نوشته اصلی توسط
donya.
<br>
سلام عزیزم.تاپیکای شما برای منم همیشه استرس داشته طوری که نمیتونستم برات نظری بنویسم.ولی میخوام بهت یه چیزی بگم.انقدر به پرو پای شوهرت نپیچ. چه خبره؟<br>
انقدر باهات دعوا میکنه چرا میری منت کشی؟ بذار عصبانیتش بخوابه.اینطوری بدتر میکنه که عزیز من.مثلا برای قرص فقط ازش میپرسیدی مشکلش چیه و قرص کجاست.من قبول ندارم بری پشتشو ماساژ بدی که بعدش اینقدر تحقیرت کنه که هر بلایی سرت بیاد تو بازم بهش کمک می کنی.دوسش داری و براش نگرانی.<br>نمیدونم تصمیمت چیه ولی واقعا انقدر از جدایی ترس داری؟<br>من خدایی نکرده نمیخوام به شما این راه رو میشنهاد بدم و بگم آره خوبه.عالیه ولی تو هم تا کجا میخوای تحمل کنی دیگه؟<br>فکر میکنم مشاوره هم نمی تونه برات کاری کنه چون شما از ترس تغییر نمیخوای کاری انجام بدی.تاپیکای قبلتو یادمه.پارسال بود فکر کنم میخواستین دیگه جدا شین ولی تو طاقت نیاوردی و رفتی دوباره خونت.اینجا که هر چی گفتن شما انجام ندادی.<br>به نظر من به حودت استراحت بده همسرت بره ماموریت که الان بهتره برات.اگه خونه باشه تو هی میخوای بری سراغش از نظر اونم که با اینکارات خودتو کوچیک میکنی بدتر تحقیرت میکنه و به قول خودت میفتی دوباره تو سیکل معیوب.<br>از این اتفاق به نظر من استقبال کن.اگه خونه مادرت راحت نیستی خونه خودتون بمون و استرااااحت کن.جدی میگم یه حالی به خودت بده.اگه هم میتونی برو خونه مادرت.ناراحت رفتن همسرت نباش لطفا.