سلام گلی گل عزیز وای که چقدر با تو هم حسی دارم من و تو در خیلی از موارد اشتراک داریم. راستش همسر من یکم طول کشید ولی قبول کرد یعنی الانم اگه حرفش بشه اون میگه قبول نداره ولی چیزی رو که قبول کرده اینکه من بتونم مثل اون فکر نکنم و نظر خودم رو داشته باشم و کاری که فکر میکنم درسته انجام بدم شما هر کار کنی نمیتونی ذهن اون رو تغییر بدی باید تلاش کنی وجود تو رو به رسمیت بشناسه !!!من نمی تونم کمک کارشناسی زیادی بهت بکنم چون زندگیم رو تازه شروع کردم و تجربه کمی دارم ولی از همین حالا خیلی از مشکلات تو رو به صورت کم رنگ در زندگیم می بینم و شاید تفاوت من و تو این باشه که من به محض دیدن مشکل بهش میچسبمو تا حلش نکنم بی خیال نمیشم گاهی واسم خیلی سخت میشه ولی واقعیت اینه که زندگیمه شوخی که نیست باید دو دستی بچسبمش.
جدا از این موارد راستش چیزی که تا حالا با صحبتهای مشاور فهمیدم اینکه شاید عامل اصلی مشکل من و تو خودمونیم نه همسرانمون ما مسئول تامین تمام خواسته های معقول همسرانمون هستیم و هیچ تعهدی در قبال خواسته های غیر معقولشون نداریم عزیزم( این رو اینقدر با خودت تکرار کن تا واسه خودت جا بیفته راستش قبولوندن این موضوع به خودم خیلی بیشتر زمان برد تا قبولوندن این موضوع به همسرم).همسرت در زندگیش با توجه به نوع تربیتش خوب و بد های خودش رو داره و تو هم خوب و بد های خودت رو داری اگه انتخاب همسرمون درست باشه معمولاً اینها بیشترین انطباق رو با هم دارن ولی هرچقدر هم دو طرف تفاهم داشته باشن در زندگی اختلاف و تفاوت پیش میاد در این موارد همسران وارد یک معامله میشن تو اگه یک جا از خواسته خودت میگذری اون هم یک جا میگذره یک جا تو کوتاه میای یک جا اون در بعضی موارد هرچقدر با خودت فکر می کنی می بینی جا نداره تن به خواسته ی همسرت بدی و حتمن دقت کن اون هم همچین حقی داره یعنی ممکنه جایی تو با خودت فکر کنی اون باید حتماً کاری رو انجام بده ولی اون هرچقدر فکر کنه ببینه اصلاً نمیتونه خلاصه مشاور به من گفت زندگی مشترک خیلی جاها میشه یک معامله باید معامله گر های خوبی باشید رضایت هم رو جلب کنید اگه حواست نباشه و سرت کلاه بره خودت می مونی حس سرخوردگی و.... میدونم این با تعریف رمانتیک ما از زندگی مشترک فرق داره ولی خب اگه بپذیرید میفهمید واقعیته و چقدر بهتون کمک می کنه . با تغییر رفتار تو همسرت مسلماً واکنش نشون میده ولی به مرور زمان عادت میکه مراجعه به یک مشاور آقا خیلی موثر میتونه باشه اینکه میگم آقا برای اینکه متوجه شدم همسر شما هم مثل همسر من مرد سالاره و حرف مرد رو بیشتر میخونه . شما باید طی این چند سال زندگی مشترک قلق شوهرت دستت اومده باشه تا بتونی راضیش کنی واسه مشاوره همسر من هم اول مخالف بود می گفت قبول ندارم من هم یک جلسه تنها رفتم و وقتی اومدم الکی گفتم آره آقاهه فلان حرف تو رو تایید کرد فلان جا همون حرفی رو زد که تو همیشه میگی و فلان و حتی یک جا گفتم من ممکن مشکل داشته باشم کهمشاور باید برای حلش با تو صحبت کنه البته یه وقت رو خودت عیبی چیزی نذاری :81:مردها دو دستی اینو میچسبن ول کنم نیستن ...
خلاصه ناامید نشو یه مادر خیلی خیلی باید بیشتر تلاش کنه
به امید روزهای خوب برای زندگیت