RE: آگه من یک مرد بودم......
در ضمن asrin من خودم زمانی از همسر آیندم همچین انتظاری خواهم داشت که خودم هم تمام و کمال نیاز هاشو برطرف کنم...
البته با خانوم هایی که من اینجا دیدم (خاله زنک بازی تفریح هر روزشونه)البته اگر مرد بودم نتنها هیچکدوم از اون کار هرو نمیکردم روزی 2 بار هم کتک میخوردن!
RE: آگه من یک مرد بودم......
RE: آگه من یک مرد بودم......
ester !
وا ! خواهر جون ! چرا فشار خونت بالا میره ؟!
ظاهرا میخواهید بیخودی کلکل کنیم ! خودتون گفتید : «اینجا اسم تایپیک هست اگه یک مرد بودم چی کار میکردم به این شکل آقایون میتونن خودشون متوجه بشن خانوم ها چه توقعاتی دارند...شاید شناخت بهتری پیش بیاد.» فکر کنم خودتون علت حضور من رو در تاپیک ، اظهار کردید ! این ها بازتابی از خواسته های خودتون هست که دوست دارید همسرتون (مرد) این ها رو براتون انجام بده !
من دوست ندارم زن باشم ، همین که مرد هستم کافیه و الان که مرد (البته پسر) هستم سعی خواهم کرد که کار خودم رو درست انجام بدم ! به نظر من اگر با انتظاراتی که ذکر کردید ازدواج کنید ، به احتمال قوی به مشکل برخواهید خورد ... ani هم به نکات ظریفی اشاره کرد (سعی کرد شما رو از ابر ها بیاره پایین روی زمین !) برچسب هایی که به ایشون زدید زیاد جالب نبود ، نمیدونم چند سال دارید ولی این افکار کمی خطرناکه ... برای خودتون میگم وگرنه اصلا به من ربطی نداره ...
این رو هم از کتاب مسائل نوجوانان و جوانان به تالیف دکتر منیژه کرباسی و دکتر منوچهر وکیلیان برای شما و کسانی که احیانا مثل شمافکر می کنند تایپ میکنم (سو تفاهم نشه ، تاکید می کنم که قصدم جسارت نیست ، دید رومانتیکی که دارید کمی خطرناکه ) :
خیالپردازی های غیر واقع گرایانه برای سازگاری در ازدواج مانع محسوب می گردد . به نوشته ی هارلوک (1969) گرچه جوانان در مقایسه با نوجوانان به مساله ازدواج با دید واقع بینانه تری می نگرند اما وقتی با این موضوع درگیر میشوند به قدری هیجان زده می گردند که نمیتوانند به معنای واقعی ازدواج بیاندیشند . ایده آلها آنان از ازدواج و اینکه با اقدام به آن به چه نوع خانه ، مبلمان ، وسایل و یا حتی در روابط با همسرانشان دست مییابند آنان را حتی در بهترین شکل موجود دچار سردرگمی می سازد . این امر باعث می شود که آنان با تقش ها ، وظایف و مسئولیت های خود در ازدواج سازگاری کمی را دارا باشند . سازگاری در ازدواج نیازمند رشد معقول از نظر عقلی ، عاطفی و اجتماعی است که این رشدی در گروهی از جوانان دیده نمی شود و همین امر سازگاری را در ایشان مشکل می سازد .
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ester
در ضمن asrin من خودم زمانی از همسر آیندم همچین انتظاری خواهم داشت که خودم هم تمام و کمال نیاز هاشو برطرف کنم...
فکر میکنید بتونید تمام و کمال نیاز های همسرتون رو برطرف کنید ؟! خانم های دیگه که اینجا رو میخونن چطور ؟! فکر میکنید این کار عملیه و قادر به انجام اون خواهید بود ؟!
:shy::72:
RE: آگه من یک مرد بودم......
پس وقتی نمیتونم مطمعنا تمام مواردیو که گفتم توقع نخواهم داشت!
RE: آگه من یک مرد بودم......
من دیگه نظر نمیدم...
هر کس هرچی هم بگه برای من مهم نیست.
RE: آگه من یک مرد بودم......
آقای asrin بهتر بود کمی فرصت میدادین...بهتر بود به جای صحبت با لحنی که با دختر بچه 2 ساله کمی فرصت میدادین...
باز هم ممنونم..
بهتره من هم کمی فکر کنم.
اما منظورمو نتونستم برسونم.
پس در آخر میگم اگه اجازه میدادین اینطور نتیجه گیری میکردیم اگه نظرات بعضی از خانوما خیالپردازیه نظرات بعضی از آقایون هم شاید اینطور باشه. 2 طرف با خوندن نظرات همدیگه میتونن اینو بفهمن ابلته در مقابل از انتظارات و توقعاتشون کم کنن...
من خودم به موازات خدماتی که ارائه بدم توقع خدمات و سرویس دهی هم دارم بیشتر از اون نشونه پر توقعیه منه نه در زندگیه مشترک بلکه در هر حیطه دیگری... زندگی مشترک هم به همون اندازه که نیاز های همسرمو برطرف کنم ازش توقع خواهم داشت نه بیشتر نه کمتر البته گاهی در نظر هم دارم شرایطشو(البته در آینده)...
موفق باشید.
RE: آگه من یک مرد بودم......
ester
اگر صحبت من ناراحتتون کرد معذرت میخوام ، فکر کردم باید میگفتم . بله طبیعیه که آقایون هم افکار غیر واقع بینانه داشته باشن (یکیش خودم که یه زمانی روی ابرا بودم ! البته الان هم بعضی وقتا سری به ابرا میزنم !!!) با جمع بندی نهایی تون هم موافقم .
شما هم موفق باشید عزیز دل برادر !
:shy::72:
RE: آگه من یک مرد بودم......
اقای asrin خانوم ani من دباره پسته خودمرو خوندم اما ما باز هم میگم اگر یک مرد بودم این کار هارو انجام میدادم البته این هم بگم از همسر آیندم که الان در شرف ازدواج هستم خیلی از مواردی که نوشتم توقع ندارم..
مثلا من اصلا"گل" دوست ندارم! ولی اگر "مرد" بودم و زنم دوست داشت براش میخریدم... و اینکه نوشتم براش لقمه میگیرم چون طبق دستو اسلام صواب داره یک مرد هنگام خوردن غذا برای همسرش لقمه بگیره...ولی از شوهر ایندم توقع ندارم اما اگه این کارو بکنه محبتش میدونم..این که نوشتم دست زنمو میبوسیدم هم دقیقه به دلیل(لقمه گرفتن) ولی خودم در جایگاه یک زن همچین توقعی ندارم اما اگر در جایگاه یک مرد بودم این کارو میکرد...
فکر کنم الان تونسته باشم منظورمو از پستم رسونده باشم؟
RE: آگه من یک مرد بودم......
نقل قول:
نوشته اصلی توسط ASRIN GOZALI
دارید پرسیدم چند تا از رفتار های مشابه این رفتار ها رو خود خانم ها انجام میدن که انتظار دارن آقایون انجام بدن ؟!
اما و اگر فایده ای نداره ، الان خود خانم ها چه کاری هایی انجام میدن ؟؟؟!!! اینه که مهمه !!!
:
سلام/من 3 ماه که ازدواج کردم/برای خارج شذن از منزل از شوهرم اجازه میگیرم/بارها پیش اومده که به دلایلی مانع خارج شدن من از خونه شده/باز هم این کار را انجام دادم چون حق شوهرم میدونم البته دوستش دارم/شوهرم نازمو میکشه ولی تشر هم میزنه/برخلاف خیلی از خانومها از تشرش نمیرنجم چون نشونه عشقش به خودم میدونم بسیا بسیار لذت میبرم/غذا پختن و تمیزی خونه وظیفم دونستم و از اولین روزه ازدواجمون با همه وجودم انجام دادم/با صدای بلن هیچ وقت با شوهرم صحبت نکردم حتی زمانی که ایشون عصبتنی هستش و داد میزنه به دلیل احترام و دوست داشتنم/بیرون از منزل به خاطر خواسته شوهرم ارایش نمیکنم هرچند قبل ازدواج زمانی دختری این کار را میکردم اما بعد ازدواج نمیکنم/البته در عوض شوهری دارم مهربون در کار های منزل خیلی بهم کمک میکنه /در زمانی که باید رمانتیک باشه بهتر از خودش نیستش/تا به امروز هم روز های خاصو به یاد داشته/با احترام با من برخحورد میکنه چه در منزل و چه در خونه/برای رفت و آمد منزل پدرم هیچ محدودیتی ندارم/درس میخونم/اما به خواسته شوهرم سر کار نمیرم/بسیار هم راضی هستم/خودم را خوشبخت ترین زن دنیا میدونم/تنها توصیه که دارم برای همه خانوم ها از این که به همسرتون بگید چشم ناراحت نشید و اگر واقعا شوهرتون احساس قدرت داشته باشه در زندگیتون خونه براتون بهشت میشه/من هم زمانی اگر خانومی این توصیه را میکرد نمیپذیرفتم/اما تجربه کردم و به نتیجه رسیدم/هیچ کدام از مشکلاتی که خیلی از زندگی ها دارن من ندارم.
RE: آگه من یک مرد بودم......
شوهرم فوتبال خیلی علاقه داره من هم دوست دارم با هم نگاه میکنیم/من دوچرخه سواری دوست دارم شوهرم با من همراهی میکنه شب ها بیرون از منزل دوچرخه سواری میکنم/من متاصفانه گریه میکردم زمانه عقدمون ولی بعد ازدواج این کار را ترک کردم/شوهرم برخور بدی نداشت ولی اگر گریه میکردم میگفت: اگرگریه کنی به حرفت گوش نمیدم برو دستو صورتتو بشور / گاها میگفت:گریه حربه زناست/ولی این کار را ترک کردم چون رنجش و ناراحتی را در چشماش میدیدم/در ابراز احساسات نه من و نه شوهرم بسیار خوب هستیم دریغ نمیکنیم کوچکترین فرصت را غنیمت میدانیم هیچ وقت خواسته شوهرم را به تعویق نمیندازم چون وظیفه خودم میدونم و دوستش دارم/قبل از ازدواج نسبت به شوهرم شناخت خوبی داشتم میدونستم من در منزل شوهرم یک زن هستم و او یک مرد/به شوهرم گیر نمیدم/چرا دیر امددی/کجا بودی /اس ام اس چک نمیکنم اما تلفن همراهش همیشه در دسترس من هستش/پنهان نمیکنه/خیلی به شوهرم افکار مثبت تلقین میکنم:تو خیلی مهربونی/تو خیلی خوش قلبی/تو خیلی با سخاوتی/من بهترین شوهر دنیا را دارم/من به تو افتخار میکنم/همیشه تعریف میکنم/هر انچه از دل بر آید لاجرم بر دل نشیند/از ته دلم میگم نه برای نمایش/برای همین تاثیری شگرف داشته/میبوسمش/نوازشش میکنم/تا اونجا که از دستم بربیاد محبت میکنم/عملی و زبانی.