پشیمانی بعد از عقد

دوست عزیزم نکات گفتنی را دوستان گفنتد اما بنده فکر میکنم شما بیشتر از اینکه در پی حفظ این رابطه باشید میخواهید رابطه را قطع کنید اگر چنین است قطع آن بهتر است چون شما الان که در دوران عقد هستید بدین نحو با ایشان برخورد می کنید و صد در صد اگر وارد زندگی مشترک شوید وظیفه شما نسبت به همسرتون دو چندان خواهد شد و باید نیازهای ایشان را برطرف کنید و ... اما عدم بی احساسی به ایشان پس از دوران عقد مشکلات را بیشتر خواهد کرد و اینکه اگر همسرتون از شما علت سردی را جویا شوند پاسخ شما چیست؟

اما خواهر گلم به نظرم کمی با خودت خلوت کن ببین تصمیم نهاییت کدام است آیا می توانی نسبت به همسرت وظایف خود را انجام دهی و دوستش داشته باشی ؟یا خیر؟ نه به صورتی که بعد از عروسی نیز احساست همینگونه باشد این نکته را هم مد نظر داشته باش که شاید قطع رابطه ات اینبار نیز به خاطر عجله در تصمیم گیری اشتباه باشد.تمامی انسانها ویژگیهای خوب را به صورت کامل ندارند

امیدوارم تصمیمی عاقلانه بدور از احساس و اینبار کمی با صبر و حوصله بگیرید.

سلام
اينقدر با افكارتون مبارزه نكنيد.
دوست من مراجعه حضوري به يك مشاور يا روانشناس رو حتما به شما پيشنهاد مي كنم.تمام حالات و احساساتتون رو با ايشون در ميون بگذاريد تا تصميم عاقلانه اي بگيريد.

سلام تو اگه مشکل منو داشتی چه کار می کردی این چیزایی که تو میگی در مقابل مشکلات من هیچی نیست کاش مشکل منم این چیزا بود 2 سال با شوهرم دوست بودم واسهاینکه باهاش عروسی کنم هیچی نخواستم همه آرزوهامو کنار گذاشتم ولی حالا اون دائم به خاطر خانوادش باهام دعوا میکنه چرا مامانم صدات کرد جوابشو ندادی؟ چرا خواهرم نشسته بود تو پشتتو کردی بهش چرا گفت این این لباس قشنگه تو گفتی نه نیست
همش می خواد مثل یه ربات رفتار کنم به خاطر خانوادش دیونم کرده می خوام جدا شم

http://www.hamdardi.net/images/www.h....com_2.net.jpg

هیچوقت فکر نمیکردم اگه روزی بهش برسم فکر جدایی کنم
ولی اینطوری برام غیر قابل تحمله اون بدتر منو از خانوادش متنفر کرده چون الان اونارو مقصر میدونم فکر می کنم اگه نبودن چقدر زندگیم خوب بود

الهام جان، مشکل تو هم چندان جدی نیست.
من اگه خودش رو قبول داشتم، حاضر بودم به خاطرش هر کاری بکنم. آدم که نمی خواد تمام لحظات زندگی اش رو با مادر و خواهر شوهرش بگذرونه. اصلا برای داشتن یه زندگی شاد و موفق ارتباط قلبی صمیمانه با اون آدمها برقرار کردن حتما ضروری نیست.اگه باشه خیلی بهتره، ولی برای یه زندگی خوب داشتن، در حد همین که بی احترامی به هم نکنن کافیه. ولی آدم مجبوره همه عمرش رو با همسرش باشه و اون رو دوست داشته باشه.
مشکل اینجاست که من شک دارم نسبت به اینکه می تونم همسرم رو دوست داشته باشم، طوری که همه جور فداکاری ای براش بکنم؟؟؟ می تونم قبولش داشته باشم؟ همیشه ازش تعریف و تمجید کنم؟ بهش بگم تو بهترین انتخاب من بودی؟

پشيماني يا بهتره بگيم "دودل شدن" در دوران عقد خيلي طبيعيه!
اين كاملا طبيعيه كه وقتي با يه نفر ازدواج مي كني و اون با ايده آل هات، فاصله داره (كه مطمئنا براي همه اين شرايط بوجود مي آد)، يه خورده تو خودت بري و گاهي فكر كني شايد بهتر از اين گيرم مي اومد، حق من اين نبود و ....
اين مسايل كاملا طبيعيه، منتها كم و زياد داره.
اگه اختلافات جزئي و راجع به مسايلي هستند كه از نظر عرف پيش پا افتاده و قابل صرف نظر كردن هستند، ميشه با برنامه ريزي، صبر و حوصله، همه اونا رو حل كرد و زندگي شيريني رو رقم زد.
اما اگه اختلافات اساسي هستند:
1. يا شما با چشم بسته ازدواج كرديد كه خوب ... بايد به صورت جدي براش چاره انديشي بشه.
2. شما فريب خورديد، به شما وعده هاي دروغين داده شده كه اينجا هم، بايد براي ادامه زندگي مشترك يا خاتمه اون حتما و عميقا فكر كنيد.
به نظر خودتون توي كدوم دسته هستيد؟

فعلا اینقدر در مورد شوهر فکر نکن که چی کم و زیاد داره !یکم تو این تالار برو تحقیق کن زندگیها رو ببین ،ببین که چند درصد کسانی که اینجا هستند مثل تو این همه وجه اشتراک با همسرانشون دارن.این یه نعمته که داری ولی تو اونو نمیبینی و فیلت یاد هندوستان کرده.کاش برای یه بار هم که شده حرف بزرگترهامونو که می گن "قبل از عقد چشماتونو چهار تا کنید و بعد از عقد چشماتونو ببندید "رو آویزه گوشمون می کردیم.من نمی گم که به زور کسی رو دوست داشته باش ولی می دونم یه روز دوسش داشتی ولی فکر کردنهای بی حد و اندازه تو رو اینقدر حساس کرده.بازم میگم این تالار خیلی حرفا داره بهت بزنه ،..

mostafun بعضی اختلافها رو می شه گفت اساسی هستند. دلیلش هم ترکیبی از اون دو مورده. البته نمی شه گفت فریب و وعده های دروغی، میشه گفت یه جور مخفی کاری. اون هم به خاطر اینکه من رو از دست نده.
ولی اکثر کسانی که ازشون راهنمایی خواستم دو تا چیز می گن. یعضی هاشون می گن این چیزا خیلی تعیین کننده نیست تو زندگی، بعضی هاشون هم می گن این به خودت بستگی داره و خودت باید در موردش تصمیم بگیری در مورد اینکه چقدر این مسائل برات مهم باشه.

اگه ممكنه اون اختلافات رو براي خودت بنويس، تقريبا به اين شكل:
مشكل-- نظر من-- نظر همسرم -- نظر (دين، عرف، يا هر معيار مهم ديگه)
نماز نمي خواند -- بسيار بد -- كم اهميت-- بسيار بد
ولخرج هستم-- بي اهميت-- بد-- بد

بعد اونا رو از نظر اهميت براي خودت طبقه بندي كن.
اگه براي بعضيهاش شك داري، همينجا مطرح كن تا نظر بقيه رو هم بدوني.
نهايتا اين خودت هستي كه بايد تصميم بگيري!

تا به حال خودت رو با افرادی که همسرت می تونست به عنوان همسر انتخاب کنه مقایسه کردی؟ فک می کنی از چند درصد اونها بالاتر باشی؟
همیشه بعد از انجام هر کاری یه مقدار افکار منفی بوجود میاد وقتی میری زیر بار مسئولیت وقتی متعهد میشی بیشتر به نقاط قوت خودت و نقاط ضعف فرد مقابلت فک می کنی این طرز برخورد راه به ترکستان داره پس به جای این کار به نقاط ضعف خودت و نقاط قوت همسرت فک کن سعی کناین رابطه و حس رو هدایت کنی به اون سمتی که خودت می خوای و درست می پنداری
توی هر زندگی یه اختلاف نظرهایی وجود داره این برای شما پوئن که شوهرتون مشکلات مرسوم جامعه رو نداره یه مدت اصطکاک طبیعیه و بعد از مدتی این مشکلات کم رنگ و بو تر میشه شما به دیدگاههای ایشون نزدیکتر و ایشون به دیدگاههای شما نزدیکتر میشن در بعضی از مسائل هم به تفاهم نخواهید رسید پس این مسائل رو مطرح نمی کنید و از اونجایی که این مسائل جز ضروریات زندگیتون نیست برای شما ایجاد مشکل نخواهد کرد
ای بابا دختر خوب اول به نقاط ضعف خودت فک کن و بعد به نقاط قوت همسرت نگو که هنوز وارد زندگی مشترک نشدی تا بفهمی اخلاقش چه جوریه که قابل باور نیست میگن سالی که نکوست از بهارش پیداست برای نقاط ضعف و قوت هم به ظاهر و مسائل مالی نگاه نکن همون ارزشها و معنویاتی رو که می گی ملاک قرار بده

چندتا از افرادی که همسرم می تونست با اونا ازدواج کنه و بهش پیشنهاد دادن رو دیدم. خودم رو با اونا مقایسه کردم. کاش با یکی از همونا ازدواج می کرد. نمی گم من از اونا بالاترم، ولی با اونا فرق دارم. اونا بیشتر شبیه نامزدم هستن. اونا خیلی بهتر از من می تونستن قبولش داشته باشن و خوشبختش کنن.
حالا باید با این اشتباهی که کردم یه عمر دلم رو به همین نقاط قوت خوش کنم.... که متاسفانه همش هم معنوی و ارزشی نیست.....همش بگم خوب شد که بدتر از این نیست.....