نوشته اصلی توسط
hamed-kr
به نام خدا
سلام ،ان شاء الله که خدا بهتون کمک کنه بتونین تصمیم درست رو بگیرین .
یه مرور سریع روی تاپیک قبلی تون کردم و یه چند تا نکته درحد بضاعت خودم می گم ان شاء الله که مفید باشه البته فکر نکنم بتونم همه حرفم رو الآن بزنم و یواش یواش براتون بنویسم:
خب من ترجیح میدم کلی تر موضوع رو نگاه کنم :
اگر یه نگاه کنیم روی موضوع طلاق هایی که از طرف خانم ها درخواست میشه به نظر شما موضوع اقتصادی توی مراتب مختلفش از مهریه بگیر تا نفقه خانم ها چقدر هسته اصلی و مرکزی علت طلاق هست؟
به تعبیر دیگه اگر مردی توی مراتب مهمی مثل تامین نیاز عاطفی زن فهمیدگی و عمل در این مورد نمی گم در حد ایده آل ولی در حد قابل قبول برای یه زن داشته باشه(مهربون باشه ،خوشرفتار و مودب باشه، روحیه خوبی داشته باشه ،زن و زندگی اش رو دوست داشته باشه و...) ولی توان و تدبیر کمی در موضوعات اقتصادی داشته باشه چقدر احتمال شکست توی این زندگی هست ؟
جواب این سئوال رو خودتون می تونید بدید ،دختر خانم خوب و خوشفکری هستین.
به طور کلی اگر دختری به خاطر عقده های نداشتن و چشم و هم چشمی ازدواج نکرده باشه احتمال تداوم نمی گم باری به هر جهت حتی تداوم نسبتا قابل قبول توی زندگی چنین زوجی هست .
خب شما الآن ممکن هست بگین نخیر شما برو دادگاه خانواده ببین چقدر دختر خوب هم هست که به خاطر مسائل اقتصادی داره درخواست طلاق می ده (توی این مورد هم یه ملاحظات مهمی هست که باید بگم ان شاء الله)
من می گم بسیاری از همون هم به خاطر این هست که مسائل مهم نیاز های زن سوییچ پیدا می کنه به مسائل مالی و اقتصادی ، اصالا درواقع زنی نمیاد دادگاه بگه من دارم طلاق می گیرم چون شوهرم از لحاظ عاطفی نیاز های من رو برطرف نمی کنه چون چنین حرفی توی دادگاه مقبول نیست شاید در اظهاراتش یه گریزی هم به این بزنه ولی این موضوع رو هسته اصلی شکایت بیان نمی کنه.
می خواستم اون ملاحظه رو بعدا بگم دیدم باید الان به عنوان پیش فرض موضوع بگم تا بهتر شاهد مثال بیارم:
اولا بگم بله اون استرس بسیار شدید شما در مورد این که توی شرایط ازدواج با یه شخص قرار گرفتین کاملا طبیعی هست و اصولا یکی از پر استرس ترین دوره های زندگی توی خود مشاوره همین دوره رفتن به سمت عقد و ازدواج هست ،منظور هم اون دوره هست که طرفین هم دیگه قبول کردن و حالا می خوان بله رو بگن. شاید جال ب باشه من پرسیدم این یه استرس فراگیر جهانی هست البته برای دختری (و پسری)که قبل از ازدواج تجربه ارتباط جدی نداشته خیلی بیشتر هم میشه ، یکی از دختر های خوب تالار که دیگه از موقعی که ازدواج کرد نیومد یه بار گفته بود شب که فرداش قرار بود عقد کنن چنان استرسی داشته که دوست داشته بمیره.
و اون موضوع مهم این هست که طبق آمار رسمی بیشترین طلاق ها سهم ازدواج های زیر یک سال هست و بعد تا حدود پنج سال از میزان شدت طلاق کم میشه و به طور معمول شانس تدوام زندگی برای ازدواجهایی که بعد از پنج تداوم داشتن به طور معناداری کم میشه.
توی خود تالار هم می تونین به عنوان یه جامعه آماری این رو بررسی کنین می بینین که عمده مشکلات توی همین ابتدای ازدواج داره رخ می ده و انواع بی صبری ها و عدم مهارت ها و هیجان زدگی ها داره تنش های جدی ایجاد می کنه.
از همه این ها باز هم می خوام به این نتیجه برسم که موضوعات اقتصادی هسته اصلی اختلاف ها نیستن اگرچه در انتقال نهایی ممکن هست بسیاری از علل نهایی به این مورد منتقل بشن یا بهانه قرار بگیرن ،مخصوصا در سال اول ازدواج که بیشترین آمار طلاق هست خیلی به ندرت پیش میاد مسائل اقتصادی عامل اختلاف باشه (و طبق شنیده توی مناطق شمال شهر و مرفه تهران باز هم آمار طلاق بیشتر میشه!!!که طبعا عامل اقتصادی کمتری دارن)
البته این مقدمه بود ، باید نشست یه لیست از موضوعات و مختلف رو نوشت و بعد نگاه کرد مسائل اقتصادی در کجای الویت های یک زندگی منطقی هستن تا یه موقع بهای بیش از اندازه برای اون پرداخته نشه .
ان شاء الله عمری بود ادامه داره.