-
یک روانکاو درست حسابی میتونه به شما کمک زیادی بکنه
بعضی از اقایون عاشق بازی قایم باشک هستند
یعنی اصلا موضوع اون خانوم نبوده موضوع قایم باشک باشماست
اون بره جایی قایم بشه و شما پیداش کنید که در نهایت خسته میشه و خودش خودش لو میده
براش هیجان اور
سعی کنید هیجان زندگیتون بالا ببرید مثلا یدفعه در تعطیلات تدارک سفر ببینید
غذاهای عجیب و خوشمزه درست کنید
اخر شب سه تایی بشیند کتاب هیجان اور بخونید
باید این حس ارضا بشه از جای درست و کنترل بشه
-
ماری جان سلام سال نوت مبارک عزیزم امیدوارم حالت خیلی بهتر از قبل باشه.اول از همه به چیز بگم :اینکه ادم تو زندگیش اشتباهاتی بکنه اصصصصصلا مجوزی برای خیانت نیست! خیانت فقط و فقط از عدم تعهد یک نفر به همسرش ناشی میشه.اگه شما به قول خودت یه سری رفتارای مادرانه شدید داشتی ،همسرت هم مسلما رفتارا و اشتباهاتی داشته که شما رو ناراحت و دلسرد کرده ولی اینا دلیلی برای خیانت نمیشه!!ازون گذشته همسرتون تا زمانی که نیاز داشته از رفتارای حمایتگرانه شما حسابی استفاده برده ولی الان که به موقعیت اجتماعی و اقتصادی دلخواهش رسیده یادش رفته از کجا به اینجا رسیده و همین رفتار شما شده براش مجوز خیانت؟؟!!
ببین گاهی یکی خیانت میکنه ولی بعدش به اشتباهش پی میبره و پشیمون میشه و سعی میکنه برا همسرش جبران کنه و باهاش برای فراموش کردن این قضیه همراهی میکنه( که درستشم همینه)و به طرف مقابل توصیه میشه که زندگیشو ادامه بده و فراموش کنه. ولی به نظر میاد همسر شما بیشتر ناراحته از اینکه شما قضیه رو فهمیدین و لو رفته و پشیمونی بابت این کار نداره و اصصصصصصلا متوجه نشده چه اسیب روحی روانی بهت زده!!
به نظرم اگه صحبت کردن باهاش سخته ،تو یه نامه تمام احساساتو دلتنگیات و ناراحتیات رو براش بنویس...بنویس گه چقدر داغون شدی ،اسیب دیدی و تو چه برزخی هستی...همه رو براش بنویس
شاید اینجوری به خود بیاد و تلاشی برای خارج شدن ازین وضعیت بکنه!
ببین متاسفانه به گذر زمان نیاز دازی تا حالت بهتر بشه و بفهمی همسرت تغییر خواهد کرد و یا به همین وضع ادامه میده! و اگه روال همین باشه و ایشون تلاشی برای بهبود رابطه و اوضاع نکنه و شمام همچنان تو این شرایط باقی مونده باشی( عدم اعتماد..رفتارای مشکوک..)دیگه تصمیم گیری برات راحت تر میشه!
فقط باید سعی کنی حالت خوب بشه !یه مدت تمرکز اصلیت رو بذار رو خودت تا ازین بحران بیای بیرون !حتما پیش روانپزشک یا روانشناس برو.با ادمای بیشتری دور و برت در تماس باش.ادمایی که بتونی ازشون عشق و محبت و توجه بگیری...
راستی سعی کن یه سری حق و حقوق مالی که هنیشه ازشون گذشتی رو هم با سیاست از ایشون بگیری(مثلا به نام زدن اپارتمان و ...) اینجوری اگه یه وقت کار به جدایی کشید،باز به بخشی از حقوقت رسیدی
ایشالا که این روزا به زودی بگذره و حتی خاطرات تلخش هم برات نمونه! آمین !