-
RE: خيانت
دوست خوبم از اینکه میتونی با آرامش نسبت به این مسئله فکر کنی بهت تبریک میگم ، چون من خودم رو جای تو میذترم حس میکنم اصلا نمیتونستم دیگه بهش نگاه کنم عزیزم شوهرت از نظر اعتقادات مذهبی در چه حدیه و آیا قبل از ازدواج با هم دوست بودید و ارتباط داشتید ؟ به نظر من از شوهرت بخواه نظرش رو در مورد تو و رفتارات بده
البته نمیدونم واقعا چی برات بنویسم چون هر عکس العملی از طرف تو بسته به نحوه اخلاق و رفتار شوهرت میتونه بازتاب متفاوتی داشته باشه مثلا هم میتونه با علنی شدن مسئله پر رو تر و جریحتر بشه و یا از کارش خجالت زده بشه و در صدد جبران بر بیاد . من اگر جای شما بودم برای بخشش حتما حق طلاق رو ازش میگرفتم تا در صورت تکرار دیگه باهاش زندگی نکنم ضمنا عزیزم این مسئله از نظر بهداشتی بسیار خطرناکه معمولا خانمهایی با این شرایط آدمهای سالمی نیستند پس علاوه بر اینکه حتما به فکر حفظ زندگیت باش به فکر سلامت خودت و فرزندی که شاید در آینده نزدیک داشته باشی هم باش . مارو از خودت بی خبر نذار
-
RE: خيانت
خانوم فاطیما قصد دقیق شما از بیان جملاتی مثل " من جای تو بودم چیه؟" همدردی؟ تحریک یا...؟ بدترین ضربات روحی رو ناخواسته به این خانوم دارید وارد می کنید. یک راه حل بذارید جلوی پاش!! شما خدا رو شکر به جای ایشون نیستید!!!
-
RE: خيانت
با سلام خدمت همگی و مخصوصا مریم جان.شک در زندگی خوب نیست و تا زمانی که به یقین ثابت نشه نمیشه نظری داد شما باید از طرف همسرتون هم مطمئن بشید.اگر رابطه صمیمی ای باهاشون داشتین به نظر من با خودش صحبت کنین در یک موقعیت خوب و یک روز اروم و جو صمیمی و بگید من به تو اطمینان دارم اما یه مسئله ای هست که ازارم می ده و متاسفانه مدتی ذهنمو مشغول کرده.ایا من همسر خوبی بودم ؟ایا اون چیزایی که میخواستی رو داشتم و تونستم راضی نگهت دارم؟تو از من به عنوان همسرت چی می خوای و از این قبیل موارد و اصلا هم عصبی نباشید و با ارامش پیش برید و بعد کم کم شروع کنید به باز کردن بحث که من زندگیمونو و تو رودوست دارم و نمی خوام چیزی اونو خراب کنه و با اینکه بهت اطمینان دارم اما چنین چیزی شنیدم و چون بهت اطمینان داشتم خواستم شبهه ای باقی نمونه و به خاطر نزدیکی ای که با تو داشتم این رو به خودت گفتم ایا درسته؟دوست دارم دلیل قانع کننده ای بیاری اگر درسته.می خوام بدونم علتش چی بوده؟ایا به من به عنوان یه زن این حق رو میدی ناراحت بشم از این عمل و خودت رو بزار جای من تو جای من بودی و همسرت این کارو می کرد چه کار می کردی و از این موارد.و سعی کنید شرمندشون کنین البته با محبت ،تا اینکه به طرف شما کشیده بشه.قطعا اگر فرد فهمیده و منطقی ای باشن قبول می کنن و به خاطر عذاب وجدان کوتاه می یان و پشیمون هم می شن در حالی که ممکنه اصلا قضیه چیز دیگه ای بوده باشه و شما این چنین تعبیر کرده باشید چون هنوز با خودشون در این مورد صحبتی نکردید،شاید دلیل اوردن ایشون به منزل با اینکه می دونم کار درستی نیست ولی چیزی غیر از اونی باشه که فکر می کردید،یه طرفه به قاضی نرید و حرف ایشون رو هم بشنوید.متهم همیشه باید بتونه از خودش دفاع کنه.شما دلیلی نداره باج به کسی بدید چون زندگی در چند سال نیست یک عمره و نمیشه عمری رو با عذاب وجدان و شک و بدبینی سپری کرد هر چی روابط صمیمی تر باشه بهتره(البته من از دید رابطه ای نزدیک و صمیمی و مثبت بیان کردم و سخنان دوستان هم قابل تمجید هست)
-
RE: خيانت
آقای آرمان من اصلا قصدم تحریک ایشان نبود به نظر من بدترین ضربه به ایشون وقتی که همسایه چنین موضوعی رو بهش گفته وارد شده و برام این مسئله که ایشون تونسته خودش رو کنترل کنه و با شوهرش مثل قبل رفتار کنه خیلی جالب بود که بابت این موضوع بهش تبریکهم گفتم چون من فکر میکنم خیانت در هر شکلش غیر قابل بخششه چون زندگی زناشویی حرمت داره و هر دو طرف ملزم به رعایت این حریمند همونطور که توی تایپیک من خوندید و پاسخ جالبی هم داده بودید من با شوهرم خیلی مشکل دارم و تا به حال همیشه سعی در حفظ زندگیم داشتم تا به حال به هیچ کدوم از دوستان هم توصیه ای نکردم که خلاف این باشه ولی مطمئنم که اگر چنین موضوعی برام اتفاق بیفته هیچ وقت نمیتونم دیگه اون نگاهی رو که بهم خیانت کرده و به نامحرم دوخته شده تحمل کنم البته اگر موضوع قطعی و اثبات شده باشه برای همین به ایشون گفتم همه راهنماییها بستگی به اخلاقیات و روحیه خودشون و همسرشونه امیدوارم باعث ناراحتی دوستمون نشده باشم
-
RE: خيانت
انسان هر وقت و هر میزان بداند بد نیست که طبیعتا رنج داستن را هم باید ببرد. من از بی خبری خوشم نمی آید ولی در بحران ایجاد شده باید خیلی دقیق عمل کند تا با یک اشتباه بستر را برای اشتباهات دیگر و بزرگتر مهیا نکند .بعد هم از کجا معلوم که همسایه درست گفته و قصد بر هم زدن زندگی این خانم و آقا را ندارد . موارد بسیاری دیده ایم که راوی دروغ گفته و کینه ورزی و انتقام جویی کرده
-
RE: خيانت
مريم خانوم
در پاسخ ارسال 16# شما ، دومين راه رو پيشنهاد ميدم . همانطور که دوستان گفتند روابط شما وشرايط خيلي در اين اقدام مهمند.
نبايد عجله کنيد. تا هر وقت که لازمه صبر کنيد.
-
RE: خيانت
مریم جان خبری ازت نیست ، انشا الله که مشکلت حل شده ؟
-
RE: خيانت
باسلام خدمت همه دوستان از راهنمايي هاي تك تك شما سپاسگذارم.چهارشنبه هفته گذشته من به قول شماسربزنگاه رسيدم وشوهرم رابا اون دختره توي خونه خودم ديدم.نميدونيد كه چي كشيدم وچقدر داغون شدم.زياد توضيح ندم در آخر به گفته بزرگترها يك فرصت ديگر به شوهرم دادم واو از اون روز تاحالا داره فكر ميكنه كه هنوز ميتونه بامن زندگي كنه يا نه.اون به اون دختر دل بسته ونميتونه يكي از مارو انتخاب كنه در صورتي كه ميگه من از زنگديم سرد شدم ويك سري دلايل بي منطق مياره كه اصلا قابل قبول نيست فقط براي توجيح كردن خودشه ولي من فعلا صبر كردم تا ببينم كي به نتيجه ميرسه.درحال حاضر مي خواد به مدت چند روز به مسافرت بره بدون اينكه به من بگه كجا ميره وبه قول خودش ميگه نه به تو زنگ ميزنم نه به اون دختر.نظر شما چيه؟
-
RE: خيانت
سلام مریم جون
اخه مگه به این راحتی یکی از زنش سیر میشه و می ره دنبال یکی دیگه! می دونی چند وقته مه با اون خانومه؟ایا توی این 2سال نیم زندگی از زندگی با شما راضی بوده؟ایا قبلا پای کسی در میون نبوده؟ببخشید که اینو میپرسم اون خانوم جرو زنهای خیابونیه؟ییخشید سرتو درد اوردم با این همه سوال:163:
-
RE: خيانت
سلام مريم خانم
شما عجب صبري دارين و چقدر آرامش دارين ، بهتون تبريك ميگم !!
ولي ايشون به شما متعهده و پايبنده!به جاي شرمندگي از كارش تازه ميخواد بين شما دونفر يكي رو انتخاب كنه ؟
شما زنش هستين و اون دوست دخترش !!!
البته من كاري ندارم گلم ، زندگي خودته ، ولي به نظرم خيلي در مقابل شوهرت كوتاه اومدي ! ايشون اونقدر خودشون رو محق ميدونن كه با وجود اينكه يك زندگي تشكيل دادن تازه ميخوان فكر كنن اين زندگي رو نگه دارن يا نه ؟ و شما هم اينقدر راحتين ؟
به نظرم اين شما هستين كه بايد تصميم بگيرين نه ايشون ! شما حتي نگفتين دليل خيانت ايشون چي بوده ؟ خودتونم نميدونين يا به فقط به ما نگفتين؟
ميدونين ، اگه شوهرتون از كارش پشيمون بود خيلي قابل تحمل تر بود تا اينجوري !
گلم من از حرفام قصد بدي نداشتم يا قصد نا اميد كردنتون رو نداشتم ولي به نظرم اين آرامش شما خيلي عجيبه !
و در ضمن اين رو بپذيريد كه شما بايد تكليفتون رو با شوهرتون معلوم كنين ، بايد ازش دليل بخواين ، اگه دليل قانع كننده اي نداشته باشه، يا شما ندونين دليلش رو ، ممكنه اين حادثه دوباره تكرار بشه ، آيا باز هم ميتونين تحمل كنين ؟
البته شايد خودتون باهاش صحبت كردين و به ما نگفتين ! ولي اينكه شما در مقابل همه چيز كوتاه بياين و واستون مهم نباشه كه چرا ؟؟؟ و تازه به شوهرتون فرصتي بدين كه تصميم بگيره شما رو بخواد يا دوست دخترش رو!! واسه من خيلي عجيبه !!!
اگه فرصت خواستن ايشون براي آرامش فكر و تلاش براي زندگي بهتر بود يه چيزي ولي اون دليلي كه شما آوردين به نظر من براي هر زني غير قابل تحمله !! البته به غير از شما ! باز هم بهتون به خاطر صبرتون تبريك ميگم
عزيزم باز هم ميگم من قصد بدي از حرفهام ندارم ولي به نظرم شما خيلي چيزها رو يا از شوهرتون نپرسيدين و حل نشده است ! يا اينجا ننوشتين كه من رو متعجب كردين .
البته اين نظر شخصي منه ! شايد ديگران نظرشون فرق كنه ! ولي واسه من خيلي تعجب بر انگيز بود.
موفق باشين