نوشته اصلی توسط
kimia fall
سلام سایه ی عزیز
تو فقط نوزده سالته. این پسر از سنین نوجوانیت اومده توی زندگیت و کاملا طبیعیه که این حس را داشته باشی. من تعجب می کنم چرا دوستان اینطوری بات حرف می زنن!
در این سنین آدم بسیار احساساتی هس و معمولا اولین پسری که جذبش میکنه عاشقش میشه. یه عشق به شدت افلاطونی. سایه جان شما غیر عادی نیستی. فقط باید یاد بگیری احساساتتو کنترل کنی. شاید حرفام در این جهت بهت کمک بکنه :
سایه جان شما تقریبا هر روز و هر شب به اون پسر فکر می کردی و رویاهات تو ذهنت با اون بوده. احتمالا وقتی شما را پس زده به شدت بهم ریختی و زجر بوده برات. و هنوزم نتونستی با این قضیه کنار بیای. اما من بهت قول می دم با گذشت زمان. فقط یکی دو سال دیگه و حتی در بدو ورودت به دانشگاه همه چیزو فراموش می کنی. و اون پسر میشه فقط یه اشتباه بچگانه برات. ازون به این عنوان یاد می کنی. روزی میرسه که حتی یادت نمیاد چرا عاشقش بودی. و وقتی ببینیش هیچ حسی وجود نداره. بزرگتر میشی سایه جان.
چطوریانقدر مطمئنم؟ چون بیشتر دخترا چنین تجربه ای دارن عزیزم. شاید حتی بعدا خوشحال بشی که عشقت یکطرفه بوده. چون ازدواج توی نوزده سالگی اشتباهه عزیزم. تو هنوز کلیییی فرصت جلوی روت داری. و کلی جا برای تغییر کردن.
حالا بذار به رابطه ای که داشتی از بیرون نگاه کنیم: اون پسر به شما پیشنهاد دوستی داده. ولی قصد ازدواج با شما را نداشته. یا به طور جدی نداشته. مادر ایشونم زیاد با فرهنگ نیسن از تعاریفی که کردی. دلایل اونم برای ازدواج نکردنش با تو همش بهانس.تو درگیر عشق یکطرفه شدی عزیزم.
سایه جان خودتو دوس داشته باش. وقتی خودتو دوس داشته باشی دوس داشتنی میشی. تو لیاقتت خیلی بیشتر ازین هس که با کسی که دوستت نداره رابطه داشته باشی و ازدواج کنی. لیاقتت زندگی خییلی بهتر ازین کسی هس که بت محل نمیذاره و حتی بازیت داده.
اما کاری که تو الان باید بکنی اینه :
اول از همه ذهنتو کنترل کن. و همه ی درای ارتباطی با اون را ببند. اگه پیام داد بگو من تو رو از زندگیم بیرون انداختم. یا این پیامو بده. بلاکش کن.
تو خیابون اگه دیدیش روتو اونوور کن.همه ی کادوهاشو دور بریز.و چیزای یاداورنده ی خاطرات.
فیس بوکتو دی اکتیو کن.
به تمام دوستاییت که در جریان بودن بگو اون پسرو انداختم از زندگیم بیرون.
فکرو ذهنتم روش ببند. تمرین تمرکز کن. اگه یک روز فکرای بد نکردی به خودت جایزه بده. تمرکزتو بذار روی درست شدیدا. اگه توی خونه تمرکزت کمتره محیطتو عوض کن و برو کتابخونه.
روزای تعطیلت یکم به خودت استراحت بده. کارای مورد علاقتو انجام بده. اهنگای شاد گوش بده. از گرداب احساساتی که عقلت میدونه اشتباس سریعتر بیا بیرون
. هر زمانی که خواستی فکر کنی اینو با خودت زمزمه کن: میدونم اشتباس. میدونم فقط یه احساس اشتباس که زمان کمرنگش میکنه.
اگه این کارا رو کردی مطمئن باش حداکثر دو ماهه دیگه همه چیز برات کم رنگ شدس.
مراقب خودت باش و از حالت برام بنویس :72: