نمایش نسخه قابل چاپ
خانمی این آدم احتمالا همسرت و شاید تو رو میشناسه و از حساسیتهات با خبره و مطمئنا جز آزار صدی نداره سعی کن کاملا خونسرد با این موضوع برخورد کنی و نامزدت رو اذیت نکن که اونم تا مدتی احترامتو داره و خدا نکنه این حرمها شکسته بشه ضمنا از اون تلفن ثابت که راحت میتونید شکایت کنید ولی بهترین کار خونسردی و بی تفاوتی شماست
سپیده خانم نام کاربریت به توصیه ای که کردی نمیخوره عزیزم کمی آرومتر و سنجیده تر راهنمایی کن
دوست عزیز فا طیما خانم
لطفا همه ی پستهایی که دباره ی این موضوع فرستادم بخون.
سلام عزيزم
اول از همه براي اون آدمهايي كه شمارا اينجوري اذيت مي كنن متاسفم
موضوع دوم اين كه اگه به فرض اين كه در گذشته هم همسرتون جرياناتي داشته مهم اين كه الان با شماست و به راحتي همه شماره ها رو در اختيار شما گذاشته به راحتي گوشي همراهشو چك مي كنيد و... پس شمار و دوست داره و خواهان يه زندگي سالم با شماست
شما مي تونيد اون تلفن ثابت رو از طريق مراجع قضايي تحت بررسي قرار بدين و حسابي حالشون بگيرين
اما يه چيز مهم همسر شما در شرايط روحي خوبي نيست. يه مزاحم كه هم مزاحمت داره و هم مي تونه باعث دوري شما از اون بشه خيلي عذاب آوره .مي خوام بگم نكنه بذاري اون آدم بيچاره به هدفش برسه و روابط شما خداي نكرده خراب بشه .
تو هر چقدر منطقي تر با اين موضوع برخورد كني و به نامزدت محبت كني اون بيشتر آروم مي شه و عاشق.
يعني اينو بگم مرحم باش براش نه نمك رو زخماش.
خبره جدیدی نیس؟ماری خانم از مزاحم چه خبر؟؟گوش شیطون کر کوتاه اومد؟:43:
به چه جرمی باید نامزد بیچاره این خانم رو محکوم کرد؟؟چرا قهر و داد و ... توصیه کردی؟من دلیلشو متوجه نشدم!!!!نقل قول:
نوشته اصلی توسط سپیده ی عشق
ديروز آخر سر گوشي رو دوباره بر داشتم و صدامو عوض كردم و گفتم دفتر آقاي "تعليمي" بفرماييد(از خودم يه فاميلي ديگه گفتم).اون قطع كرد.تا الان كه به دفتر زنگ نزده.شايد باورش شده باشه كه دفتر رو عوض كرديم و حالا آقاي تعليمي اينجاست.شايد هم باز زنگ بزنه نمي دونم.به گوشي شوهرم هم اون خط ايرانسل زنگ زد يه بار.كه البته به كمك اون نرم افزار نتونست بگيره .
من كه ازش نمي گذرم
اون مزاحم خيلي پر رو هست و به اين آسوني ها هم كوتاه نمياد.اوايل كه زنگ مي زد از خط ثابت، بابام با گوشي خودش به اون خط ثابت زنگ زد و گفت من قاضي هستم و ...(بابام كارشناس امور قضايي هست !)گفت از خط شما مزاحمت ايجاد شده و پيگيري مي كنيمي و اين چيزا.ولي انگار نه انگار.يه خانم گوشي رو بر داشته بود و بعد گوشي رو داد به شوهرش.انگار هر دو از همه جا بي خبر بودن و خيلي هم ادعا داشتن.كلي هم هارت و پورت كردن.!!!(ميبينين تروخدا بابام كارش همين چيزاست ولي پي مشكل منو نمي گيره. هر وقت بهش مي گم مي گه مزاحمت رو نمي شه كاريش كرد)
دوستان عزیز منو کشتین
1-اول تمام پستهامو بخونین ببینین چند تا پست گذاشتم و چی گفتم.
2-مگه دروغ میگم چرا ما زنها باید فقط کوتاه بی یایم مردها نباید فکر استحکام زندگی باشن.؟ در ضمن همه لازمه که در بعضی مواقع با ها شون جدی بر خورد بشه تا قدر شرایط شونو بدونند.
3-مگه شما موافق با فکر کردن نیستین ؟این درسته که پایه ی زندگی با شک بنیان بشه.پس باید قبل از ازدواج مشکلشو حل کنه.
دلیل مخالفت شما رو نمی فهمم.
من هم گاهي به سرم مي زنه كه داد و بيداد راه بندازم و قهر و اين چيزا.ولي باز گاهي مي گن نكنه ناتمزد من از همه جا واقعا بي خبر باشه و هيچ تقصيري نداشته باشه.شايد واقعا بي گناه باشه
من كه هنوز برام ثابت نشده.از طزفي هم اون مزاحم مي خواد رابطمونو به هم بزنه خب من نبايد كاري كنم كه موفق بشه.
نمي دونم واقعا چيكار كنم
(من هم مشكل ماريا جون رو دارم)
سلام دوستان.من خيلي مشكل پيدا كردم و مدام به نامزدم شك دارم.البته اصلا به روش نمي آرم و فقط خودم عذاب مي كشم.
اون مزاحم همچنان زنگ مي زنه.
كار من اين شده كه هر شب تا 2 شب بيدار باشم تا نامزدم كاملا بخوابه بعد با استرس گوشي شو بردارم و برم اونيكي اتق شماره هاشو چك كنم كه البته هيچ فايده ايي هم نداره چون من كه شماره ها رو نمي شناسم.روزي 100 تا شماره هست كه نمي دونم كدوم مشتريه ...
الكي نگاه مي كنم عين مريض ها
افكارم خيلي آزارم مي ده.روي رفتارم هم تاثير گذاشته.برخوردم گاهي با نامزدم سرد مي شه.انگار همش تو دلم مي گم "من كه مي دونم به من خيانت مي كني."
اين توضيح رو هم بدم كه متاسفانه نامزدم اصلا سياست نداره و راحت هر چي رو مي گه.ديروز داشتيم با ماشين دور مي زديم مي گفت من جز فلاني با كسي دوست نبودم.اونم قبل از دوران دوساي با تو بود.گفتم تو دوران دوستي با من چي؟گفت نه.گفتم ولي شيطوني مي كردي ها نه؟؟ ميگفت شيطوني آره.گفتم مثلا چه شيطوني هايي؟گفت مثلا چشمك مي زدم....
نميدونيد رو اعصابم چقدر تاثير گذاشت.اين در حالي بود كه در زمان دوستي همش مي گفت من به تو تعهد كامل دارم.
الان با خودم فكر مي كنم وقتي تو دوستي اينطوري بود چه دليلي داره كه الان اينطوري نباشه.
چند وقت پيش هم (در دوران دوستي و قبل از عقد)گفته بود يه چيزي بهت نگفتم.من 2 تا دختر سوار ماشينم كرده بودم(من اون دو تا رو مي شناختم)گفتم كي .گفت قبل از اينكه باهات دوست شم.گفت باهاشون كاري نكردم فقط باهم دور مي زديم .چند بار بهم زنگ زدن و من رفتم دنبالشون.
بعد در دوران عقد پرسيدم اون دختر ها رو تو دوران دوستي سوار كردي يا قبل از اون گفت نمي دونم بذار فكر كنم .......
نمي دونين چقدر رو اعصابم اثر مي ذاره.من اون 2 تا دختر رو كه با هم خواهرن گاهي تو خيابون ميبينم....حالم خراب مي شه.
الانم خيلي حالم خرابه.اعتمادم بهش سلب شده.همش فكر ميك نم ببين چه كارايي كرده من نمي دونم.آدم قابل كنترلي هم نيست.چون كارش طوريه كه از صبح مي ره بيرون تا 7 عصر.جاي مشخصي هم نداره.گمرك / مغاره / انبار ...
نمي شه فهميد هر لحظه كجاست...
فكر كنم دارم ديوونه مي شم.اگه بهم خيانت كنه هيچوقت نمي تونم ببخشمش.
قبل از عقد هم بهش گفته بودم.اينم بگم كه شوهرم حرفش حرف نيست و يه حرفي كه مي زنه معلوم نيست راست مي گه يا دروغ.
در عين حال ساده هست و يه چيزايي كه هيچكي راستشو نمي گه اون راست مي گه
خانمی اون با بی سیاستی داره مثلا" به فکر خودش از حساسیتت کم می کننه به حساب سادگی اون نذار اگه می گه چشمک میزده و ...
این حس بدو از خودت دور کن یک وقت به خودت میایی که دیگه تبدیل به یک بیمار شدی و بر می گردی به گذشته و افسوس گذشتن روزهای شیرین .
کنترل فایده ای نداره دیدی که به هیچ نتیجه ای نرسیدی پس فرض کن همسرت با کسی رفیقه یا کسی قصد داره به اون نزدیک بشه باید چه کنی ؟ مبارزه و نقاط ضعف و قوت همسرت رو پیدا کن و به اون نزدیک شو خیلی زود می تونی اونو برای خودت تصاحب کنی خلاء بین خودت و اونو پر کن مطمئنا" سمج ترین دختر ها هم دیگه نمی تونند بدون اجازه و پا برهنه وارد حریمتون بشن مگه واقعا" همسرت استعدادشو داشته باشه واهلش .
حالا باز نترسیی که همسرت جزء کدوم دسته از مدردها هست؟ استعداد داره یا نه ؟
دوست عزیز تو با این حساسیتها هم داری زندگیتو تلخ میکنی و اعصابتو خورد میکنی هم نقطه ضعف نشون شوهرت میدی که این خیلی بده چرا اینقدر حساسی سعی کن از حساسیتهات کم کنی توی اینشرایط هیچ کس غیر از خودت نمیتونه کمکت کنه