RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
tak-bo'di عزيز واقعا نمیدونم چجوری بگم فقط این واقعیت رو بگم در مورد اینکه بعضی از مواقع نیاز به یک هم صحبت از جنس مخالف خودت رو احساس میکنی یک حس کاملا درسته چون اتفاقا من هم بعضی از مواقع چنین حسی دارم ولی برای روشن شدن مطلب می خوام خودم رو مثال بزنم که فکر نکنی کسی تو این شرایط نبوده خود من تا حالا با توجه به شرایطی که داشتم می تونستم چندین دوست دختر داشته باشم همانطور که خیلی از دوستام دارن ولی من معتقد به یک اصول و مبانی خاصی هستم که به دین هم ربطی نداره و اون وجدان انسانه من وجدانم قبول نمی کنه که با یک دختر به خاطر ارضاء نیاز عاطفیم برای یک مدت زمانی دوست بشم بعد از اون که نیازم رفع شد اون دختر رو تنها بگذارم،دختری که در این مدت آشنایی ممکنه به من وابسته شده باشه و بعد از این مسئله بخاطر من دچار یاس و ناامیدی بشه و ضربه روحی بخوره،شاید خیلیا براشون مهم نباشه ولی من نمی تونم اینرو قبول کنم،پس می خوام بگم من هم این احساس رو داشتم ولی جلوی خودم رو گرفتم و مطمئن باش هر پسري اين حالت رو داره ولي اگر بخواد قيد وجدانشو بزنه براحتي با يك دختر ارتباط بر قرار ميكنه و دختر هم ناخواسته وارد يك رابطه خيلي خطرناك ميشه كه عواقبشو نميدونه
مسئله بعدي درمورد نیاز عاطفي و اینکه گفتی میگن باید قبل از ازدواج رابطه با جنس مخالف داشته باشی تا تجربه کسب کنی باید بگم این حرف کاملا اشتباه است کافی یک سری به تاپیک دخترها در همین سایت بزني تا ببینی چه مشکلات عدیده ای براشون بخاطر همین دوستی ها پیش اومده بخاطر اینکه اینجور روابط هیچگونه پایداریی در اون دیده نمیشه و پسر هم چون عقد نامه ای وجود نداره خودش رو ملزم به هیچ قاعده و قانونی نمیبینه یعنی براحتی می تونه زیر همچی بزنه و در این حالت بیشترین ضربه رو دختر می خوره چون عاطفی تره
سوم در مورد رابطه جنسی هم باید بگم قبل از ازدواج کاملا غلطه من نمونه های زیادی رو سراغ دارم که این رابطه رو داشتن و بجای اینکه از اون خوشحال باشن احساس گناه و سرخوردگی و مورد سوء استفاده واقع شدن درشون پديد اومده،این رو بدون فقط یک عده خاص هستند که اون هم بعلت بیماری های جنسی نمی تونن بعد از ازدواج رابطه خوبی داشته باشند وگرنه در بسیاری از موارد دختر و پسر با منابع مختلفی که در اختیارشون هست ميتونن از نحوه ارضاء شدن این نیاز مطلع بشن بدون اینکه اون رو تجربه کرده باشن
الان خیلی از دوستای من که ازدواج کردن با توجه به همین منابع هیچ مشکلی در زندگی احساس نمی کنن و كاملا از سکس با همسر خودشون راضین و این یک تعامل بین طرفین است
ضمنا اگر مثال میارم بخاطر اینه که حداقل این شواهد رو به عینه دارم میبینم و در موردشون تحقیق می کنم پس این رو بدون که به خیلی از حرفهای بظاهر درست نباید اعتماد کرد باید تحقیق کرد تا اشتباهي جبران نشدني رو در زندگی نداشته باشيم
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
tak-bo'di عزيز واقعا نمیدونم چجوری بگم فقط این واقعیت رو بگم در مورد اینکه بعضی از مواقع نیاز به یک هم صحبت از جنس مخالف خودت رو احساس میکنی یک حس کاملا درسته چون اتفاقا من هم بعضی از مواقع چنین حسی دارم ولی برای روشن شدن مطلب می خوام خودم رو مثال بزنم که فکر نکنی کسی تو این شرایط نبوده خود من تا حالا با توجه به شرایطی که داشتم می تونستم چندین دوست دختر داشته باشم همانطور که خیلی از دوستام دارن ولی من معتقد به یک اصول و مبانی خاصی هستم که به دین هم ربطی نداره و اون وجدان انسانه من وجدانم قبول نمی کنه که با یک دختر به خاطر ارضاء نیاز عاطفیم برای یک مدت زمانی دوست بشم بعد از اون که نیازم رفع شد اون دختر رو تنها بگذارم،دختری که در این مدت آشنایی ممکنه به من وابسته شده باشه و بعد از این مسئله بخاطر من دچار یاس و ناامیدی بشه و ضربه روحی بخوره،شاید خیلیا براشون مهم نباشه ولی من نمی تونم اینرو قبول کنم،پس می خوام بگم من هم این احساس رو داشتم ولی جلوی خودم رو گرفتم و مطمئن باش هر پسري اين حالت رو داره ولي اگر بخواد قيد وجدانشو بزنه براحتي با يك دختر ارتباط بر قرار ميكنه و دختر هم ناخواسته وارد يك رابطه خيلي خطرناك ميشه كه عواقبشو نميدونه
مسئله بعدي درمورد نیاز عاطفي و اینکه گفتی میگن باید قبل از ازدواج رابطه با جنس مخالف داشته باشی تا تجربه کسب کنی باید بگم این حرف کاملا اشتباه است کافی یک سری به تاپیک دخترها در همین سایت بزني تا ببینی چه مشکلات عدیده ای براشون بخاطر همین دوستی ها پیش اومده بخاطر اینکه اینجور روابط هیچگونه پایداریی در اون دیده نمیشه و پسر هم چون عقد نامه ای وجود نداره خودش رو ملزم به هیچ قاعده و قانونی نمیبینه یعنی براحتی می تونه زیر همچی بزنه و در این حالت بیشترین ضربه رو دختر می خوره چون عاطفی تره
سوم در مورد رابطه جنسی هم باید بگم قبل از ازدواج کاملا غلطه من نمونه های زیادی رو سراغ دارم که این رابطه رو داشتن و بجای اینکه از اون خوشحال باشن احساس گناه و سرخوردگی و مورد سوء استفاده واقع شدن درشون پديد اومده،این رو بدون فقط یک عده خاص هستند که اون هم بعلت بیماری های جنسی نمی تونن بعد از ازدواج رابطه خوبی داشته باشند وگرنه در بسیاری از موارد دختر و پسر با منابع مختلفی که در اختیارشون هست ميتونن از نحوه ارضاء شدن این نیاز مطلع بشن بدون اینکه اون رو تجربه کرده باشن
الان خیلی از دوستای من که ازدواج کردن با توجه به همین منابع هیچ مشکلی در زندگی احساس نمی کنن و كاملا از سکس با همسر خودشون راضین و این یک تعامل بین طرفین است
ضمنا اگر مثال میارم بخاطر اینه که حداقل این شواهد رو به عینه دارم میبینم و در موردشون تحقیق می کنم پس این رو بدون که به خیلی از حرفهای بظاهر درست نباید اعتماد کرد باید تحقیق کرد تا اشتباهي جبران نشدني رو در زندگی نداشته باشيم
رامتین جان همه صحبت هات 100% نظر منه جوری که حس میکنم موقعیت هامون هم مثل هم باشه دوست من:D
جالبه که من هم دوست دختر نداشتم اصلا تا حالا به این سن:160:
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
امیدوار شدم که هنوز نسل مرد ایرانی منقرض نشده .ولی فکر نکنید دخترا هم نمیدونن که قصد پسرا از دوستی چیه البته همه ی اونا پسرا رو میگم اینطور نیستن که بخوان سوء استفاده کنن اما اون عده هم که قصد سوءاستفاده دارن دخترا متوجه میشن فقط اونا هم قصد میکنن تا نیازای خودشون رو براورده کنن یعنی یه جورایی سر خودشون کلاه میزارن انگار دوست دارن که گول بخورن چراشو نمیدونم .اینم یه مدلشه.در هرصورت دختر گل هر وقت احساس تنهایی کردی بیا توی این تالار مشکل دوستات رو بخون وببین چه کمکی میتونی به اونا بکنی .اینطوری وقتی خودت رو جای دیگری میزاری واز یه زاویه دیگه به قضیه نگاه میکنی مسائل برات روشنتر و ملموس تر میشه و دیگه نیاز نیست هرچیزی رو شخصا تجربه کنی دیگه هم به حرف اونایی که اون حرفا رو از خودشون درآوردن اهمیت نده برا خودشون گفتن.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
سلام به همه دوستان عزیز:
من هم باید بگم که با نظر رامتین گرامی کاملا موافقم( این رو هم اضافه کنم که اتفاقا رفتار ایشون-پیروی از وجدان-مصداق با ارزش رفتار دینی واخلاقیه).ضمنا تز برقراری رابطه جنسی قبل از ازدواج-برای سنجش میزان ارضا شدن -نتیجه معکوس داره (در دراز مدت) چرا که نوعی میل تنوع خواهی رو در فرد ایجاد میکنه.هزار و یک ایراد دیگر هم بر اون مترتبه.
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
كامران عزيز خوشحالم كه با اين عقايدي كه دارم هنوز تنها نيستم
ضمنا teke.yakh فكر مي كنم ما با اين ديدگاه در اقليت قرار داشته باشيم
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
كامران عزيز خوشحالم كه با اين عقايدي كه دارم هنوز تنها نيستم
ضمنا teke.yakh فكر مي كنم ما با اين ديدگاه در اقليت قرار داشته باشيم
ممنون رامتین جان
منم به سختی باور میکنم که مثل خودم توی این جامعه باشه! اما واقعا بین کل دوست و فامیل و آشنا و جاهایی که زندگی کردم به تعداد انگشت های یه دست این عقیده رو ندارن,من اصلا آدم مذهبی نیستم.اما هرکسی شاید منو ببینه با توجه به موقعیت و امکاناتی که دارم جالبه که باور هم نمیکنه که دوست دختر نداشته باشم!اما من توی چشمای یه دختر هم نگاههای آنچنانی نمیکنم!!
جالبه که رامتین جان دختری که مثل ما باشه نیست و الان توی این جامعه در حال گذار!ایران دخترها از سن راهنمایی دوست پسر دارن و رفت و آمدو......:104:
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
رامتین میگه:
ضمنا teke.yakh فكر مي كنم ما با اين ديدگاه در اقليت قرار داشته باشيم
کامران میگه:
منم به سختی باور میکنم که مثل خودم توی این جامعه باشه!
جالبه که رامتین جان دختری که مثل ما باشه نیست و الان توی این جامعه در حال گذار!ایران دخترها از سن راهنمایی دوست پسر دارن و رفت و آمدو......:
و حالا من میگم :اولا اگه بین آقایون هستند کسانی که اینطور فکر میکنن مطمئنن بین خانم ها هم هستن بعدشم همه دخترا مثه هم نیستن همونطور که همه پسرا مثه هم نیستن در ضمن اینکه رابطه به چه طرفی کشیده میشه بستگی به طرفین دوستی و خصوصا دخترا داره من الان 24-23 سالمه با هیچ کس هم دوست نبودم ولی الان با یکی دوستم که در حال حاضر 12-10روزه ازش خبری ندارم .توکل دوستیمم نه باهاش بیرون رفتم نه حتی نزدیکش وایسادم چه برسه به ...حتی با صدای بلند هم نخندیدم.کل تماسای تلفنی مون هم یک ساعت بیشتر نبوده .هشت ماه پیش هم دیدمش .با اسم فامیلی هم همدیگه رو صدا میزنیم .فقط چون هم رشته ایم از هم راهنمایی میگیریم هیچ ابراز علاقه ای هم به هم نکردیم چون من نخواستم.اون هم فهمیده که با من چطور رفتار کنه پس 1)اصل رابطه با توجه به شناخت ودانایی دو طرف اشکال ساز نخواهد بود بلکه مهارتهای ارتباطی افراد رو تقویت میکنه 2)جهت دهی به رابطه رو خود افراد تعیین میکنن پس اگه یکی صدمه میبینه مشکل از خودشه که جنبه نداشته و3) هرکسی خودش رو بهتر میشناسه و میدونه میتونه از پسش بر بیاد یا نه ومسائل رو با هم قاطی نکنه
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
واي، دوستای گلم، چه قدر منو خوشحال کردید!!!
الان کاملا مطمئن شدم که تنها نیستم. هنوز هم آدمایی هستن که ارزشها رو به عدم ارزش تبدیل نکرده باشن. آخه هر طرف که نگاه می کنم، چیزی رو میبینم که دوست ندارم! از بس این جمعیت سردرگم زیاد شدن و دوست دارن همه رو به درد خودشون دچار کنن. وحشتی بیشتر از شب اول قبر به سراغم اومده بود!
امروز کتابی با عنوان "دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا" رو دیدم و کمی از اون رو خوندم. مطالبش خیلی با عنوانش نمی خونه، اما عنوانش هم جالبه. فکر کنم جواب خیلی از سؤالای من توش نوشته شده. در مورد خودشناسی و خودباوری زنان و تله های ارتباطی و ... به دخترخانم ها پیشنهاد می کنم یه نگاه بهش یندازن. مثلا نوشته بود میل به محبوب واقع شدن و عدم اعتماد به نفس باعث میشه زنها زمان زیادی را صرف پیدا کردن یک حامی کنند و از ابراز وجود خود و شناساندن ارزشهای درونی خود بپرهیزند و این باعث سرخوردگی میشه...
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط tak-bo'di
واي، دوستای گلم، چه قدر منو خوشحال کردید!!!
الان کاملا مطمئن شدم که تنها نیستم. هنوز هم آدمایی هستن که ارزشها رو به عدم ارزش تبدیل نکرده باشن. آخه هر طرف که نگاه می کنم، چیزی رو میبینم که دوست ندارم! از بس این جمعیت سردرگم زیاد شدن و دوست دارن همه رو به درد خودشون دچار کنن. وحشتی بیشتر از شب اول قبر به سراغم اومده بود!
امروز کتابی با عنوان "دختران خوب به آسمان می روند دختران بد به همه جا" رو دیدم و کمی از اون رو خوندم. مطالبش خیلی با عنوانش نمی خونه، اما عنوانش هم جالبه. فکر کنم جواب خیلی از سؤالای من توش نوشته شده. در مورد خودشناسی و خودباوری زنان و تله های ارتباطی و ... به دخترخانم ها پیشنهاد می کنم یه نگاه بهش یندازن. مثلا نوشته بود میل به محبوب واقع شدن و عدم اعتماد به نفس باعث میشه زنها زمان زیادی را صرف پیدا کردن یک حامی کنند و از ابراز وجود خود و شناساندن ارزشهای درونی خود بپرهیزند و این باعث سرخوردگی میشه...
سلام tak-bo'di
خوشحالم که خوشحالی:72:
من هم یه مدت برام سوال شده بود که چرا یه عده سعی میکنن که کارای اشتباهشون رو توجیه کنند و حتی خیلی سعی میکنن قبح گناه رو پیش چشم عده ای دیگر از بین ببرند،ولی بعد متوجه شدم که این ما هستیم که باید سعی کنیم از این افراد دور بشیم.
منم در این تالار متوجه شدم که تنها نیستم
این کتاب هم خیلی جالبه
موفق باشی
RE: سخت گیری بیش از حد در مسائل عاطفی به خاطر اعتقادات قدیمی
نقل قول:
نوشته اصلی توسط رامتين
tak-bo'di عزيز واقعا نمیدونم چجوری بگم فقط این واقعیت رو بگم در مورد اینکه بعضی از مواقع نیاز به یک هم صحبت از جنس مخالف خودت رو احساس میکنی یک حس کاملا درسته چون اتفاقا من هم بعضی از مواقع چنین حسی دارم ولی برای روشن شدن مطلب می خوام خودم رو مثال بزنم که فکر نکنی کسی تو این شرایط نبوده خود من تا حالا با توجه به شرایطی که داشتم می تونستم چندین دوست دختر داشته باشم همانطور که خیلی از دوستام دارن ولی من معتقد به یک اصول و مبانی خاصی هستم که به دین هم ربطی نداره و اون وجدان انسانه من وجدانم قبول نمی کنه که با یک دختر به خاطر ارضاء نیاز عاطفیم برای یک مدت زمانی دوست بشم بعد از اون که نیازم رفع شد اون دختر رو تنها بگذارم،دختری که در این مدت آشنایی ممکنه به من وابسته شده باشه و بعد از این مسئله بخاطر من دچار یاس و ناامیدی بشه و ضربه روحی بخوره،شاید خیلیا براشون مهم نباشه ولی من نمی تونم اینرو قبول کنم،پس می خوام بگم من هم این احساس رو داشتم ولی جلوی خودم رو گرفتم و مطمئن باش هر پسري اين حالت رو داره ولي اگر بخواد قيد وجدانشو بزنه براحتي با يك دختر ارتباط بر قرار ميكنه و دختر هم ناخواسته وارد يك رابطه خيلي خطرناك ميشه كه عواقبشو نميدونه
ممنون از این که این قدر پیگیر و با دقت جواب منو دادید..
این خویشتن داری شما قابل تحسینه! کاش همه همین طور بودن و باشن...