RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
با سلام :
اول از همه از همتون متشکرم .
خانم shfa عزیز من میدونم مشکل از خودمه ولی نمیدونم چیه ، نمیتونم باهاش راحت باشم از بچگی همین طور بودم ، هیچوقت نتونستم باهاش مسائلم رو مطرح کنم. با اینکه توی چند تا مسئله ای که حالا از دهنم در رفته و یا توی همین حرفایی که مشاورم بهش گفته بسیار برخورد منطقی و خوبی داشته و هیچوقت دعوام نکرده . ولی من نمیتونم ، از طرفی دوستش دارم و دوست ندارم این احساس های بد رو داشته باشه ، از طرفی دوست دارم اون اعتقاد من رو هم درک کنه ولی نمیدونم . همیشه یک خاطره بد دارم که شاید میتونه یکی از دلایلش باشه ، همیشه با خودم میگم اگه مامان میتونست در برار کتک های بابا از خودش دفاع میکرد در حالی که حق هم با اون بود و با این فکر دیگه نمیخوام مشکلات خودم رو هم بهش تحمیل کنم ............... البته خیلی وقته که این موضوع حل شده و دیگه خبری نیست ولی خب نمیدونم واقعا نمیدونم چمه
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
از fatima عزیز و کاترین عزیز هم متشکرم . راستش کاترین جان خیلی دلم میخواد ولی روم نمیشه با خدام حرف بزنم. نا امیدی خیلی بده ولی احساس میکنم انقد ازش دور شدم که دیگه من رو نخواد .
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
ثمين عزيز بازهم سلام
يه پيشنهادی دارم و اون هم اينه که اول برای خودت مشکلتو بنويس ( توی کاغذ)
اصلا ببين برای خودت می تونی بنويسی ، بعدش چند بار بخون وقتی که بخونيش اون انرژی مشکلت که به نظرت خيلی بزرگه گرفته ميشه
من اين راهو امتحان کردم اولش برام حتی نوشتنش سخت بود با اونکه می دونستم فقط خودم حضور دارم که می خونمش ولی به قول اقای مدير همدردی تنها کسی که می تونه بهت کمک بکنه خودت هستی بايد بخواهی تا بتونی
اين راه به نظر من شايد بتونه يه ذره از فکرتو تخليه بکنه تا بهتر بتونی يه فکر درست حسابی و بدون غرض در مورد خودت بکنی
موفق باشيد
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
سلام به ثمین خانوم گلم
اول از همه میخوام بگم از اینکه تو یه مشهدی هستی یه احساس خوبی بهم دست داد.میدونی چرا؟ برای اینکه تو اونجا با امام رضا (ع) نزدیکی!اون آقای غریب که وجود و زیارتش باعث میشه غم هرغمدیده و غریبی ازش دور بشه!عزیز دلم من از راه بسیار دور هر وقت مشکلی دارم و غمگین و ناامید می شم ، ازش کمک میخوام و بهش پناه میبرم (البته بعد از خدا) اونم به دادم میرسه و مشکلم حل میشه باور کن ! البته تو باید بهش اعتماد کنی و راحت حرفهاتو بهش بگی .اون گوش میکنه و بهت راه رو نشون میده.برو پیشش و اگه تونستی شب برو:203:.خودش گفته اگه مشکلتون خیلی بزرگه و میخواین حل بشه منو به مادرم حضرت زهرا(س) و پسر جواد(ع) قسم بدین.خواهر عزیز و کوچولوم حتما"برو پیشش یادت نره!:305:
در ضمن منم خیلی دلم برای آقا تنگ شده سلام من رو هم بهش برسون و بگو زن داداشم رو شفا بده ازت کمک میخواد آخه اون سرطان سینه داره(.دیدی همه مشکل دارن؟!)
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
اه چقد شما زنا بی مرامید!
واقعا که!(زنونه بود.)
سلام
ما مردا اگه یکی اینو بخواد شصتا شماره بش می دیم اما شما...........
همتون همینید حیف دوستامم نظر دادن والا قاطی می کردم( جدی نگیرید).
همتونو دوست دارم.( دروغگو)
یاعلی:72:
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
سلام آقای mke با مرام !!!!
1- به قول آقای مدير همدردی :نكته بسیار مهم:
در این انجمن سعی كن به طور خصوصی(از طریق پیغام خصوصی) با هیچ عضوی ارتباط برقرار نكنی. و مسائلت را از طریق همین تاپیك ادامه بدهید. و اعضاء دیگر در اینجا كمكت می كنند
2- "ما مردا اگه یکی اینو بخواد شصتا شماره بش می دیم اما شما..........." شما شمارتونو داديد ؟
3- به نظر من ثمين خودش بايد تصميم بگيره که چه طوری با اعضا تالار ارتباط برقرار بکنه
4- تا اونجائيکه می دونم عنوان اين تاپيک در مورد يه آبجی بزرگتر بود شما که آقائيد اينجا چی کار ميکنيد ؟ نکنه می خواين مرام به ما " همتون همینید" ياد بديد ؟؟؟؟؟
5-"همتونو دوست دارم"."( دروغگو)" اين هم از مرامتونه ؟؟؟؟؟!!!!!!!
ببخشيد خانم ثمين و بقيه دوستانيکه توی اين تاپيک نظر داديد ، وقتی حرفهای آقای mke رو خوندم بهم برخورد .
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
با سلام به خانوم m.mouod عزیز:
خانوم m.mouod عزیز ، نمیدونم از همشون خجالت میکشم ، دوسشون دارم ولی شرمم میاد برم پیششون ، حس میکنم لیاقتش رو ندارم ، خیلی بهم لطف کردن ولی من .......... به شما تبریک میگم که انقدر روح بزرگی دارین "عزیز دلم من از راه بسیار دور هر وقت مشکلی دارم و غمگین و ناامید می شم ، ازش کمک میخوام و بهش پناه میبرم (البته بعد از خدا) اونم به دادم میرسه و مشکلم حل میشه " که میتونید حداقل با خداتون و دوستاش راحت باشین و احساسات و مشکلاتتون رو بهش بگین و ازش کمک بخواین. من مطمئنم شما با این روح بزرگ و قلب پاکی که دارین اگه ازش بخواین"زن داداشم رو شفا بده ازت کمک میخواد آخه اون سرطان سینه داره" دعاهاتون رو بی جواب نمیذاره . اون بزرگه ، قدرتمنده واگه صلاح باشه هر کاری رو میتونه انجام بده و در آخر اگر به دعاهای بنده حقیر هم توجهی داشته باشن با تمام وجود ازشون میخوام که نه فقط زن برادر شما بلکه همه مریضا رو شفا بده ..............الهی آمین
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
سلام به جنابmke عزیز:
من اینجا بی مرامی ندیدم من اینجا دوستا و همراه های خیلی خوبی پیدا کردم و همشون رو هم دوست دارم و ارادت خاصی بهشون دارم . "همتون همینید " من همچین چیزی رو بیشتر در مردا دیدم (نه همشون) بهرحال شما بی مرامی رو به شیوه خودتون تعبیر میکنین و نظرتون هم مورد احترامه ولی همچین چیزی در اینجا صدق نمیکنه . من از بقیه شماره نخواستم که بخوان بهم بدن یا هر چیز دیگه . من در اینجا دوست و همدل های خوبی رو پیدا کردم و همین جوری هم راحت و بسیار راضی و از همشون ممنونم . شما هم در این مورد اشتباه کردین . با آرزوی موفقیت
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
سلام خانوم shfa عزیز :
جنابmke اشتباه برداشت کرده و متوجه شده بودند. و همچین چیزی این جا صدق نمیکرد . و اما در مورد قبلی : ببینید من با خود بیان مشکل مسئله ای ندارم و در جایی که صلاح باشه و شخص مورد نظرم باشه میتونم بیان کنم. البته خیلی سخت به این مرحله رسیدم ( 3 سال با خودم کلنجار میرفتم) با خوندن همین نوشتم و به قول شما کمتر شدن عظمتی که داشت برای خودم ، تونستم بعد 3 سال با کسی در میونش بذارم . مشکل اینه که هیچکی نمیتونه درک درستی از مشکل من داشته باشه ، بهم گوش میدن ، میفهمن ولی راه حل هایی که میدن فقط برای حل اون مشکله و هیچ راه حل روحی و روانی به من نمیدن تا روانم درست بشه و بتونم احساسات متناقضی رو که دارم باهاشون کنار بیام و به قول معروف بتونم اساسی و ریشه ای باهاش برخورد کنم. بازم ممنون از توجهتون موفق باشین
RE: یک آبجی بزرگتر میخوام
همه ما خودمان را چنین متقاعد میکنیم که با ازدواج زندگی بهتری خواهیم داشت، وقتی بچه دار شویم بهتر خواهد شد، و با به دنیا آمدن بچههای بعدی زندگی بهتر...
ولی وقتی میبینیم کودکانمان به توجه مداوم نیازمندند، خسته میشویم.
بهتر است صبر کنیم تا بزرگتر شوند.
فرزندان ما که به سن نوجوانی میرسند، باز کلافه میشویم، چون دایم باید با آنها سروکله بزنیم. مطمئناً وقتی بزرگتر شوند و به سنین بالاتر برسند، خوشبخت خواهیم شد.
با خود میگوییم زندگی وقتی بهتر خواهد شد که :
همسرمان رفتارش را عوض کند،یک ماشین شیکتر داشته باشیم، بچه هایمان ازدواج کنند،
به مرخصی برویم و در نهایت بازنشسته شویم....
حقیقت این است که برای خوشبختی، هیچ زمانی بهتر از همین الآن وجود ندارد.
اگر الآن نه، پس کی؟ زندگی همواره پر از چالش است.
بهتر این است که این واقعیت را بپذیریم و تصمیم بگیریم که با وجود همه این مسائل، شاد و خوشبخت زندگی کنیم.
خیالمان میرسد که زندگی، همان زندگی دلخواه، موقعی شروع میشود که موانعی که سر راهمان هستند ، کنار بروند:
مشکلی که هم اکنون با آن دست و پنجه نرم میکنیم، کاری که باید تمام کنیم،
زمانی که باید برای کاری صرف کنیم، بدهیهایی که باید پرداخت کنیم و ...
بعد از آن زندگی ما، زیبا و لذت بخش خواهد بود!
بعد از آنکه همه اینها را تجربه کردیم، تازه می فهمیم که زندگی، همین چیزهایی است که ما آنها را موانع میشناسیم.
این بصیرت به ما یاری میدهد تا دریابیم که جادهای بسوی خوشبختی وجود ندارد.
خوشبختی، خودٍ همین جاده است.. پس بیایید از هر لحظه لذت ببریم.
برای آغاز یک زندگی شاد و سعادتمند لازم نیست که در انتظار بنشینیم:
در انتظار فارغ التحصیلی، بازگشت به دانشگاه، کاهش وزن ، افزایش وزن، شروع به کار، ازدواج، شروع تعطیلات، صبح جمعه، در انتظار دریافت وام جدید، خرید یک ماشین نو، باز پرداخت قسطها، بهار و تابستان و پاییز و زمستان، اول برج، پخش فیلم مورد نظرمان از تلویزیون، مردن، تولد مجدد و...
خوشبختی یک سفر است، نه یک مقصد.. هیچ زمانی بهتر از همین لحظه برای شاد بودن وجود ندارد.
زندگی کنید و از حال لذت ببرید.. اکنون فکر کنید و سعی کنید به سؤالات زیر پاسخ دهید:
1. پنج نفر از ثروتمندترین مردم جهان را نام ببرید.
2. برندههای پنج جام جهانی آخر را نام ببرید.
3. آخرین ده نفری که جایزه نوبل را بردند چه کسانی هستند؟
4. آخرین ده بازیگر برتر اسکار را نام ببرید.
نمیتوانید پاسخ دهید؟ نسبتاً مشکل است، اینطور نیست؟
نگران نباشید، هیچ کس این اسامی را به خاطر نمی آورد.
روزهای تشویق به پایان میرسد!
نشانهای افتخار خاک می گیرند!
برندگان به زودی فراموش میشوند!
اکنون به این سؤالها پاسخ دهید:
1. نام سه معلم خود را که در تربیت شما مؤثر بودهاند ، بگویید.
2.. سه نفر از دوستان خود را که در مواقع نیاز به شما کمک کردند، نام ببرید.
3. افرادی که با مهربانیهایشان احساس گرم زندگی را به شما بخشیدهاند، به یاد بیاورید.
4. پنج نفر را که از هم صحبتی با آنها لذت میبرید، نام ببرید. حالا ساده تر شد، اینطور نیست؟
افرادی که به زندگی شما معنی بخشیدهاند، ارتباطی با "ترینها" ندارند،ثروت بیشتری ندارند، بهترین جوایز را نبردهاند، ...
آنها کسانی هستند که به فکر شما هستند، مراقب شما هستند، همانهایی که در همه شرایط، کنار شما میمانند .
کمی بیاندیشید. زندگی خیلی کوتاه است. و شما در کدام لیست قرار دارید؟ نمیدانید؟
اجازه دهید کمکتان کنم.
شما در زمره مشهورترین نیستید...،
شما از جمله کسانی هستید که برای درمیان گذاشتن این پیام در خاطرمن بودید