نوشته اصلی توسط
آروز
سلام عزیم
وای چه قدر حرافی مامانتون شبیه مامان منه
کاملادرکت میکنم حالا اگه من قصه مو براتتعریف کنم چی میگی
بیخودی داری خودتو اذیت میکنی این شرایطیه که ما هیچ تقصری توش نداریم و داره از بیرون به ما تحمیل میشه ما نمیتونیم طرز تفکر مادرهامون رو درست کنیم و بهشون بگیم دارن چه ضربه ای به بچه هاشون میزنن وقتی خودشون متوجه نیستن فقط من و تو و همسرانمون هستیم که اذیت میشیم و غصه میخوریم
چون این رفتارها مادرانمون رو ناراحت نمیکنه چون بخشی از شخصیت شون هست فقط مرور زمان شاید هکه چیو درست کنه
پس یه گوشت در یه گوشت دروازه
زنگ نزن عزیزم هفته ای یکبار بزن هرچی هم گفتن بگو بله یا سکوت کن بگو خوب کاری ندارین مواظب خودتون باشن خداحافظ
گوشیت رو خاموش کن
بالخره همسرت یه روزی شاکی میشه یه روزی بهت یه حرفایی میزنه که دیگه برای جبران دیره
هیچی از ماجراهای خانودت برای همسرت نگو
خودتک بهش فکر نکن
نذار وسیله ای بشه که بعدا خانواده همسرت هم باهان رفتارخوبی نکن
توی این اوضاع هیچ کاری از دستت برنمیاد به جز حفظ سلامت روح وجسمت و زندگیت
همسرت یک زن قوی و شاد میخواد نه یه زن ضعیف وابسته