نوشته اصلی توسط
Ali_reshadat
سلام به دوست عزیز و بزرگوار که مانند اسم کاربریتون بی نهایت من بی نهایت ازبابت نظردهی وکمک کردن به این حقیر سپاس گذارم
باید در مورد خط دوم نوشته هاتون باید بگم که مقداری زیاده روی کردید...نوشتید که در مقابل لجبازی و گریه های اون او را میزنید والقاب زشتی به اون میدید که من تا الان همچین کاری نکردم فقط این اتفاق یکباراتفاق افتاد که سر یه لباس داشت دیگه خیلی حرفای زشتی بهمن میزد اونم با صدای بند تو یه فروشگاهه شلوغ!!!!!!من با ارامش و لطافت بهش میگفتم عزیز من اخه فدات شم این چه لباسیه بیخیالش شو جون من رو حرفش مونده دیدم داره بچه بازی در میاره دسته منو چنگ میگیه هی قهر میکرد از کنار من میرفت که بهش گفتم اصلا بیخیال شو من دیگه غلط کنم باهات بیام بیرون بیا بریم به من گفت گمشو برو من همینجا راحتم و همه هم داشتن این حرفارو میشنیدن و منم که فوق العاده عصبانی شدم خیلی اتفاقی از دهنم پرید بیرون دیگه کلم اتیش گرفته از شدت خجالت و عصبانیت که همون لحظا یه چک زد تو صورتم و همه به من نگاه کردن حالا رفتم به زور سوار ماشینش کردم تا خونشون برسونمش(این اتفاق مربوط به دوران عقده)چقدر تو ماشین بهمن ناسزا گفت...و بالاخره بعد معذرت خواهی های بسیار منو بخشید....در مورد کتک زدنم فقط دوبار اونم بصورت تشر وخیلی ارموم تو صورتش زدم اونم بخاطر این که کنترل زبونش رو نداشت و داشت یه ریز به من فحشای رکیک میداد و باید میزدم چون اگه نمیزدم هنوز همونجور مونده بود...و از راهکار های زیبا و کاربردی که دادید فوق العاده ممنونم که هم به من ارامش میدهند و هم منو اماده تر میکنند...
ممنون از شما بخاطر توجهی که به من داشتید..معید باشید