RE: شوهرم دست به زن داره ...
سلام دوست عزيز
قبل از هر چيز خدار را شكر مي كنم كه اينجا هست و ما همه كنار هم هستيم .
از حرف هات اين طور به نظر مي رسه كه خودت هم مايل به ادامه زندگي هستي چون مهريه را مطرح كردي و ميخواي بگيريش اگه شرايط اونقدر پرفشار و غير قابل تحمله همريه چه ارزشي مي تونه داشته باشه؟
پس اول از همه درباره خودت خوب فكركن ببين چي مي خواي ؟
در خيلي از موارد مهم اينه كه آدم در شرايط فعلي بهترين تصميم رو بگيره نبايد به بعدش فكر كرد چون اگه الان تصميم درست رو بگيري بعدش درست مي شه .
فكر كنم نياز باشه اون 5 سال دوستي بيشتر تحليل بشه اگه اون اهل ائنجاست و شما ايران چطور رابطه اي با هم داشتيد.
اما در كل احتمال سرخوردگي دوران كودكيش بيشتره از هر چيز ديگه اي واقعي و مي تونه دليل كارهاش باشه
به نظر من دو راه دارين يا طلاق يا ادامه اما نه با شرايط فعلي با تغييرات اول از همه اگه خودت مصمم باشي مطمئن باشه مي توني همسرت رو هم مجبور كني كه تغيير كنه (اگه ليلي و مجنون هستيد) و اگه عشق شما در دلش باشه مطمئن باش براي از دست ندادنش هر كاري مي كنه.در ضمن يادت باشه نترس اصلا نترس.
يه موضوع ديگه اي كه مي تونه وجود داشته باشه بحث مردانگي و اقتداري كه هر مردي دوست داره تو زندگيش داشته باشه آيا شما براي اين مردانگي فضا باز كرديد؟
در آخر اينكه اول راه تغيير رو پيش بگير جدي و مصمم در حدي كه شوهرت باور كن اگه تغيير نكنه شمارو ازدست ميده اگه اين باور رو كرد و تغيير نكرد بهتر اينكه كه شما بيش ازاين شخصيت انساني خودتون رو پايمال نكنيد در ضمن نگفتن شما بقه خانوادتون در ابتدا كار درستي بوده اما با اين زمان طولاني سه سال ....؟؟؟ شايد اگه به خانوادتون مي گفتيد اون خودشو جمع و جور مي كرد.
راستي حتي يه لحظه هم فكر بچه رو نكن.
RE: شوهرم دست بزن داره ...
به نظر من هم سعی کن یه مدت روشهایی رو که در مورد عصبانیت و راه های پیشگیری از اون رو میشه انجام داد_ البته اگه سرچ کنی حتما در همین تالار خیلی از اونها رو پیدا خواهی کرد _ امتحان کن، ببین واقعا تو می تونی جلوی عصبانیت همسرت رو بگیری یا نه؟ می دونم سخته با اون کینه هایی که شما میگی از همسرت به دل داری باید هم سخت باشه که بخوای برای ادامه ی این زندگی تلاش کنی! ولی لااقل به خودت ثابت میکنی که همه ی راه حلها رو رفتی و سعی و تلاش خودت رو انجام دادی پس یه مدت تغییر کن و تغییر رو هم از خودت شروع کن!
به همسرت با زبون خوش و نرم و مهربون بگو که : من دوست دارم که زندگیمون از اینی که الان هست بهتر بشه، خیلی فکر کردم دیدم این جور زندگی کردن هم برای من سخته هم برای تو، می خوام که یه جور دیگه زندگی کنیم. وقتی فکر کردم به این نتیجه رسیدم که شاید مشکل از من هست که زندگی قشنگی نداریم، از تو می خوام که بهم کمک کنی تا تغییر کنم، تا زندگی شادتری داشته باشیم.
بعد خیلی عاقلانه چند تا از ویژگی های خوبی رو که داره ، مطمئنا هر انسانی یه سری ویژگی ها و خصوصیات مثبت داره که میشه براش عنوان کرد خیلی صادقانه ویژگیهای خوبش رو براش بگو و همین طور براش بگو که من می دونم که تو من رو دوست داری و نمی خوای که من توی زندگیمون سختی بکشم و از کلمات و جملاتی که در ابتدای زندگیتون و روابطتون برات میگفت براش بگو.
یه چند وقتی تا اونجا که می تونی باهاش بحث نکن و کارهایی رو که عصبانیش میکنه لطفا انجام نده و لطفا لطفا باهاش لج نکن! من احساس کردم که شما این حس لج بازی در وجودتون هست و شاید یکی از عواملی که باعث تقویت حس عصبانیت ایشون میشه همین لج بازی های شما باشه، خواهشا تا اونجا که می تونید برای چند وقت کوتاه بیاید و تنها از طریق بازی با کلمات با همسرتون و رفتارهاش کنار بیایید تا یه آرامش نسبی به زندگیتون بازگرده و یه کم روابط لااقل ظاهر رابطه بهتر بشه و بعد کم کم به فکر تغییر رفتار و عادات ناپسند ایشون بخصوص کتک زدنشون بشید!
سعی خودتون رو بکنید مطمئنم که خواستن، توانستن است!
RE: شوهرم دست بزن داره ...
سلام سوفيا جون،چي كار كردي عزيزم؟از راهنمايي بچه ها تونستي استفاده كني؟
من نگرانت شدم،بيا بگو چي شد؟چي كار كردي؟به خانواده ات گفتي؟
بالاخره چي شد عزيزم؟
RE: شوهرم دست بزن داره ...
سلام عزیزم ما همه نگرانتیم لطف کن و جواب بچه ها رو بده :302: ما همه منتظریم حالت چه طوره خانمی زندگیت چی شد ما رو بی خبر نذار موفق باشی :203::72:
RE: شوهرم دست بزن داره ...
سلام به همه دوستان عزيز 28 سالمه 4 ساله ازدواج كردم و يك دختر سه ساله دارم همسرم 5 سال از خودم بزرگتره خودم شاغلم و او حدود 6 ماهه كه بيكارشده در واقع تمام مخارج زندگي رو تو اين مدت خودم تأمين ميكنم و در اين مورد هيچوقت منتي به سرش نزاشتم چون او داره دنبال كار ميگرده ولي كاري در حد مدركش نميتونه پيدا كنه تو اين مدت تموم قسطها رو خودم پس ميدم و او از هيچي خبر نداره تموم مسئوليت زندگي رو دوش منه يعني هم زن خونم هم مرد خونه و همين باعث شده فشار زيادي بهم بياد و اصلاً احساس خوبي ندارم اما مشكلات اصلي من چيزهاي ديگس... شوهرم فكر ميكنه هر كاري كه من انجام ميدم وظيفمه هنوز يكبار ازم تشكر نكرده سال به سال يك كلمه محبت آميز از دهنش نميشنوم تو اين مدت 4سال هيچوقت مسافرت نرفتيم وقتي اعتراض ميكنم ميگه از سن تو گذشته بخوام حرف محبت آميز بهت بزنم، ميگم بريم مسافرت مسخرم ميكنه، همه ي حرفهاش رو ازم قايم ميكنه ولي من هميشه راز دلم رو بهش ميگم هيچ وقت بهم نگفته بريم جايي هميشه بايد چند بار من بهش بگم بريم تا اون حاضر بشه بياد، اصلاً حاضر نيست تو خيابان يك قدم باهام راه بره ، وقتي ميره بيرون و بر ميگرده انتظار داره خونه و دخترمون مثل گل برق بزنن غذا آماده باشه و هيچ كم و كثري تو خونه نباشه اصلاً اين درك رو نداره من از صبح سركارم و 4 بعداز ظهر ميام خونه خستم بايد كمي استراحت كنم خودشم هيچ كمكي بهم نميكنه حتي يك قاشق سر ميز نمياره خلاصه از زندگي عاجزم تا حرفي هم ميزنم سريع شروع ميكنه به كتك كاري كه منم بايد خدا و پيغمبر رو قسمش بدم كه كم تو سرم بزنه نميدونم چكار كنم به خاطر شرايط خانوادم نميتونم طلاق بگيرو و اصلاً بهش فكر نكردم از طرفي خيلي بهش وابستم هر چه او بيشتر بي محلم ميكنه من وابسته تر ميشم بخدا وقتي باهاش حرف ميزنم حتي يكبار تو صورتم نگاه نميكنه و من مجبورم مرتب بهش بگم نگام كنه خلاصه خيلي وضعيتم افتضاحه و بزور خوم رو تو در و فاميل نگه داشتم و اداي آدمهاي خوشبخت رو در ميارم ديگه بريدم ترا بخدا كمكم كنيد بگيد چكار كنم.اين را هم اضافه كنم امكان رفتن پيش مشاور صفر درصده پس لطفاً اين رو ننويسيد
RE: شوهرم دست بزن داره ...
دوست عزیز شکست جان
چرا در تاپیک کس دیگه ای موضوعت رو مطرح کردی
یک تاپیک جدید باز کن خانومی و اونجا مطرح کن
http://www.hamdardi.net/newthread.php?fid=23
به اینجا مراجعه کن