RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان خوبم و لولی وش گرامی
سلام از اینکه در این راه سخت همراه من هستید ممنون و سپاسگذارم
از نظر من تطابق صد در صد دو شخصیت محال هست و با نظر لولی وش کاملا موافقم . اما این مسئله از طرف خواستگارم مطرح هست که دوست دارن در مورد جزئیات ، بیشتر و بیشتر و بیشتر ... بدونند . دوباره برای روز شنبه قرار ملاقات حضوری گذاشتند . من احساس میکنم این همه اصرار برای اطلاع از تمام جزئیات شخص مقابل مربوط به وسواس ذهنی میشه .
راستی فراموش کردم بهتون بگم که تحصیلات من ازشون بالاتر هست .
ایا این مسئله می تونه باعث تردید و دودلی شون بشه . از طرفی من کار رسمی در اداره دارم ولی ایشون کار قراردادی در کارخونه . راستش رو بخواین به غرورم بر میخوره که کسی بیاد و هی سین جیمم کنه در حالیکه اگر از ایشون بالاتر نباشم پائین تر نیستم و بعد از همه این همه رفت و امدها بگن ...((( خداحافظ ما به درد هم نمیخوریم )))
من روحیه خیلی حساسی دارم ( البته میدونم که خیلی بده ) و اگر پایان کار این چنین بشه مطمئن باشید ضربه روحی وحشتناکی رو متحمل میشم.
فشارهای خانواده هم از طرفی باعث شده که فکر کنم این اقا لطف کرده و منت سرم گذاشته امده خواستگاریم.( چون تمام دختران فامیل که سن شون ار من کمتره ازدواج کرده و یا در شرف ازدواج هستند و حرفهای خاله زنکی اطرافیان موجب میشه پدر و مادرم احساس نگرانی کنند . در حالیکه من فقط 26 سال سن دارم و اگر تا امروز ازدواج نکردم به خاطر اینه که یک ماه هست که فارغ التحصیل شدم ).
خواستگارم از من 4 سال بزرگتر هستند . و از نظر دوستانم ( و مشاور ) در وجوه مختلف امتیاز بالاتری از من ندارن . روز شنبه قراره برای چهارمین بار با هم صحبت کنیم ( البته در سه مرتبه قبلی حدود 5 ساعت صحبت کردیم ).
به نظر شما دوستان خوبم اگر باز هم خواستند این صحبتها به منظور اشنایی بیشتر ( منظورشون رو از بیشتر نمی فهمم) ادامه پیدا کنه قبول کنم ؟
اگر سرانجام کار خداحافظی بود و من وابسته شدم چی ؟ ایا جزیئات بشتر رو نباید در دوران نامزدی دونست ؟
چطوری بهشون بگم که زودتر تکلیف من رو مشخص کنن ؟ ( دو برنامه سفر دارم یکی تحصیلی و یکی کاری که به خاطر ایشون مدام عقب میندازم و حس میکنم کم کم در زندگیم اختلال ایجاد میشه )
دوستان خوبم منتظر راهنمایی های خوب شما هستم. از لولی وش هم به خاطر توجه و دلسوزی شون ممنونم. راهنمایی های پست اخرشون خیلی مفید بود .
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام دوست عزیز
به نظرم بهتره اون چیزی که خودتون حس می کنید در این برهه از زندگیتون درسته انجام بدهید بدون در نظر گرفتن حرفهای دیگران.
نه اینکه به نظرات دیگران بی احترامی کنید ولی احساس و فکر شما همیشه با شماست و با شما زندگی میکنند نه حرفهای دیگران.
اگر هدف امسال شما کار و یا تحصیل هست پس ازدواج را رها کنید و به سمت این فعالیت ها بروید.
اگر هدف شما تشکیل زندگی مشترک هست برنامه های کاری و تحصیلی را می بایست به نوعی کمرنگ تر دنبال کنید.
حال ببینید خودتان از زندگی خودتان چه توقعی دارید.
پیروز باشید :72:
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوست عزیز rambod123 سلام و ممنون از اینکه نظرتون رو برام نوشتید
فکر میکنم با توجه به موقعیتی که دختران مجرد درکشور ما دارند و بیشتر به چشم یک مجرم بهشون نگاه میشه بهتره به ادامه تحصیل فکر نکنم . از دوستان دیگه هم درخواست میکنم راهنمایئم کنند . ایا صلاح هست که ازشون بخوام سریعتر تصمیم شون رو بگیرند یا فکر دیگه ایی می کنن . سوالهام رو اینجا تکرار میکنم.
به نظر شما دوستان خوبم اگر باز هم خواستند این صحبتها به منظور اشنایی بیشتر ( منظورشون رو از بیشتر نمی فهمم) ادامه پیدا کنه قبول کنم ؟
اگر سرانجام کار خداحافظی بود و من وابسته شدم چی ؟ ایا جزیئات بشتر رو نباید در دوران نامزدی دونست ؟
چطوری بهشون بگم که زودتر تکلیف من رو مشخص کنن ؟ ( دو برنامه سفر دارم یکی تحصیلی و یکی کاری که به خاطر ایشون مدام عقب میندازم و حس میکنم کم کم در زندگیم اختلال ایجاد میشه )
مجدد از اقای رامبد تشکر میکنم.
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوستان عزیزم رفته رفته به قرار روز شنبه با خواستگارم نزدیک میشم و استرسم چند صد برابر
کسی نمیخواهد کمکم کنه ؟
منم نتظر نظرات و راهنمایی های شما هستم
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام عزیزم
چیه چه خبره گلم چقدر استرس داری؟ لطفا واسه خودت احترام بیشتری قائل شو بدون که هیچ کم نداری
و در ضمن قرار نیست زودی به این نتیجه برسی که با این آقا ازدواج کنی اصلا شاید شما ایشون را نپسندیدی.
پس اول واسه خودت ارزش قائل باش قدر موقعیت و شخصیت خودت را رو بدون و آرام باش، به خدای بزرگ توکل کن اگه که خیره و خدا خواست می شه...
خواهش می کنم اعتماد به نفست رو بالا ببر و امروز حتما تاپیک هایی که کیوان بزرگوار اشاره کردند را مطالعه کن.
خودت رو دست کم نگیر خوب نازنینم
ما هم دعا می کنیم تو هم سعیت را بکنیا
موفق باشی
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دوست خوبم نگران نباشید
من نیز این مشکل را داشتم و وقتی کسی را از هم نظر پسنیدم منو منتطر گذاشت البته اونم منو پسنیده بود ولی دیگه نیومد اونم بعد از چندبار که درمورد زندگی مشترک تقریبا باهم به تفاهم رسیده بودیم (البته در این موارد فقط صحبت کردیم )ولی من از شما تعجب می کنم با این شرایطی که شما دارید از اعتماد به نفس پایینی برخوردار باشید
راستش من دوستی دارم که هیچ یک از موقعیت های شمارو نداره ولی باور کنبن در مورد ازدواج صحبت که میشه خودشو خیلی دست بالا میگیره الان هم سه هفته ازدواج کرده با کسی که خیلی از لحاط اجتماعی و مسایل دیگر از اون بالاتره . مطمئن باشید شکست نخوردید
من وقتی که تصمیم به ازدواج گرفتم باتوجه به اینکه مشکلات خانوادگی زیادی داشتم (شرایط خوبی نداشتم و با ازدواج می خواستم از مشکلاتم فرارکنم و همیشه ازخدا خواستم که طرف مقابلم فقط منو بخاطر خودم بخواد و واقعا منو دوست داشته باشه الان هم همینطور شده و با کسی که ازدواج کردم با رفتار وعملش نشون می ده که واقعا منو میخواد باور کنین با اینکه مشکلات مادی زیادی داریم ولی فقط در کنار اون آرامش دارم براتون آرزوی موفقیت دارم .ضمنا از راهنمایتون خیلی ممنونم
یک سوال ازتون دارم یک موقیعت شغلی برای همسرم در تهران پیش اومده شرایطش تا حدودی بد ندیست و کارش اداری است وهمسرم اصرار داره که بریم چون تهران رو هم خیلی دوستداره ولی من از غریب بودن میترسم و به شهرم وابسته ام ولی گفتم اگه بخواد با اینکه زیاد تمایلی ندارم باهاش می رم . اگه تونستین دراین مورد هم راهنماییم کنین
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
estar7 و raha25 عزیز سلام
از اینکه در بحبوحه زندگیم با این سایت و دوستان خوبی چون شما و دیگر عزیزان اشنا شدم خدای بزرگ رو سپاسگذارم . از اینکه بهم اعتماد به نفس میدید ممنونم . راستش رو بخواهید اینقدر اضطراب و استرسم زیاد شده که وضعیت زندگی کاملا بهم ریخته . مثل یک مرده متحرک شدم . دختری که حتی یک ساعت از زندگیش به بطالت نمی گذشت به مدت یک ماهه که دست از زندگی کشیده . نمیدونم ایا فردی که این همه به خاطرش وقت گذاشتم ارزشش رو داره . مبادا اخر کار پس از این همه امد و رفت و ( مزاحمت ها و زحمت هایی که برای خانواده ام بوجود امده ) خداحافظی کنند و بگند به درد هم نمیخوریم .
دوستان خوبم در مورد طرح این مسئله که چگونه بهشون بگم زودتر تکلیفم رو مشخص کنن و لزومی نداره تمام جزئیات زندگی من رو بدونن راهنماییم کنید ؟ ایا به صلاحمه ؟
از همه عزیزان ممنونم
رهای عزیز نظرم رو در مورد مشکل شما در تاپیک خودتون می نویسم.
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
دختر خوب ، من تصور می کنم قبل از هر چیزی شما نیاز به یک مشاوره طولانی مدت دارید. یک روانکاوی(ناراحت نشوید . واقعیت را می گویم و این اصلا توهین نیست)
شما با این سطح پایین از اعتماد به نفس ، اعتماد به نفس خود را از نگاه دیگران می گیرید و نه از خود. اگر ایشان به شما جواب مثبت بدهند، شما تا مدتی اعتماد به نفستان افزایش می یابد و مجددا با یک تلنگر ایشان ، تن وبدنتان می لرزد و اعتماد به نفستان را از دست می دهید. من حتی توصیه می کنم به این خواستگار خود جوابی فعلا ندهید . زندگی با همچنین سطح اعتماد به نفس پایین که شما دارید برای شما نتیجه اش شکست خواهد بود.
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
سلام گلم.
خواهش می کنم قربونت برم
آخه فدات شم چه اشکالی داره با شناخت درست به این نتیجه برسی بدردت می خورن یا نه؟ به نظر من حصول نتیجه درست هر چه که باشه می ارزه به اینکه شما به خاطر زندگیت وقت بگذارید و ببینید کسی که قرار همسفرتون بشه مسیرش کجاست با شما همسو و همجهته یا نه؟ و هیچ ایرادی نداره که حتی سالها این شناخت به طول بینجامد. هیچ عجله ای نیست خصوصا برای این امر بسیار مهم.
عجله نکن مقالات این سایت را حتما مطالعه نمایید. (دقیقا عنوان یادم نیستش اما فکر کنم این بود گزینش همسر مسابقه دو نیست..)
نه لطفا این حرف را مطرح نکنید آخه اونهام حق دارند در مورد شما به شناخت دقیق برسند. خدای نکرده ممکنه کار بدتر بشه یا اینکه فکر کنند شما ایرادی دارید که اینقدر عجله دارید همه چی تموم شه. عجله نکن گلم.
...ببخشیدا ولی فکر کنم شما ایشون را صد درصد پسندیدید که انقدر می ترسید؟ آره؟ چطور به این نتیجه رسیدید؟ آیا فقط برای اینکه شوهر کرده باشید؟ یا با شناخت دقیق می ترسید ایشون را از دست بدهید؟
اگه این طور نیست لطفا تا دیر نشده روی اعتماد به نفستون کار کنید.
خدا یارتون
RE: اعتماد به نفس و ازدواج
بدون سلام
اي بابااااااااا تو كه اصلان گوش به حرف نميدي!! شونصد نفر دارن ميگن نگران نباش.اكسترس نداشته باش.مهم نيست.وقت بذار.اعتماد به نفس داشته باش.... اما تو انگار فقط كار خودتو ميكني. دوست داري بهت جواب مثبت بده؟؟؟انقدر عجله ميكني نميترسي فردا روزي حالت از طرف بد بشه وقتي ميبينيش؟!!!!! پشيمون بشي كه عجله كردي.خودتو الكي تو حچل انداختي؟؟؟؟ بابا مسائلو تو داري زيادي بزرگ ميكنيو به جون خونوادت ميندازي. اون از خداش باشه با تو ازدواج كنه.تحصيلاتتم كه گفتي بالاتره از اون . شغلتم كه همينطور من نميفهمم چشم بسته دنبال چي هستي؟ زرتي بري خونه شوهر؟!!!!!
بهتر نيست بجاي ترس از تفكرات واحي به نقطه هاي قوت خودت فكر كني؟ يه چيزو بدون اگه بخواي نقطه ضعف نشون بدي روي اين موضو كه بگم تكليفو روشن كن سريع اون آقا ميگه حتما يه چيزي هست كه ميگه سريعتر باش.پس سعي ميكنه وقت بيشتري براي شناخت بزاره. وسلام