-
دو روزه پیش پدر خانمم برامون از دکتر مجد برامون وقت گرفت به همسر گفت حتما باید برید. رفتیم اونجا اول همسرم یک ربعی رفت داخل صحبت کرد بعد من رفتم داخل بعد منهم کمی از شرایطمون گفتم برای دکتر ایشون قشنگگوش داد ولی در آخر گفت شما میخواین زندگی کنید ولی همسرتان میگن میخوان جدا بشن با وجود یک بچه و منهم تخصوصم تو روابط زوجین من کاری از دستم بر نمیاد شما باید برین پیشه مشاوره طلاق و یه خانمی معرفی کرد برامون البته دوتا قرص افسردگی برای همسرم تجویز کرد . از اونجا کر بر میگشتیم همسرم بهم گفت میخوام بدم بازار خرید یه مبلغی بهم بده. منهم رفتم سره کار کمیم بیشتر براش ریختم برای عید اگر خریدی داشت انجام بده.
بازهم پیشه خودم گفتم شاید بهتر باشه باز یه مقدمه سفر تو عید برنامه ریزی کنم شاید کمی هوا بخوریم روحیمونم بهتر بشه و قوی ب ای تاریخ سفر ازش مشورت خواستم گفت من با شما جایی نمیام ممنون . خیلی از این جور جواباش ناراحت میشم وقتی میبینم هرچی من میخوام چجوری پا پیش بزارم برای حل مشکلاتمون همسرم به برعکس من نا امیدم میکنه و دست رد میزنه به من . آخه واقعا من انقدر بد هستم این جواب ۱۰ سال صداقت من شده . خیلی از خودم دارم نا امید میشم. هیچ وقت فکر نمی کردم مشکلی باشه که آدم نتونه حلش کنه.
-
شما از در اشتباهی وارد شدید و همچنان اصرار بر تکرار دارید. شما به حد کافی محبت کردید و حسن نیت رو نشون دادید دیگه از این به بعد فکر میکنم کافیه. سعی نکنید دیگه آدم خوبه باشید و مثل خودش رفتار کنید.
-
میدونید چیه رضا جان دوست عزیز من واقعا موندم خودم که باید چیکار کنم این رفتارهای همسرم نمیدونم از رویه آمد هست یعنی با فکر داره این رفتارهارو میکنه یا به دلیل افسردگی یا فکر و خیال اشتباه که تو سرش افتاده دارن این رفتارها رو میکنن اگر متوجه بشم واقعا خیلی بهتر میتونم تصمیم درست بگیرم حداقل.
-
شاید بهتر باشه مدتی بهش فرصت بدید و بگید سنگاش رو با خودش وا بکنه اما هرگز با شروط مالی که گذاشته موافقت نکنید و اظهار کنید که توافقی برای جدایی در کار نیست و این خواسته ایشونه. بگید که این زندگی و هرچه در اون هست برای خانواده ما در کنار هم هستش و من هرگز برای متلاشی کردن این خانواده قدمی بر نمی دارم. مراقب باشید که نه پیشنهاد ترک خونه رو به ایشون بدید و نه شما خونه رو ترک کنید که هر دو می تونه به ضرر شما تموم بشه. اما خانمتون خواست که مدتی در منزل پدریش بمونه، فکر می کنم بهتره بهش اجازه بدید که احتمالا می فهمه چه قدر سخته بعد از چند سال زندگی مستقل دوباره به موقعیت قبل برگشتن. اگر هم رفت بهش نفقه بدید. اون هم از طریقی قابل اثبات. اما ماشین و بقیه چیزایی که گفته رو هرگز. فقط تو این مدت خیلی مراقب دخترتون باشید. منم یه بچه چهار ساله دارم. بچه ها تو این سن دیگه خیلی چیزا رو می فهمن.
-
سلام.پیشنهاد میدم بهش اخطار بده ک رفتارش رو تغییر بده اگر نداد ازش ب عنوان عدم تمکین شکایت کن.
زیاد لی ای به لالاش گذاشتی قوی باش.
-
ممنون پرستو واقعا از راهنمایتان مچکرم
بله دقیقا درست می فرمائید شما من به هیچ عنوان نمیخوام خانوادم متلاشی کنم و کوچکترین قدمی برنمیدارم برای جدا شدن چون واقعا دوستشان دارم
انشاالله سال جدید برای همه دوستان پر از خیر و شادی برکت باشه دور باشن همه از این مشکلات انشالله
-
حامد عزیز
میدونم چه تقلایی برای این زندگی میکنین.
منم مثل شما خیلی تلاش کردم.
امیدوارم همسرتون تلاشتونو ببینند واین زندگی سامان پیدا کنه!:72: