:
نوشته اصلی توسط 'دلداده
مامي مهربون من به اندازه خودت دركت مي كنم من هم بعد از تولد فرزند اولم همين مشكل رو داشتم اما به مراتب بيشتر يعني مني كه توي دوره بارداري ام هيچ مشكلي نداشتم بعد از زايمان (سزارين) تا 4 -5 ماه هيچگونه رابطه اي نمي تونستم داشته باشم اما يهووو خوب شدم بعد از تولد فرزند دوم يك ماه دو ماه بيشتر طول نكشيد
من برخلاف ديگران معتقدم مردي كه زنش رو مي فهمه اسير خيانت نميشه آخه مگر توي زندگي مشترك فقط زناشويي ارزش داره ؟
احتمالا تغييرات هورموني باعث اين مساله شده اما يه چيز ديگه وقتي يه زن توي اضطراب بچه دار شدنه ممكنه تا يك سال هم بچه دار نشه همين كه كمي آسودگي خاطر پيدا مي كنه مشكلش حل ميشه تو هم اينچنيني از اين مساله كوه نساز زندگي عادي ات رو داشته باش
تازه خدا رو شكر كن كه مي توني شوهرت رو ارضا كني
در ضمن گفته بودي قبلا با يه دست زدن تحريك مي شدي اما حالا نه بهتر نيست به اين فكر كني كه الان تازه داري به توازن مي رسي .
عزيزم شب نخوابي و خستگي و فكر بچه داري و ... مزيد بر علت شده
يه مدت بي خيال شو و به چشمه هاي زيباي ديگري از زندگي ات چشم بدوز مطمئن باش حل ميشه
كار خوبي مي كني بچه رو از شير مي گيري بچه تا 3-6 ماه بهترين رشد و بهره رو از شير مادر مي بره من اولين بچه ه ام يك سال شير خورد و دومي 6 ماه اما دومي (بي طرفانه) باهوش تر زبل تر و مهربون تر از اوليه است و حتي اخم مامانش رو با يه دنيا عوض نمي كنه :72:
موفق باشي نگران نباش غصه نخور همه چيز درست مي شه
سلام و ممنون از همه ی دوستان خوبم
غیبت طولانی داشتم ولی اتفاقات زیادی افتاد
دوباره رفتم سر کار دو هفته است که یه کاره نیمه وقت دارم از صبح تا 12 ظهر دخترمو گذاشتم مهد و از شیر گرفتم یکم روابطم با همسرم بهتر شده خودمم از نظر روحی خیلی بهترم اون موقع از این که همش تو خونه می نشستم اذیت می شدم
ولی کلا همسرم به یه سری چیزها عادت داره و ترک کردن این عادت ها یکم زمان می بره
مثلا من همیشه توی خونه کارها رو خودم انجام میدم و همسرم کمکی نمی کنه منم ازش انتظار ندارم کمک کنه چون خسته است ولی یه سری رفتارها باعث میشه آدم یکم خودشو عقب بکشه
مثلا بارها شده من یه دستم دارم غذا درست می کنم و یه دست دارم بچه رو نگه می دارم همسرم از توی اتاق داد می زنه اون موبایل من داره زنگ می خوره برام بیار
یا بهش می گم بیا چایی بخور می گه برام بیار
اگه بهش اعتراض کنم که دستم بنده میگه مگه من ازت چی خواستم که انقدر برات سخته انجام دادنش تو حاضر نیستی یه کاره ساده هم برای من انجام بدیو..
وکاری می کنه من اصلا اعتراض نکنم
در مورده مسائل جنسی هم اول خودمو مقصر می دونستم ولی حالا که شیر و قطع کردم و شرایطم تقریبا عادی شده اونی که مقصره اونه
همسر من یه مشکل اساسی داره و اونم اینه که همش دلش می خواد وسط حال جولوی تلویزیون بخوابه مثلا یه شب برنامه 90 داره یه شب فوتبال داره تا 2 نصفه شب یه شب ....
و انتظار داره هر ساعت و هر موقعی که اون حال داره منم حال داشته باشم و این از نظر من یعنی خود خواهی
با تمتم این وجود بازم من سعی می کنم اونجوری باشم که اون می خواد و همیشه به خواسته هاش جواب می دم ولی همیشه یه جوری برخورد می کنه انگار اصلا از من راضی نیست