+...مرد و زن امروزی ایرانی؟؟؟

دوست خوبم
من با نظر شما موافقم مردای الان دنبال دخترای امروزین نه قدیمی و این یه کم با رفتارای دخترای پایبند سنت جور نیست بعنوان نمونه شوهر من یه دوست داشت که از من می خواست تو پیدا کردن زن برای ازدواج بهش کمک کنم همیشه بهم می گفت یه زنی برام پیدا کن خیلی شیک پوش و امروزی خوش هیکل و خوشگل یه جور باشه که تو خیابون راه بره همه بهش نگاه کنن!!!!
جالب بود که اصلا نمی گفت باسواد یا تحصیلات یا اصالت .......و جالب بود که اون پسر خیلی پولدار و تحصیلکرده بود.برادر خودمم همین نظرو داشت و همون تیپو پیدا کرد و اونم یه پزشک فوق تخصص استاد دانشگاه بود.....
در مورد پیام خصوصی که برات اومده باید بگم این مساله تو این تالار خیلی عادیه من زیاد بهش برخوردم و فقط با یه لبخند از کنارش رد شدم اهمیت نده آدم های بیکار و.......کم نیستند.
اینم البته از ایرادات تالاره کنار اینهمه خوبی هاش.

دوست گرامی بحث خوبی را باز کردید. و اما من به عنوان یک پسر25 ساله امروزی در مقام پاسخ به شما بر آمده ام. اولاً جوابتان به آقای نقاب بسیار گستاخانه بود زیرا ایشان چند سئوال منطقی مطرح کردند و مشتاق شنیدن پاسخ جنابعالی بودند که شما ایشان را مورد الطاف لطیف زنانه خود قرار دادید و به حق من از عکس العمل شما به ایشان بسی رنجیدم خود ایشان که جای خود دارد. شاید پاسخ سئوالهایشان سخت بود! و بهترین گزینه نا دیده انگاشتن!!!!. مگر نه این است که به منظور مباحثه پای در این تالار مجازی گذاشته اید پس فرار از هر مباحثه و محاجه منطقی یعنی استیصال در پاسخ و استدلال.
و اما بحث شیرین خودمان. استاد گرامی از خودم می گویم. من پسر ایرانی اولین چیزی که یک جنس مونث من را جذب می کند اندام لطیف زنانه صدای نرم او صورت و اندام بی موی او و برجستگی های بدن و بوی عطر و ادکلن او و موی خوش رنگ اوست. خب می پرسید آیا این دختر برای زندگی مناسب است؟ پاسخ یک پاسخ قطعی نیست. دوست دارم بگویم که من یک فرد تحصیلکرده ام و قصد ادامه تحصیل دارم و همواره در جهت رشد علمی خود کوشا بوده ام. این جمله به منظور رفع اتهام از عامی بودن و دیدگاه عوامانه داشتن است. استاد گرامی که همکار من هم هستی، جنس مونث را هر آنچه که در جنس مذکر نیست به سوی من جذب می کند. این غریزه ی من است که میل من را به سمت اندام و صورت زیبا ی زنانه سوق می دهد اما برای ازدواج یقیناً این تنها معیار من نیست. معیار من وفا داری و پایبندی و احترام و ادب و اصالت خانوادگی و صبور بودن و با گذشت بودن و... است. اما مطمئناً اول ظاهر زیبا را می پسندم و بعد به دنبال معیار های خود در این کالبد زیبا هستم. البته لازم به ذکر است زیبایی امری نسبی و در دیده ی هر شخص ممکن است متفاوت با دیگری باشد. من اگر معیار های خود را در این شاکله ی چشم نواز جسمانی ببینم قطعاً ایده آل خود را یافته ام و آن بانو را گزینه ای مناسب برای تشکیل زندگی می دانم. اما اگر این کالبد زیبا فاقد زیبایی درون باشد و معیار های خود را در او نتوانم یافت عطای زیباییش را به لقایش می بخشم.
بانوان گرامی من پسر، از دختر سیبیلو بدم می آید. از دختری که بو می دهد بدم می آید. از دختری که ابرو های پاچه بزی خود و کرک و پشم های صورتش را اصلاح نمی کند فقط برای اینکه ثابت کند دختر است خوشم نمی آید. دختری که سلام کردن یا جواب سلام دادن و کوچکترین معاشرت اجتماعی را نمی داند و عدم بلوغ اجتماعی خویش را نجابت نام می نهد بدم می آبد. و این بانوی گرامی اگر دارای بالاترین تحصیلات و سایر ارزشها ی معنوی و مادی و اجتماعی باشد مرا به سوی خویش جذب نمی کند. من عروسک نمی خواهم اما چه پروفسور باشم چه چوپان باز دلم همسر زیبا و خوش لباس و آراسته می خواهد. پس طبیعت و غریزه ی انسانها ربطی به سواد ندارد.
من غیرت دارم. دوست ندارم زیبایی همسرم غیر از من برای دیگری عیان باشد. اما در حریم شخصی او را زیبا ترین می خواهم. در اتاق خواب او را بی حیا ترین می خواهم و در حریم عمومی با حیا و نجیب ترین.
خوب است هر صفتی را که از کسی در جنس مخالف سراغ داریم تعمیم ندهیم. چه به تمام آقایان یا تمام خانمها. مرد بی غیرت وجود دارد و زن بی عفت نیز همچنین. پس به ازای هر صفتی ناشایست که از یک مرد نام می برید یک زن وجود دارد تا این حلقه ی رذیلانه و فاسد را کامل کند. اگر مرد رابطه ی نا مشروع دارد یک زن این رابطه را کامل می کند. اگر مرد هوسباز است زن بی بند و بار به این هوس دامن میزند و اگر به راحتی خیانت می کند در آن سو یک زن خائن تکمیل کننده ی این دور باطل است. نتیجه آنکه جنسیت در بدی و خوبی تاثیر ندارد و هر انسانی مختار است که خوب یا بد باشد فارغ از جنسیتش.
در مورد فعالیت اجتماعی زنان امروزی منکر این نمی توان شد که به نسبت گذشته های نه چندان دور زنان ما خود و تواناییهایشان را باز یافته اند و فعال تر شده اند اما مردان هم با همین شتاب شاید بیشتر همین طور بوده اند.
استاد مکرمه، یک دختر خانم در این کشور مسئولیت مالی بر دوش ندارد و صرفاً برای پر کردن وقت خود هر کاری را چه آسان چه طاقت فرسا، با پایین ترین حقوق قبول کرده و با دم خود گردو هم میشکند و در منطقه ی خاصی اش هم برایش عروسی و پایکوبی به پا می شود. اما مرد آیا احمق است که با این حقوق تن به کار دهد؟ فکر می کنید خیلی از مردان که مسئولیت تامین خانواده را بر دوش دارند نمی توانند تن به این خفت دهند و با دستمزد های مضحک روزشان را به بیگاری بگذرانند؟ می توانند اما نمی خواهند زیرا بعضی از مشاغلی که خانمهای محترم بر دوش دارند از نظر مالی به هیچ وجه به درد یک مرد دارای مسئولیت نمی خورد. عزیزم خیلی از مردان را برنامه ریزی های غلط نادانان فلج کرده است. آیا فکر می کنید که اگر با تحصیلات زندگی مالی یک پسر کاملاً تضمین می شد باز هم نسبت آقایان در دانشگاهها کمتر از بانوان محترم بود؟؟


شما فرمودید چرا خاستگارانم از برخی تواناییها و مهارتهایم نپرسیدند. دوست عزیز چه بخواهیم چه نخواهیم برای یک مرد مهارتهایی مهم است که نقش برجسته ای در زندگی زناشویی داشته باشد . پس اگر جای انیشتین بالفرض شما نظریه ی نسبیت را مطرح می کردید و توانایی تمایز دادن سلولهای بنیادین را به سایر سلول ها داشتید و نامزد دریافت جایزه نوبل می شدید اما آشپزی بلد نبودید یا در رابطه ی جنسی سرد و کم حرارت بودید، در نهایت گزینه ی مناسبی به شما نمیرفتید برای زندگی مشترک.
تمام مواردی که عرض کردم دیدگاه شخصی بود.چون از آقایان سئوال فرموده بودید بر خود فرض دیدم که نظرات خود را به عنوان یک نمونه از جامعه ی آقایان با شما مطرح کنم.

سلام نازبس
عطف به پستی كه در مورد پیغام خصوصی یكی از كاربران داده بودید
http://www.hamdardi.net/showthread.php?tid=6540&pid=68148#pid68148
چون بیش از 17000 كاربر در اینجا با هم در تعامل هستند، و همچنین هیچ گونه دسترسی و امكانی برای ارتباطات خصوصی اعضاء وجود ندارد، لذا اینگونه موارد اجتناب ناپذیر است. لیكن از آنجا كه رعایت قوانین تالار (عدم اقدام به ارتباطات دوستایبی و همسرگزینی و ...) تعهد اعضاء به این تالار می باشد،‌ از عضو خاطی
هم تقاضا دارم قبل از اینكه حساب كاربری ایشون مسدود شود، توضیح لازم را ارائه فرمایند.

دختر باید به خودش برسه وینتر میگه من زن سبیلو نمی خوام کی گفته برو زن سبیلو بگیر ما میگیم این همه ظاهر براتون مهمه چیزای دیگ هم مهم باشه ظاهر معیار اولتون نباشه ....... البته پسرایی هم دیدم و می شناسم که کمالات و خیلی چیزای دیگه براشون مهمه که البته اونا ادمای خاصی بودن از جنس پسرای معمولی و عادی مثل شما نبودن و بنده به خودم می بالم که با اینجور ادمایی برخورد داشتم و افتخار همنشینی و هم صحبتی هم با چنین پسرای متشخصی داشتم اونا خاصن کم پیدا میشن

:72:با سلام به همه بزرگوارانی که لطف کرده اند و به این تاپیک سر می زنند و پاسخی می دهند.
از همه شما عزیزان تشکر می کنم. من به این دلیل می خواستم پاسخ شما عزیزان را بشنوم. که بسیار عرض کرده بودید نسل زنان قدیم به سر آمده است.
ممنون جناب wintersun77 حقایقی را آشکارا بیان نمودید.

اول اینکه از همه آقایون باغیرتی که حرفهای حقیقی من آنها را آزرده معذرت می خواهم و خواهش می کنم این خواهر کوچکتان را حلال کنید.
روزی که به اشتباه به این جا پناه آوردم و خواستم از حقیقت زندگیم صحبت کنم فقط خواستم نظر شما آقایون محترم را بشنوم و شاید پاسخی برای سوالاتم بیابم و همدردی یافته باشم... تا اگر در توانم است طبق خواسته مردان هم نسلم شوم مردانی که مرا می خواهند اما با تغییراتی دیگر...
نه عزیزان نه من از هیچ یک از شما نرنجیده ام. (حتی عزیزانی که با پیام خصوصی تهدید کردند، یا پیشنهادی به دور از شانم داده اند. عزیزانم خیلی وقت است در دنیای حقیقی این پیشنهادات را با لحن های خیلی بازتر از کسانی که شما حتی فکرش را نمی کنید، می شنوم و سکوت و فراموش می کنم و نخواهم رنجید. به قول بعضی بی جنبه هم نیستم آخه من هم هم نسل شما هستم...
بارها به دنبال عیب و ایراد خود گشته ام که نکند حرکات و رفتارم تحریک آمیز بوده است که چنین پیشنهاداتی به من می شود و اول از همه به دنبال عیوب خود گشته ام ...
و بسیار خوشحال می شوم سیل مخالفان به من هجوم آورند که اشتباه می کنم اما به دلیل و نطق، که شاید هنوز می توان به آینده ایران و مردان با غیرتش امیدوار بود.


و اما برادر بزرگوارم نقاب دوست 19 ساله عزیزم که بسیار قشنگ صحبت می کنید. اگر گفتم روی سخنم با شما نیست به این دلیل بود که من این پاسخ ها را از یک نسل بعد از شما شنیده بودم و منتظر پاسخ های آنها بودم. و اگر می خواهید به درایت و هوش شما اذعان کنم حتما این کار را می کنم. در واقعیت هم همین است و شکی نیست. اگر گفتم استادم (که البته شاگردانم از این لقب استفاده کرده اند) دلیل بر فخر فروشی به هیچ کس نبود(و خواستم موقعیت اجتماعی من را دریابید که این دختر خیابونی نیست که با شما سخن می گوید.) و در واقع که از همه شما آموخته ام. و در کلاسم هم جز این نبوده و همیشه گفته ام از روزی که خداوند موهبت تدریس را به من عطا کره است بیشتر از زمان تحصیل می آموزم.
نقاب عزیز شما من را به یاد زمانی می اندازید که هم سن و سال شما بودم و بسیار خوشبین بودم و مثبت فکر می کردم و سنگ صبور بزرگ و کوچک... البته من یه فرق هم با شما داشتم و اون احترامی بود که به بزرگ تر از خودم حتی یک ماه، البته من چنین انتظاری از هیچ کس ندارم و از آن بگذریم عزیزم برگردید و لحن سخنتان را ببینید. که باز هم مهم نیست. می دانید در دنیای حقیقی هم به راحتی انتقادات به جا و نا به جای دیگران را می شنوم و این تا به حال به من کمک زیادی کرده است.( حتی در کلاس درسم همیشه جلسه 8 ام که می شود از دانشجویان می خواهم انتقادات و پیشنهادات خود را بدون ذکر نام و با تغییر دست خط بنویسند و خودشان جمع آوری کنند و به من بدهند)...
نقاب جان آن روزها دختر عاقل قصه ما سنگ صبور بزرگ و کوچیک بود و محرم راز خیلی ها که درد دلشون رو بهش می گفتن و تا اونجایی که عقل و فهمش می رسید به خودش اکتفا می کرد و اگه نمی دوست یه عالمه کتاب و مقاله می خوند فقط به خاطر اینکه با درد دیگرون خودش می شکست و با خوشحالی و موفقیت اونها به اوج می رسید و زندگی می کرد. این دختره اصلا وقت نمی کرد به خودش و مشکلاتش فکر کنه و حالا این میون یا به به و چه چه ای نصیبش می شد یا نمی شد اما اون به خاطر دل خودش این کارها را می کرد.
دوست عزیزم سالها گذشته منی که مرهمی بر درد دیگران بودم همیشه سعی می کردم پاسخ سوالهای دیگران را پیدا کنم. امروز در ابتدایی ترین نیاز خودم (ازدواج) مانده ام. هنوز مردی را نیافته ام که فقط 50 درصد بتوانم با او خوشبخت شوم.(البته که از رحمت خداوند بزرگ ناامید نیستم). دوست بزرگوارم یادم می آید برای همه زندگیم برنامه داشتم ازدواجم، بچه داریم و ... 27 سال برای من دختر کم نیست.
و ایا این چرای من جوابی دارد؟
باور کنید بارها به ازدواج با همین خواستگارانم فکر کرده ام و سعی کردم از خیلی چیزها بگذرم اما باید از اصل و ازهمه چیز می گذشتم...
بارها آرزو می کردم کاش شخصیتم هنوز شکل نگرفته بود که به راحتی به دست این مردان تغییر می یافت می شدم درست مثل ...

و اما از بابت اینکه یکی از پست هایم که البته مشکل اخلاقی چندانی نداشت را نشان دادم و هدفم این بود که به عنوان یک مثال حاشیه ای مطرح شود تا شاید دلیلی باشد بر صدق گفته هایم و به چالش کشیدن مخاطبین محترم ، خیلی متاسفم و البته بلافاصله از مدیریت بسیار محترم همدردی خواستم که این اشتباه بنده ویرایش گردد که ایشان صلاح ندیدند.

...و اما در این شرایط یاد گرفته ام که سکوت و سازش بهترین کاریست که می توان انجام دهم.
یاد گرفته ام حرف زدن آسان ترین کار دنیاست.
یاد گرفته ام تا زمانی که قدرت ندارم حرفی نزنم.
...
و امروز می دانم که هنوز هم حقیقت تلخ ترین نوشیدنی دنیاست. حتی اگر همدرد باشی...:72:

خانوم نازبس گرامی سلام
یک سوال ابتدا از شما دارم.
من ، گردآفرید، نقاب، کیوان، wintersun و... همه مرد هستیم . کدام یک از ما به شما پیغام خصوصی دادیم که با شما ارتباط برقرار کنیم.تنهای معدودی از این هزاران مرد موجود در تالار به شما همچنین پیشنهادی داده اند. شما می توانید قبول نکنید. نگاه پست و هیز آنها (حتی اگر اینگونه باشد) نشانه ضعف در شما نبود که اگر شما مشکل داشتید تمام ما مردان این مشکل را در شخص شما می دیدیم و نه معدودی از افراد!!
نگاهی فرای این نگاه کلی نگرانه ای که شما دارید نشان می دهد که شما از جز به کل می خواهید تعمیم دهید.
از طرفی نظر هر کسی نظر اوست و نه نظر کل افراد! شما منتظر شنیدن حقیقت هستید یا دوست دارید چیزی که شما تصور می کنید حقیقت دارد تایید شود. این را ابتدا پاسخ بگویید. نیازی هم به سکوت نیست. فقط با دلیل کافی صحبت کنید.

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط دانا

ما میگیم این همه ظاهر براتون مهمه چیزای دیگ هم مهم باشه ظاهر معیار اولتون نباشه ....... البته پسرایی هم دیدم و می شناسم که کمالات و خیلی چیزای دیگه براشون مهمه که البته اونا ادمای خاصی بودن از جنس پسرای معمولی و عادی مثل شما نبودن و بنده به خودم می بالم که با اینجور ادمایی برخورد داشتم و افتخار همنشینی و هم صحبتی هم با چنین پسرای متشخصی داشتم اونا خاصن کم پیدا میشن

---

دانا جان چون بنده معیارهایی که شما می پسندید را معیار اول خود نمی دانم عادی و معمولی وبا سطح فکر سخیف و فلان و بهمان هستم. باشه شما اینطور فکر کنید. از واقعیت با این گونه اظهار نظرات بگریزید. دوست گرامی خود شما یا هر کس دیگر اول ظاهر را می بینید و اگر برایتان خوشایند بود باقی قضایا را بررسی می کنید. اگر غیر از این ادعا شود مبالغه یا دروغ است. ببینید خیلی از آدمها که ممکن است دور و بر خود هم دیده باشید ژست روشنفکرانه می گیرند و با بیان اینکه معیارهای آنچنانی معنوی و اخلاقی و شخصیتی دارند سعی در ارائه یک شخصیت روشنفکر و فهمیده از خود دارند. اما دل همین افراد را نهابتاً آن شخصی نمی برد که دارای معیارهای بلند بالایشان است. من در پست قبلی بدون ژست گرفتن و باد درغبغب انداختن و افاضه ی فضل روشنفکرانه صادقانه حرف دل خود را زدم. چون که خود را میشناسم و می دانم که چه می خواهم و در زندگی مشترک فرصت پشیمانی نخواهم داشت. ما انسانها بهتر است قبل از اینکه چشم به دهان مردم و دیگران در جامعه بدوزیم و طوطی وار حرفهای آنها را تکرار کنیم با درون خود خلوت کرده و بدانیم که چه می خواهیم.
دوست گرامی بسیار عالیست که شما همنشینانی فرزانه داشته اید. آیا آن همنشینان از شما خواستگاری کرده اند؟ شمایی که با خط فکری آنان هم سو و هم جهت بودید. دانا جان از قدیم گفته اند به عمل کار برآید نه سخن. پس سعی در دیدن عملکرد دوستان فاضل خود داشته باشید و ببینید که نهایتاً با من نوعی که یک فرد سطحی وبا افق دید محدود هستم متفاوت است یا نه.

و اما استاد ناز بس گرامی. متن شما انشای زیبایی بود اما در نهایت من متوجه نشدم شما بر چه خرده گرفتید. اگر خواستگاران مطابق میل شما نیستند شاید طبیعی باشد. چرا این قضیه را بر عکس نمی کنید و شما از کسی که دارای معیارهایتان است خواستگاری نمی کنید. خب درست است که این مسئله در جامعه ی ما کاملاً جا نیفتاده اما آیا می خواهید تا آخر عمر مجرد بمانید؟ شمایی که حساسیت های خود را در رابطه با انتخاب همسر آینده دارید بنا بر علم احتمالات درصد بسیار ضعیفی وجود دارد که از میان خواستگاران ایده آل را بیابید. اگرچه ایده آل هیچگاه وجود ندارد و همه چیز نسبی است. اما شاید اگر خود دست به انتخاب بزنید فردی را بیابید که با شحصیت شما منطبق تر است.
و در پایان سعی نکنید به خود بقبولانید یک مرد حتماً باید دیدگاه مورد نظر شما و معیارهایی که شما مناسب می دانید را در نظر بگیرد و به طور کل سعی نکنید ملاک های او همان هایی باشد که شما دوست دارید باشد. شما زن هستید و او مرد. تفاوتها را فراموش نکنید.:72:

استاد نازبس گرامی......امیدوارم از حرف هایم ناراحت نشده باشید....بله حق با شماست بنده باید احترام بزرگتر خود را نگه می داشتم (که البته اگر از اعضا تالار سوال کنید همواره این گونه عمل کرده ام).....ولی من در نوشته های خود بی احترامی به کسی نمی بینم بلکه همواره سعی دارم نظرم را بیان کنم و در بیان نظرات رک هستم حتی اگر بدانم باعث ازردگی کسی می شوم...

دوست عزیز بنده ""wintersun77" بسیار زیبا صحبت نمودند..من تمام نظرات ایشان را می پذیرم..در واقع ایشان به خوبی حرف های لازم را زدنند..

اما استاد گرامی شما در نوشته های خود اظهار داشتید که :::مردان(و متاسفانه همه مردان را اشاره کردید) تنها به بعد ظاهر دقت می کنند و سوال های آنان بیشتر در این زمینه است....
ولی آیا تا به حال با خود فکر کردید ::که شاید من مشکلی دارم و من تنها در ظاهر زیبا هستم نه در باطن؟؟ و شاید هم این دلیلی است تا مردان بیشتر توجه شان به ظاهر من است؟؟( البته مثالی بود برای بیان مطلب)

چرا همیشه انگشت اتهام را بسوی دیگران می گیریم....چرا به وجود خود و دید خود نسبت به مسائل توجهی نمی کنیم؟
خواهش می کنم برداشت اشتباه نکنید..منظور من این نیست که شما انسان بدی هستید..منظور بنده این است که شاید اشکال از خود ماست...چرا در گام اول خود را اصلاح نمی کنیم و به خویشتن خود نگاهی نمی اندازیم؟
آیا تا بحال از خود پرسیده اید ::چرا تمام کسانی که به خواستگاری من می آیند فقط به بعد ظاهر و دیگر قضایای بی اهمیت توجه می کنند؟/ صددرصد این سوال را از خود کرده اید مانند ایجاد این تاپیک که به دنبال جوابش بودید....اما واقعا شده که از خود بپرسید شاید من اشکالی در رفتار یا در انتخاب خود دارم؟؟ و بعد دیگران را مورد ارزیابی قرار دهید؟

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط wintersun77

دوست گرامی بحث خوبی را باز کردید. و اما من به عنوان یک پسر25 ساله امروزی در مقام پاسخ به شما بر آمده ام. اولاً جوابتان به آقای نقاب بسیار گستاخانه بود زیرا ایشان چند سئوال منطقی مطرح کردند و مشتاق شنیدن پاسخ جنابعالی بودند که شما ایشان را مورد الطاف لطیف زنانه خود قرار دادید و به حق من از عکس العمل شما به ایشان بسی رنجیدم خود ایشان که جای خود دارد. شاید پاسخ سئوالهایشان سخت بود! و بهترین گزینه نا دیده انگاشتن!!!!. مگر نه این است که به منظور مباحثه پای در این تالار مجازی گذاشته اید پس فرار از هر مباحثه و محاجه منطقی یعنی استیصال در پاسخ و استدلال.
و اما بحث شیرین خودمان. استاد گرامی از خودم می گویم. من پسر ایرانی اولین چیزی که یک جنس مونث من را جذب می کند اندام لطیف زنانه صدای نرم او صورت و اندام بی موی او و برجستگی های بدن و بوی عطر و ادکلن او و موی خوش رنگ اوست. خب می پرسید آیا این دختر برای زندگی مناسب است؟ پاسخ یک پاسخ قطعی نیست. دوست دارم بگویم که من یک فرد تحصیلکرده ام و قصد ادامه تحصیل دارم و همواره در جهت رشد علمی خود کوشا بوده ام. این جمله به منظور رفع اتهام از عامی بودن و دیدگاه عوامانه داشتن است. استاد گرامی که همکار من هم هستی، جنس مونث را هر آنچه که در جنس مذکر نیست به سوی من جذب می کند. این غریزه ی من است که میل من را به سمت اندام و صورت زیبا ی زنانه سوق می دهد اما برای ازدواج یقیناً این تنها معیار من نیست. معیار من وفا داری و پایبندی و احترام و ادب و اصالت خانوادگی و صبور بودن و با گذشت بودن و... است. اما مطمئناً اول ظاهر زیبا را می پسندم و بعد به دنبال معیار های خود در این کالبد زیبا هستم. البته لازم به ذکر است زیبایی امری نسبی و در دیده ی هر شخص ممکن است متفاوت با دیگری باشد. من اگر معیار های خود را در این شاکله ی چشم نواز جسمانی ببینم قطعاً ایده آل خود را یافته ام و آن بانو را گزینه ای مناسب برای تشکیل زندگی می دانم. اما اگر این کالبد زیبا فاقد زیبایی درون باشد و معیار های خود را در او نتوانم یافت عطای زیباییش را به لقایش می بخشم.
بانوان گرامی من پسر، از دختر سیبیلو بدم می آید. از دختری که بو می دهد بدم می آید. از دختری که ابرو های پاچه بزی خود و کرک و پشم های صورتش را اصلاح نمی کند فقط برای اینکه ثابت کند دختر است خوشم نمی آید. دختری که سلام کردن یا جواب سلام دادن و کوچکترین معاشرت اجتماعی را نمی داند و عدم بلوغ اجتماعی خویش را نجابت نام می نهد بدم می آبد. و این بانوی گرامی اگر دارای بالاترین تحصیلات و سایر ارزشها ی معنوی و مادی و اجتماعی باشد مرا به سوی خویش جذب نمی کند. من عروسک نمی خواهم اما چه پروفسور باشم چه چوپان باز دلم همسر زیبا و خوش لباس و آراسته می خواهد. پس طبیعت و غریزه ی انسانها ربطی به سواد ندارد.
من غیرت دارم. دوست ندارم زیبایی همسرم غیر از من برای دیگری عیان باشد. اما در حریم شخصی او را زیبا ترین می خواهم. در اتاق خواب او را بی حیا ترین می خواهم و در حریم عمومی با حیا و نجیب ترین.
خوب است هر صفتی را که از کسی در جنس مخالف سراغ داریم تعمیم ندهیم. چه به تمام آقایان یا تمام خانمها. مرد بی غیرت وجود دارد و زن بی عفت نیز همچنین. پس به ازای هر صفتی ناشایست که از یک مرد نام می برید یک زن وجود دارد تا این حلقه ی رذیلانه و فاسد را کامل کند. اگر مرد رابطه ی نا مشروع دارد یک زن این رابطه را کامل می کند. اگر مرد هوسباز است زن بی بند و بار به این هوس دامن میزند و اگر به راحتی خیانت می کند در آن سو یک زن خائن تکمیل کننده ی این دور باطل است. نتیجه آنکه جنسیت در بدی و خوبی تاثیر ندارد و هر انسانی مختار است که خوب یا بد باشد فارغ از جنسیتش.
در مورد فعالیت اجتماعی زنان امروزی منکر این نمی توان شد که به نسبت گذشته های نه چندان دور زنان ما خود و تواناییهایشان را باز یافته اند و فعال تر شده اند اما مردان هم با همین شتاب شاید بیشتر همین طور بوده اند.
استاد مکرمه، یک دختر خانم در این کشور مسئولیت مالی بر دوش ندارد و صرفاً برای پر کردن وقت خود هر کاری را چه آسان چه طاقت فرسا، با پایین ترین حقوق قبول کرده و با دم خود گردو هم میشکند و در منطقه ی خاصی اش هم برایش عروسی و پایکوبی به پا می شود. اما مرد آیا احمق است که با این حقوق تن به کار دهد؟ فکر می کنید خیلی از مردان که مسئولیت تامین خانواده را بر دوش دارند نمی توانند تن به این خفت دهند و با دستمزد های مضحک روزشان را به بیگاری بگذرانند؟ می توانند اما نمی خواهند زیرا بعضی از مشاغلی که خانمهای محترم بر دوش دارند از نظر مالی به هیچ وجه به درد یک مرد دارای مسئولیت نمی خورد. عزیزم خیلی از مردان را برنامه ریزی های غلط نادانان فلج کرده است. آیا فکر می کنید که اگر با تحصیلات زندگی مالی یک پسر کاملاً تضمین می شد باز هم نسبت آقایان در دانشگاهها کمتر از بانوان محترم بود؟؟


شما فرمودید چرا خاستگارانم از برخی تواناییها و مهارتهایم نپرسیدند. دوست عزیز چه بخواهیم چه نخواهیم برای یک مرد مهارتهایی مهم است که نقش برجسته ای در زندگی زناشویی داشته باشد . پس اگر جای انیشتین بالفرض شما نظریه ی نسبیت را مطرح می کردید و توانایی تمایز دادن سلولهای بنیادین را به سایر سلول ها داشتید و نامزد دریافت جایزه نوبل می شدید اما آشپزی بلد نبودید یا در رابطه ی جنسی سرد و کم حرارت بودید، در نهایت گزینه ی مناسبی به شما نمیرفتید برای زندگی مشترک.
تمام مواردی که عرض کردم دیدگاه شخصی بود.چون از آقایان سئوال فرموده بودید بر خود فرض دیدم که نظرات خود را به عنوان یک نمونه از جامعه ی آقایان با شما مطرح کنم.

---

:104:آفرین خیلی کامل بود و دقیقا نظر من و اکثریت دوستان و همسن و سال های دوروبرم