-
چیزی از طلاقم نگذشته بود که این آقا وارد زندگیم شد
باعث شد که به طلاقم فکرنکنم
اما امروز هردوش باهم داره آزارم میده حالم خیلی بده
چرا من تو روابطم شکست میخورم؟
آیا صرفا وارد کردن افراد ناشایست به زندگیمه؟
مشکلات من چیه؟
تو همین سایت مطالب زیادی خوندم اما هنوز به درک درستی از مشکل خودم تو رابطه نرسیدم
حالم خیلی بده ای خداااااا
هیچی حالم و خوب نمیکنه به دوستام زنگ میزنم بیرون میرم اما انگارنه انگار
بیرون میرم حالم بدتر میشه وقتی زوج هایی رو میبینم که دست تو دست هم با خوشحالی میرن
با خودم میگم مگه من چمه که نمیتونم یه رابطه پایدار با یکی داشته باشم
دیگه بریدم مرگ تنها راهیه که میتونم به آرامش برسم:54:
-
ميخواي آرامش پيدا كني؟ ميخواي تحقير نشي و تحقير كني؟
ميخواي توي رابطه احساس شكست نداشته باشي؟
ترك كن بدون بهانه و استدلال و جواب
فراموش كن اين رابطه رو
بذار تا با ترك اين رابطه شانس پيدا شدن آدم مناسبت ايجاد بشه
-
دیشب موقع خواب خیلی خوشحال بودم احساس رهایی میکردم احساس میکردم خوب شد راحت شدم آدمی بود که به شدت معنقد به مرد سالاری بود ومن چون خیلی دوسش دارم فکر میکردم مشکلی نیست
اما صبح که ازخواب بلند شدم انگار غم دنیا رو سرم آوارشد یه سر به اینجا زدم وقتی دیدم یه نفر به فکرم بوده و برام پست گذاشته یه کم آروم شدم
آقا کاوه از ته قلبم دعا میکنم هرچی از خدا میخواید بهتون بده
ممنون که پا به پام اومدید شاید اگه امید دادن شما نبود به تماس گرفتن ایشون ( هرچند امید واهی بود) من همون یکی دو روز اول زنگ میزدم اینطوری بیشتر خورد میشدم روش خوبی بود درمورد من
شما میفرمایید فراموش کن منم میگم میخوام فراموش کنم این آدم رو با این شخصیت
اما چرا تحقیرم کرد میتونست خیلی بهتر این رابطه تموم شه این خیلی آزارم میده
میدونم مدیران این سایت مخالف همچین روابطی هستن
اما برای منی که تو خانواده ام رسم نیست تا با کسی محرم نشدی باهاش چندین ماه بری بیرون صحبت کنی حتی ما نامزدی قبل از عقد که صیغه محرمیته نداریم ومن هم ازدواجم سنتی بود و بدون شناخت... فکر کردم خودم اینباربه شناخت برسم
و رابطه ام هم کاملا کنترل شده بود بدون هیچ تماس فیزیکی یا حرفای آنچنان و خارج از چارچوب از این بابت الان هیچ عذابی ندارم
الان میخوام این آقارو فراموش کنم اما یه مشکلی دارم
آقای کاوه گرامی ممنون میشم راهنماییم کنید
یک بار که من با ایشون رفتیم یک پارک بسیار زیبا تا صحبت کنیم ایشون یک دفه گفتن که عکس بگیریم من خیلی با بی میلی نمیدونم چرا نتونستم اون لحظه قاطع جواب بدم
اما بعدش گوشیو گرفتم و به بهانه اینکه قشنگ نیست میخواستم پاک کنم که ایشون بهشون برخورد و گفتن که من هم تو اون عکس هستم!
ازاون موقع همش عذاب میکشیدم اما چیزی نمیتونستم بگم چون ازنظر ایشون کاملا مسخره به نظر میومد این جور بودن من
ایشون هم آدمی نیستن که عکسی رو خودشون پاک کنن روز آخربهم گفت که دیگه به ازدواج باهات فکر نمیکنم اما میتونیم هم چنان دوستای خوب باقی بمونیم
الان اصلا دلم نمیخواد دست همچین ادمی عکسم بمونه بهم برخورده نمیخوام عکسم و داشته باشه
میخوام پیام بدم که پاک کنه نمیدونم چطوری ازش بخوام
-
اگه میگی تماس فیزیکی نداشتین پس اون عکسم نگرانی خاصی نداره که
راحت بهش بگید حذفش کن ولی اصرار نکن که فک کنه برات مهمه البته بی مقدمه هم نباشه دخواستتون بد نیست ولی نظر شخصیم اینه که کلا بیخیال عکس هم بشید
-
سلام آقای عباسپور
ممنون که نظرتونو گفتین
یه لحظه هایی لجم میگیره اینطوری حساس میشم
بله فکر میکنم بهتره بیخیال شم دیگه حتی حاضر نیستم یک کلمه هم باهاش حرف بزنم ارزش نداره
-
خانم نجوا
من نه مشاورم نه کارشناسم نه خیلی اطلاعات رفتار شناسی دارم. اگر در تاپیک شما فعال ترم برای اینکه روحیات و خلقیات شما را نزدیک به روحیات خودم میبینم. البته با گذر سن و کسب تجربه کم کم رفتارهای احساسی متعادل تر میشوند و خود دار تر میشوید. باید مثل من بلا سرت بیاد تا درست بشی :)
ببین خواهر من
شما یه نیروی درونی دارید که نمیذاره از این رابطه و فکر این آقا دل بکنید. عقل و منطقتون میگه ایشون بدرد بخور نیست اما احساستون دایم داره تلاش میکنه یجوری عقلتون را گول بزنه.
بیخود دنبال بهانه هستید یجوری ارتباط را برقرار کنید. حالا یبار میگی میخوام تحقیرش کنم یبار میگی عکسم دستشه میخوام بگم پاکش کنه!
شاید خودتم نمیفهمی که احساست داره با عقلت میجنگه!
آخه دختر خوب زنگ بزنی بگی عکس منو پاک کن!/؟؟ خب اون عکس به چه درد اون میخوره! بخواد پاک کنه تا حالا کرده نخواد پاک کنه هم با زنگ تو نمیکنه. یعنی کار عبث.
منم جای اون پسر باشم قشنگ میفهمم زنگ زدی منتش رو بکشی و وضع بدتر میشه.
اصلا اون آدم بدرد نمیخوره مگر اینکه دنبال یه رابطه بی هدف باشی که با روحیات تو میدونم آخرش داغون میشی و ...
اگر میخواهید انتقام بگیرید تنها یک راه دارید و اون هم فراموش کردن اون آقاست
هر حرکت دیگه ای که بکنید به خودتون ضربه زدید.
این آدم رو از ذهن و روحت حذف کن و ارزش خودتو نشون بده. اینم بگم که دنیا پر از پسر خوبه اما تا زمانی که از نظر ذهنی درگیر این رابطه بی ثمر هستی، خودتو از شانس پیدا شدن آدم مناسب برای زندگیت محروم میکنی.
اصلا چند وقت روزه تنهایی بگیر یعنی بخوای کسی را نداشته باشی حتی در ذهنت.
-
جمع بندی:
آقای کاوه گرامی
به هیچ عنوان بحث منت کشی نبود قضیه عکس مربوط میشد به فرهنگ خانواده ام و
اشتباه من و عذاب وجدانم....بگذریم! کاریه که شده.... سرتونو درد نیارم.
من اول که اینجا تایپیک زدم فکر میکردم دوباره دچار بحران شدید شدم
اما تو این مدت فهمیدم تجربه تلخ گذشته من رو قویتر کرده و البته کمک های شما هم
خیلی تاثیر داشت.
من به هیچ عنوان دیگه به اون آدم فکر نمیکنم به عنوان تجربه بهش نگاه کردم.
خداروشکر این تجربه با یه آدم مطمئن بود و من فهمیدم بعد ازطلاقم آسیب پذیرترشده ام و
نباید به هرعلاقه ای اعتماد کنم.
آقا کاوه از اینکه وقت گرانبهاتون رو به تایپیک من اختصاص دادید ممنونم خیلی چیزها از
شما یاد گرفتم.
از خانم شیدا و بقیه دوستان هم سپاسگزارم
ازآقای خاله قزی هم تشکرمیکنم با اینکه اسمشون رو در عنوان تایپیکم آوردم اما مثل اینکه
وقت کافی نداشتن یه سر به اینجا بزنن به هر حال براشون آرزوی موفقیت میکنم.:smile:
-
سلام دوست خوب.. خیلی خیلی خوشحالم که تونستی بالاخره خودت رو پیدا کنی... برات ارزوی موفقیت میکنم.... خدا رو شکر کن که عقلت تونست به احساست غلبه کنه... باریک الله ... واقعا افرررررررررررررررین...
این گل قشنگ تقدیم به تو :72:... با تبریک فراواااااااااااااان:72:
-
خب دوستان نظر به اندازه کافی دادند.
دلیل اصلی نه گفتن این آقا به شما و یا دو دل بودن یا سرد بودنش، این هستش که شما متاسفانه یک ازدواج ناموفق و منجر به طلاق داشتین که خب این آقا به احتمال زیاد نتونسته با این موضوع خیلی مهم کتار بیاد و البته هر مرد مجرد منطقی هم باهاش کنار نمیاد!
حتی اگر این اقا درگیر احساسات هم بشه و با این موضوع کنار بیاد ، بعیده خانواده اش راضی به ازدواج پسر مجردشون که قبلا تجربه ازدواج نداشته با یک دختری که قبلا تجربه طلاق داشته بشوند.
کلام اخر: شما به هیچ عنوان وارد رابطه ای با هیج مرد یا پسری نشین. اجازه بدید یکم زمان بگذره تا اون تجربه تلخ طلاق کم کم براتون درس عبرت بشه که تا با دقت بسیار فراوان شریک زندگی خودتون رو انتخاب کنید. یک مدت زیادی سعی کنید کلا از فکر ازدواج مجدد بیایند بیرون و به بقیه آبعاد زندگی تون بپردازید. فعالیتی مثل ورزش ، مطالعه ، سفر تفریحی سالم با خانواده، یا داوطلبانه کار مفیدی انجام دادن ، می تونه برای روحیه تون خوب باشه. مطالعه ها تون رو هم درباره ازدواج زیاد تر کنید.
همین سایت همدردی، مقالات مفید زیادی داره که توصیه میشه با دقت فراوان مطالعه کنید.
حواست تون باشه که این مقالات و مطالب برای زندگی هستش و غفلت از یک نکته ممکن هستش که بهای بسیار سنگینی (همانطور که یک تجربه تلخ و بد هم مثل طلاق داشتین و باید بهتر متوجه اهمیتش بشید) داشته باشه.
و اینجور مطالعه مثل درس خواندن امتحان و کنکور نیستش که قابل جبران باشه.