RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام Mashoogh Haminjast
این جمله ات می تونه حقیقت باشه، اما فکر نمی کنی این جواب ستاره نبود. نمیشه بعد از یادداشتهای قشنگت در بعد نظری و مفهومی که چنین پرمحتوا هستند ، وقتی کسی می پرسه از کجا پله پله شروع کنیم، چنین جواب کلی بدهیم.
خوبست بحث را عملیاتی کنی. ما منتظریم
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام .
منم موافقم .
خیلی وقتها کلی گویی باعث می شه به تکرار رفتارهای اشتباه ادامه بدیم (بدلیل ناآگاهی و عدم تلاش برای افزایش آگاهی ) .
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام .
قبول دارم که کلی گویی کردم . ازین بابت عذر میخوام ولی با توجه به بحثی که در زمینه ی عشق داشتیم و به انواع گوناگون عشق رسیدیم پس خود این سوال کلیست و قطعا عشق های مختلف ابزارهای مختلفی میخواند پس بهتره ستاره منظورش از عشق رو بیان کنه تا بدونیم ابزار کدوم نوع از عشق مورد بحث است . درسته ؟
^^^^^^^^
موفق و پاینده باشید و در پناه حق .
www.a-sepehri.blogfa.com
یا علی مدد .
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام
عشق به غير خدا ،خارج شدن ازهنجار ايمان است. عشق به همسر ،عشق به خانواده ،عشق به فرزند ،عشق به ثروت،عشق به زندگي همه وهمه اگر براي رسيدن به هدف اصلي يعني رسيدن به خدا باشد .ستوده ترين ،پاكترين،والاترين عشقهاست .من اين عشق را مي گويم.
امام علي(ع)
عشق ،بيماري است كه اجر وثوابي ندارد
به نظرم منظورامام، عشق كاذب باشد.
خدايا كمكمان كن عاشق باشيم و عاشق باقي بمانيم ان طور كه تو مي پسندي.
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام .
حضرت علی میفرمایند :
عشق هر چی که هست گناه نیست و عاشق سزاوار سرزنش نیست .
^^^^^^^^^^^
فکر میکنم در تمام انواع عشق یک چیز مشترکه و اون اینه که عاشق به کسی میگن که از خودش میگذره و به معشوقش فکر میکنه یعنی من رو رها میکنه و به ما میرسه . یه استادی در دانشگاه داشتیم میگفت گاو با اون گاویش و حیوان بودنش ما ما میکنه ولی خیلی از ما آدم ها من من میکنیم !!!
البته ببخشید اگه یه کم بی ادبی شد .
^^^^^^^^^^^^66
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی
^^^^^^^^^^^^66
موفق و پاینده باشید و در پناه حق .
www.a-sepehri.blogfa.com
یا علی مدد .
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام Mashoogh Haminjast
یادم میاد که گفته بودید "عشق فقط مخصوص خداست"
حالا این جمله رو داریم که گفتید "قطعا عشق های مختلف ابزارهای مختلفی میخواند "
من بالاخره متوجه نشدم که از نظر شما عشق مخصوص خداست یا اینکه شما یک نیم نظری هم به عشق به دیگران هم دارید....عشق به هم جنس یا غیر هم جنس...
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام vatovato .
این بنده نبودم که ازین جمله استفاده کردم فکر کنم سمیه این جمله را گفته بود . که البته درست هم است و عشق مخصوص خداست اگه یادت باشه سرمنشا عشق مولانا و شمس که عشق دو همجنس به هم بود رو من مثال زدم و گفتم که عشق های اینجوری هم درسته زمینی هستند ( البته در ظاهر ) ولی سرمنشا الهی دارند .
در ضمن ما با بحثی که در تالار داشتیم همه به این نتیجه رسیدیم که عشق ، درجات مختلفی داره اما سرمنشا تمام این انواع عشق خود خداست و بدون حضور خداوند نمی تونه عشقی پدید بیاد .
پس بهتره یک بار دیگه پست ها رو بخونی و نظرتو بگی . منتظرم .
^^^^^^
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^66
عاشق خدا باش تا معشوق خلق شوی
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^66
موفق و پاینده باشید و در پناه حق .
www.a-sepehri.blogfa.com
یا علی مدد .
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام .
مطلبی رو در یکی از سایت ها خوندم با مضامینی که در زیر مینویسم . خواستم نظر دوستان رو جویا بشم . منتظر راهنمایی هاتون هستم .
^^^^^^^^^^
اگر در عشق ورزیدن خطر نکنیم هرگز شکست نخواهیم خورد.ولی از ان بدتر شگفتی عشق را نیز هرگز لمس نخواهیم کرد.همان طور که لوید جونز نیز تاکید می کند کسی که به راه بادیه می رود و مراد نمی یابد بسیار برتر است از کسی که تلاش نکرده کامیاب شود.
به نظر می رسد که ما از شکست هایمان زود تر پند میگیریم تا از کامیابی هایمان.ما همواره شکست را در تقابل با کامیابی می بینیم و حال ان که چنین نیست .کامیابی اغلب با شکست همسایه است.
مادام که در پی عشقیم قدری شکست نیز در پیش خواهد بود .ولی برای عمل آسیب انگیزه ای است نیرومند .
^^^^^^^
موفق و پاینده باشید و در پناه حق .
www.a-sepehri.blogfa.com
یا علی مدد .
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام :
من نظرم اينه كه نبايد عشق را محدودكرد. توجه عاشق بايد بعد ازخدا، به سوي همه باشه حتي خود.
عشق را نبايد به يك چيز و يك فرد بخشيد .اگر مولانا عاشق شمس بود فكر مي كنم در شمس دريايي وجود داشت كه مولانا مي خواست با اتصال به ان به درياي كمال متصل شود.پس عشق و نوع ان در دل يك معشوق بسته به فرد -دل فرد- نگاه فرد - انتظار فرد -مقام و موقعيت او بستگي دارد (بعضي ها مثل ائمه اسمانيند هيچ وقت عشق انها با عشق زميني قابل قياس نيست). يك نفر كنار معشوقه ي زميني اش به اوج عشقش مي رسد (مجازي)واين رانهايت عشق مي پندارد و نفر ديگر در محراب چنان در عشقبازي غرقه مي گردد كه گويي درزمين حضور ندارد.تقريبا 8 سال پيش بود كه كتاب راهيان كوي دوست را خواندم .چنان احساسي به من دست داده بود كه تابه حال هرچه كتاب خواندم مثل ان نشد.بدون هيچ ادعايي ميگويم و اقرار مي كنم كه بااين كه لياقت انان راندارم ولي نمي دانيد، از ان زمان تا كنون چه قبطه اي به حال انها مي خورم .چه ديدن؟ و چه نصيبشان شد؟ چه عنايتي شامل حالشان شد؟ كه چنان مست مست ره صدساله را يك شبه پيمودن؟درست عين مطلب كتاب توي ذهنم نيست ،اما تا انجا كه به خاطر مي اورم يك داستان ان رامي گويم . خادم حرم حضرت معصومه 0(س)تعريف كرده بود كه : ايت اللهي ( اسمش به خاطرم نيست )وارد حرم شد و خواست تادر پشت بام حرم نماز بگذارد. اقادير كردندو خادم كه ساعت كاريش تمام شده بود بالاي پشت بام رفت و هنوز اقا را در حالت ركوع ديد هرچه صدايش كرد گوياكسي روي زمين نبود چون زمستان بودو برف مي باريد اباي پشمي خود را روي اين عبد خالص كشيد و با نگراني ناچار شد برو دچون فايد ه اي نداشت فقط يك جسم بود .رفت و هنگام سحر سراسيمه خود را رساند .با تعجيب ديد اقا هنوز درحالت ركوع قرار دارد برفها (چند سانت برف )را عقب زد و بعد ديد اقا نفس ميكشد ولي متوجه چيزي نيست. راستي اگر من ادعا مي كنم عاشقم پس نام انها چيست ؟ چه خوني دربدن ان عاشق جريان دارد كه اين چند ساعت ازحركت نايستاد .چه مهري است كه اندازه و ظرفيت ندارد؟ مادر با وجود، مهر مادري اش و اين همه ادعا گاهي خسته مي شودوشكوه مي كند.
پس كاري از دست من مسكين بينوا برنمي ايد چون ابزار و وسيله اي ندارم پس فقط قبطه ميخورم چون خيلي ضعيف ونحيفم.صحبتهاي حاج اسماعيل دولابي جالب بودكه: خداوند از حضرت محمد (ص) پرسيد تو كه رادوست داري گفت :هركه را تو دوست داري . خدا گفت : من علي رادوست دارنم .: گفت پس من هم!!عشق به معناي واقعي يعني اين . پس من كجا و عشق كجا؟حالا يك سوال ؟: در بادي عشق اگر يك نفر مثل من نوعي بخواهد پا از گليمش دراز كند ،گليم را برايش درازتر مي كنند يابخاطر كوتاهي و بي لياقتي اش پايش را كوتاه .؟ اين قدر درگير عشق مجازي شديم كه يادمان رفته كه اين عشق اگر بخواهد جاري باشد بايد به سر چشمه اش يعني عشق واقعي متصل باشد انقدر در گرداب علايق فرو رفتيم كه غا فل شديم ويادمان رفت دستمان را در دست يار بگذاريم و از گرماي وجودش جان دوباره بگيريم اه....خدايا دوباره گيج شدم.....خسته شدم از سردرگمي وبي صاحبي .پس كي اين صاحب عشق مي ايد. اون موقعه ديگر هيچ كسي لاف عشق نمي زند.واقعا همه يكرنگ و يكدل ومهربان و عاشق مي شوندديگر كسي بي مهري و بي وفايي نمي بيند -حرفها و عملها يكي مي شودو....اه ....خدايا لحظه وصال چه شيرين خواهد بود!!!!
من قصد دارم ديكر حرفي از عشق نزنم ديگر با زبان قاصرم عشق را توصيف نكنم و اين واژه درخشنده و پر معني را به صاحبش واگذار كنم تا خودش بيايدو برايم معنا كند خودش تقسيم كند .خدايا مولايمان را برسان.خدايا گل هاي عشق را دردل كويري ما بكارتا همه وجودما رامعطرو بانشاط كند. «امين»
RE: مرحبا ای عشق خوش سودای ما
سلام .
^^^^^
استاد ایرج جنتی عطایی آمدن یار رو چه قشنگ به شعر میگه :
در شام سبز یک بهار
در سفره های خالی دهقانان
گسترده بر اسارت دلگیر روستاها
از قلب خوشه گندم
در مطلع تغزل باران
طلوع خواهی کرد و دهکده
آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند
در صبح زرد یک زمستان
از بغض پرصلابت انبوه کارگر
گلکرده در حماسه چرخ و براده و آهن
در کارخانه ها
از دستهای ماهر انسان
در خلق سربلندی دنیا
طلوع خواهی کرد و کارخانه
آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند
در ظهر سرخ یک تابستان
از سنگر شریف شکفتن
در شط داسها و پتکها
کتابها و دستها
تفنگها
طلوع خواهی کرد و شهر
آواز خشم را با تو دوباره خواهد خواند
در عصر خونی یک پائیز
طلوع خواهی کرد
از دهکده ها و کارخانه ها
از خانه ها
طلوع خواهی کرد
^^^^^^^^^^^^^^^^
من هم مثل ستاره تصمیم گرفتم دیگه درباره ی عشق سکوت کنم چون هر چقدر بیشتر از عشق صحبت می کنیم ابعاد بیشتری مورد بحث قرار می گیره پس بهتره تعریف عشق رو به همون صاحبش واگذار کنیم .
به قول مولانا :
هر چه گویم عشق را شرح و بیان
چون به عشق آیم خجل باشم از آن
^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^^66
با شهیدزاده ای در پشت
با شهید نطفه ای در شکم
پرکینه
پر خشم
زن روستائی ایستاده بر نعش مرد شهیدش
در عبور سربازان
باری
اگرچه ما رنج برده ایم
ما زخم خورده ایم
ما تا رسیدن بی مرگی امید هرروز مرده ایم
ما با چراغ کینه شب را شناختیم
با اسب حادثه
تا قلب بی تپش مرگ تاختیم
ما تا شکفتن انسان
ما تا دمیدن فریاد
ما تا رسیدن خورشید
زنده ایم
باری
اگرچه
اگرچه . . .
سکوت کن
به یاد آنکه در سپیده جان سپرد
سکوت کن
به یاد آنکه با امید خلق مرد
سکوت کن
به یاد خشم آن شهید سربلند
سکوت کن
به یاد آنکه عاشقانه زخم خورد
تو از سکوت اگر به خشم می رسی
سکوت کن