از قصد داره اذيت ميكنه.

دست به زن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همینو کم داشتی!!!
و تو بعد از این زد و خورد باز هم توی اون خانه موندی ؟؟؟ چه بگم آخه ؟؟؟
ما زن ها هر چی بکشیم از دست خودمون می کشیم. تمام رفتارهای شوهرانمون بازتاب حد و مرزی که ما برای اونها تعیین کردیم.
می خوام ببینم دیگه این آقا شایان باید چکار کنه تا تو بفهمی واقعا ریگی به کفشش هست و تعادل نداره.
می دونم الان بار شماتت خانم ها ی صبور و خوش بین روی سرم خراب می شه ولی من هنوزم روی حرفمم. انساتن ازدواج می کنه برای تکامل و آرامش نه بدبختی و پسرفت.
اینکه چشممون رو از اول خوب باز نکردیم و اشتباه انتخاب کردیم که مساله است و اینکه خودمون رو به حماقت بزنیم و بریم توی نقش مادر مهربون و سنگ زیر آسیاب یک مساله دیگه....

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط نازنین غ

دست به زن ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ ؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
همینو کم داشتی!!!
و تو بعد از این زد و خورد باز هم توی اون خانه موندی ؟؟؟ چه بگم آخه ؟؟؟
ما زن ها هر چی بکشیم از دست خودمون می کشیم. تمام رفتارهای شوهرانمون بازتاب حد و مرزی که ما برای اونها تعیین کردیم.
می خوام ببینم دیگه این آقا شایان باید چکار کنه تا تو بفهمی واقعا ریگی به کفشش هست و تعادل نداره.
می دونم الان بار شماتت خانم ها ی صبور و خوش بین روی سرم خراب می شه ولی من هنوزم روی حرفمم. انساتن ازدواج می کنه برای تکامل و آرامش نه بدبختی و پسرفت.
اینکه چشممون رو از اول خوب باز نکردیم و اشتباه انتخاب کردیم که مساله است و اینکه خودمون رو به حماقت بزنیم و بریم توی نقش مادر مهربون و سنگ زیر آسیاب یک مساله دیگه....

---

متاسفانه من هم با خانم نازنین موافقم، چرا باید سکوت کنیم؟ اگه میخوای زندگی کنی حتی با همسرت باید محکم بایستی و از امنیت و انسانیت خودت دفاع کنی ولی اگه قصدت اینه که زنده بمونی سکوت کن واجازه بده بدتر از اینها اتفاق بیفته!
گذشت حد و اندازه داره، آخه یعنی چی؟؟

دوستهايي خوبم از همه شما ممنونم كه تنهام نميذاريد.
دوست دارم خانوادم رو در جريان قرار بدم اما ميترسم...چون از اول همه مخالف اين ازدواج بودند.الان كه رابطه اونها با شايان خيلي خوبه اگه من بخوام حرف بزنم سيل حرف كه به سمتم مياد.به قول شايان من هيچ كاري نميتونم انجام بدم چون هر وقت عصباني بودم با رفتارم اطرافيانم متوجه شدند.وقتي بهم گفت كه تو فقط حرفي و من با پنبه سر ميبرم آتيش گرفتم.
از يه طرف اين ديونه بازيها رو در مياره از اون طرف ميره برام هديه ميخره و بهم پول ميده...واقعا از چشمم افتاده!به خدا اگه پدرم بفهمه نميذاره زنده بمونه برعكس مادرم كه هميشه طرف داره شايان و باعث شده زبون اون دراز بشه.5 شنبه 40 مادربزرگشه((10 روز پيشواز رفتند !همه چيشون با ادم فرق داره)) نميخوام برم .
بهش گفتم به خاطر كبوديهاي بدنم ميرم طول درمان ميگيرم بهم گفته:ما نظامي ها هر كاري بخوايم ميتونيم انجام بديم ،بهم گفت كه ميزنه زيرش و ميگه اون ساعت كلانتري بوده و دوستاش شاهدن.
مهم نيست خداي منم بزرگه و شاهد،شاهدي كه ميدونه من مقصر نبودم.اشك امونم نميده نميدونم چي مينويسم.

سلام خانومی
تورو خداآروم باش طراوت جان
البته من نظر خودمو می دم ولی به نظر من خانوادت نفهمن بهتره ؟؟ اگه خودت بتونی از پس مشکلت بر بیایی خیلی بهتر از اینه که خانوادت باهاش در بیافتان عزیزم
تو بعدا ممکنه آشتی کنی و با شایان خوب بشی ولی بعد اون نه می تونی دید مادر پدرت رو نسبت به شایان تغییر بدی نه دید شایان رو
سعی کن اول آروم بشی وبعد یکم شایان رو بترسونی
خودت باید این کارو بکنی نه کسه دیگه

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط taravat

بهش گفتم به خاطر كبوديهاي بدنم ميرم طول درمان ميگيرم بهم گفته:ما نظامي ها هر كاري بخوايم ميتونيم انجام بديم ،بهم گفت كه ميزنه زيرش و ميگه اون ساعت كلانتري بوده و دوستاش شاهدن.
مهم نيست خداي منم بزرگه و شاهد،شاهدي كه ميدونه من مقصر نبودم.اشك امونم نميده نميدونم چي مينويسم.

---

به عنوان یک زن اگه اینجا بودی محکم می زدمت. ترسویی و بزدلی یعنی چی؟؟؟؟ چه غلطها که نظامی ها هر کاری می تونن بکنن.
چقدر ساده ای طراوت.
بلند شو. با اشک ریختن و ضعف به هیچ جا نخواهی رسید. دلیل این سکوت احمقانه ات رو نمی فهمم
خیلی عصبانی ام از دستت

نازنین جان آروم باش تو آتیشت از طراوت عزیز تندتره طراوت جان دلیل دعواتون سر چی بود ؟ سعی کن آرامشتو حفظ کنی باهاش سنگین برخورد کن و به راحتی کوتاه نیا تا دفعه اول آخرش باشه ولی سیاست داشته باش یعنی چی طول درمان میگیرم یعنی میخوای بری دادگاه این مال زمانیه که به آخر خط برسی ! عزیزم آروم باش میدونم خیلی سخته و غرورت جریحه دار شده ولی خیلی متین و سنگین برخورد کن آنقدر باهاش سنگین باش که خودش پی به اشتباهش ببره

منم با فاطیمای عزیز موافقم
تنها کسی که می تونه اونو متوجه اشتباهش کنه خودتی نه دادگاه نه خانواده نه کسه دیگه خودتو خودتو خودت

سلام.طراوت جون من احساس ميكنم ماخودمون باعث وباني خيلي ازبرخوردا هستيم. شوهرم دست بزن نداشت. كم صبري خودم دربرابرمشكلات ونوع برخوردم اونو به اين رفتار واداشت.شايد در اين دعواتون شما الان مقصر نباشي، ولي گاهي نوع رفتار قبلمون مثل عقده اي بردل شوهرمون ميمونه و همچين وقتايي بروز ميكنه و مافكرمي كنيم در اين دعواي مقطعي هيچ تقصيري نداريم. اگه دعواتون بين خودتون بوده و كسي ازخونواده ها متوجه نشده، عجله نكن و اجازه بده بين خودتون حل بشه.فرصت براي ابراز اين مسائل هست،اونم زماني كه همه راهها رو رفتيم واحساس كرديم كه تقصيراتمون به حداقل رسيده ودربرخوردي كه ميبينيم اصلا مقصر نيستيم.من خودم دارم اين راهو ميرم. ميخوام همه راهها رو به ترتيب اولويت امتحان كنم و بعد تصميم بگيرم،احساس ميكنم هنوز اشتباهات زيادي دارم. حالا من دقيقا نميدونم كه شما در زندگيت چه جوري بودي، ولي از صحبتات متوجه شدم كه در مرحله جبران برخورداي غلط قبليت هستي. پس بر خدا توكل كن وصبر كن، مطمئن باش پشيمون نميشي ا ايشالا به مرور زمان نتيجشو ميبيني.

(نازنین جان آروم باش تو آتیشت از طراوت عزیز تندتره طراوت جان دلیل دعواتون سر چی بود ؟ سعی کن آرامشتو حفظ کنی باهاش سنگین برخورد کن و به راحتی کوتاه نیا تا دفعه اول آخرش باشه ولی سیاست داشته باش یعنی چی طول درمان میگیرم یعنی میخوای بری دادگاه این مال زمانیه که به آخر خط برسی ! عزیزم آروم باش میدونم خیلی سخته و غرورت جریحه دار شده ولی خیلی متین و سنگین برخورد کن آنقدر باهاش سنگین باش که خودش پی به اشتباهش ببره)
خيلى جالبه؟!!! ما حتما" بايد جندين سال كتك بخوريم و شماتت بشيم و دم نزنيم و به خانوادهامون هيجى نكيم و كوتاه بيايم و كوتاه بيايم وكوتاه بيايم فقط بخاطر اينكه : كلانترى رفتن و شكايت كردن و طول درمان كرفتن مال اخر خطه!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
يعنى بايد بشينيم و زير دست و با له بشيو و سكوت كنيم وسكوت كنيم و سكوت كنيو جونكه حق خواهى اخرين راهه!!!!!!!!!!!!!!
شوهر من هم يه وحشى به تمام معناست من هم تا امروز كوتاه اومدم و سكوت كردم و تو خودم ريختم و به خانوادم جيزى نكفتم و شوهرم به من كفت: شكايت كن! برو بليس ! برو به خونوادت بكو.... كفت: هيج غلطى نميتونى بكنى... كفت همينه كه هست... كفت عوض نميشم.... وهزار ديوار حاشاى ديكه....
اما.... واقعا" تا كى؟ يه موقع جشم به هم ميذاريم و ميبينيم كه يه عمر كذشت و ما يك عمر خفت و خواري كشيديم به جاى خوشحالى و سعادت... كه جى؟ كه ابرومون نره! كه شايد خوب شه؟
شايد بجه ميخواد؟ شايد يه بجهء ديكه ميخواد؟ شايد باز هم بجه ميخواد؟ شايد فعلا" جوونه ؟ شايد حالا ديكه pir شده برا همين اعصاب نداره و كتك ميزنه؟ خلاصه يه عمر با يه جشم به هم زدن خواهد كذشت... از خدا ميخوام كه تا زندهام ببينم كه تقاص اينهمه ظلم و بس بده...
خدا بهت صبر بده دوستم....

اكر من و امثال طراوت ميتونستيم همسرانمونو متقائد كنيم كه ديكه كتك نميخورديم دوستاى خوبم!!!!!!!!!!!!!!!!!!!
اينا با يه قدرت برتر ازخودشون فقط ادم ميشند....
البته من حق ميدم به همهء اونايي كه ميكن شكايت نكن, به خونوادت نكو, خودت حلش كن و ازينجور نسخه بيجيدن ها... جونكه اكر يكبار از شوهرتون كتكك ميخوردين وله ميشدين و سياه و كبود , و بعدش مجبور بودين اين مسئله رو تو وجود خودتون به تنهايي حلش كنين و بعد از يك مدت تبديل ميشد به يه عقدهْ بزرك... ديكه اونموقع اينطور قضاوت نميكردين.
من منظور اين جمله رو نميفهمم كه : اينجورى نبوده حتما" تو اينجوريش كردى و تقصير خودتم هست!!!!!!!!!!
عزيزم مكه ما حيوون هستيم كه كتك بخوريم؟ در مقابل هر اشتباهى هر خطائئ كه فكرش و بكنيين , يك مرد حق نداره دست روى زن بلند كنه.
مكه يه مرد ميتونه طاقت بياره كه هفتهاى يكبار كتك بخوره و هيجى نكه؟ كه حالا همه ما زن ها بايد اينكونه باشيم ؟