RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
اول سلام
دوم ممنونم ازتون دوباره برام وقت گذاشتيد
سوم اينو شما براي من نوشتيد
(و اضافه مي كنم كه اول اقا محسن بياد و تعريفي از ازدواج و ملاكهاش داشته باشه بعدا دنبال زوجي باشه كه مي خواد براي زندگي انتخاب كنه.)
من در جواب اين ملاكامو براتون توضيح دادم
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
الهی بگردم الان اون پستتو خوندم . ببخشید که قبل خوندنش نظر دادم . الان خسته م چیزی به ذهنم نمی رسه ولی فکر می کنم میام تا حدی که بتونم کمکت می کنم . ناراحت نباش همه چیزو بسپار دست خدا . بازم شرمنده که دیر اون پستتو خوندم . برمیگردم
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
برادرم محسن جان!
صبر داشته باش.خيلي موقعها ما امروز يه حرفي مي زنيم يا برخوردي مي كنيم كه يا دليل واقعيشو نمي دونيم يا اگه ميدونيم هم نمي تونيم توضيحش بديم .(براي حرفهائي كه بهت گفت ميگم)صبرداشته باش و به خدا توكل كن.شما 6 ماهه كه صحبت مي كنيد و تازه به زواياي پنهاني وجود هم آشنا شديد .كمي آرام بگير فكر كن خودت را بشناس و دست بالا بگير .قبول كن براي قبول هر واقعيتي زمان لازمه و براي بهتر شدن واقعيتي كه به خودت مربوط ميشه تلاش كن .بقيه اش رو هم بسپار به خدا .من ميدونم كه موفق ميشي.بازم ميگم نااميد نباش!
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
از همه ي دوستانه گل ممنون
من صبر ميكنم . هنوزم يه دنيا دوسش دارم . اميدمو از دست نميدمو به خدا توكل ميكنم
بازم از همه ي دوستان به خاطره كمكاشون ممنونم .
ولي نميدونم . يعني من بايد فقط بشينمو صبر كنم و منتظره اين بمونم كه يه روزي نظرش عوض شه ؟ يعني من توي اين مدت كه رابطمون قطعه نبايد هيچ كاري كنم ؟
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
منظورم اينكه توي اين مدت كه رابطمون قطعه . براي به وجود اومدنه علاقه از طرفه اون و برگشتنش من نبايد كاري كنم ؟ بايد فقط منتظر بمونم ؟
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
من يه چيزي بگم؟ببينيد ما دخترا ممكنه خيلي زود به يه پسر اعتماد كنيم وممكنه خيلي دير
اون دسته از ما كه زود اعتماد مي كنن خيلي خوش خيالن واون دسته كه دير اعتماد مي كنن واقعيت هاي زندگي رو ديدن ومي ترسن
شما گفتيد كه مذهبي هستيد همچنين دختر خاله تون خب اينكه شما از طريق فيس تو فيس قضيه رو عنوان كرديد براي اون دختر جاي شك گذاشتيد كه نكنه شما كه راحت به اون ابراز علاقه كرديد پس فردا شخص ديگه اي رو جايگزين كنيد البته ما كه بيرون گود هستيم مي گيم نه شما اين كارو نمي كنيد ولي اون دختر اين احتمال رو ميده
مطمئن باشيد اگر يه دختر به عشق يه پسر اعتماد كنه ناخودآگاه عشق پديد مياد مگه نه اين است كه ميگن پسرا عاشقن ودخترا معشوق به خاطر همينه كه پسرا ميرن خواستگاري دخترا نه برعكس كه خيلي ازدواج هايي كه با پيشنهاد دختر انجام ميشه به شكست مبدل ميشه يعني اينكه دختر نمي توونه عاشق خوبي باشه ولي با صداقت پسر مي توونه معشوق خوبي باشه درآخر ميگم من اگر جاي اون دختر بودم ترجيح ميدادم كه پسر مومني چون شما توسط مادرش جلو بياد اونم به وقتش دختر خاله شما به عشق خودش اطمينان نداره چون به عشق شما اطينان نداره واگر گفته كه به عشق تون ايمان داره از سر احساس بوده كه نخواسته شما به شكش پي ببري
اين احساس دروني منه نه نتيجه گيري مطلقاً درست
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
سلام دوسته من . ممنون از اينكه برام وقت گذاشتي .
ببين دوسته من شما خودتو در نظر بگير . فرض كن پسري شما رو دوست داره (پسري كه ميشناسيش) . شما به اون جوابه رد ميدي (منظورم جواب بره شروعه رابطه است) اون پسر با تمامه بي محلي هاي شما نزديكه 2سال روي خواستش (كه دوست داشتنه شما هست) پافشاري ميكنه . بدونه كوچكترين دودلي و جا زدني .
شما به عشقش اطمينان پيدا نميكني ؟
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
نه اطمينان نمي كنم چون تجربه همچين برخوردي از يه پسر داشتم ولي بعد از يكسال تموم شد ببينيد پسرايي كه كلاً اهل دوست دختر هستن هم وقتي مي خوان ازدواج كنن اغلب با دوست دختراشون ازدواج نمي كنن بلكه از راه اصوليش وارد ميشن به نظر من هم اشتباه شما اين بود كه از باب رفاقت وارد شديد برخلاف اينكه امروزه اين نوع ازدواج ها رايج شده دختراي مذهبي يا حالا سنتي ويه كم عاقل به اين ازدواجا تن در نميدن اون شايد با شما مي گفته ومي خنديده حتي بيرون مي اومده ولي اگر واقعاً اهل خدا وپيغمبر باشه عذاب وجدان داشته همون طور كه من در مدت يك سال وخورده اي با وجود اينكه اون پسر رو دوست داشتم عذاب وجدان ودودلي ديوونه ام كرد من تو يه شهر سنتي بزرگ شدم ومثل بچه هاي تهران و... فكر نمي كنم شايد هم نظرات من براي بقيه خنده دار باشه ولي هركسي يه اعتقاداتي داره به نظر من ايشون به چشم يه دوست پسر به شما نگاه مي كرده نه يه خواستگار
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
دوسته خوبه من به خاطره راهنماييا و كمكات ازت يه دنيا ممنونم
ببينيد نه من نه اون . اونقدري كه شما فكر ميكني مذهبي نيستيم ولي دينو ايمانمونو به خاطره رابطه با هم زيره پا نميذاريم .
ببينيد اون به من نه به چشمه دوست پسر نگاه ميكنه نه به چشمه خواستگار . اون به من به چشم يه پسر خاله اي نگاه ميكنه كه فهميده اين پسرخاله واقعن از صميمه قلب دوسش داره .
ببين دوسته من . شما فرض كن كه دخترخاله ي من قبول كرده كه من واقعن دوسش دارمو عشقم واقعيه و به عشقم ايمان اورده . چون اينو بارها و بارها بهم گفته . با اينكه ميدونه من چقدر دوسش دارم ولي بازم دوسم نداره :-(
دوسته من اون ازم خواسته رابطه اي كه شروع كرديم (چون هيچ عشقي از طرفه اون نسبت به من به وجود نيومده) ادامه پيدا نكنه . بعد من چه جوري ميتونم قضيه رو به مادرم بگم . وقتي به مادرم بگم قضيه يه جورايي رسمي ميشه . و اين چه كمكي ميتونه بكنه به اينكه اون منو دوست داشته باشه ؟ در ضمن من موقعيته ازدواج ندارم و تا 2-3 سال ديگه هم نميتونم داشته باشم . فكر نكنم رسمي كردنه قضيه كمكي بتونه كنه .
دوسته من اون به خاطره صحبت كردنه با من . بيرون اومدنه با من . و رابطمون هيچ عذاب وجداني نداشت (چون كه ما كاري نميكرديم) بيشترين عذاب وجدانش به خاطره اين بود كه خودشو يه ادمه بي احساس ميدونه (احساس نسبت به عشقو ازدواجو جنسه مخالف وگرنه نسبت به چيزاي ديگه فوقالعاده دختره احساسو ظريفيه)
به من ميگفت تو داري عشقتو به پاي يه سنگ ميريزي (منظورش خودش بود)
يه مشكله ديگه اي هم كه هست اون توقعش از عشق خيلي بالا هستش . يعني اگه يه كوچولو هم دوسم داشته باشه (كه مطمئنن داره) به اون عشقه كم قانع نيست . دوست داره واقعن عاشقه طرفش باشه .
ديگه واقعن نميدونم بايد چي كار كنم ..............................................
RE: من 2ساله كه عاشقه دختري هستم اما... از دختراي خوبه تالار ميخوام كم
سلام دوست عزيز
آقا محسن شما هم بايد كمي حق را به دختر خالتون بدين .همانطور كه خودتون گفتيد تا چند سالي شرايط ازدواج رو نداريد و به ايشون ابراز علاقه كرديد با توجه به اين كه هم شما و هم دختر خالتون مذهبي هستيد اين مسئله باعث نگراني ايشون ميشه چرا كه در صورت ادامه رابطتون وابستگي شما به هم بيشتر ميشه و تحمل اين شرايط تا زماني كه موقعيت ازدواج را پيدا كنيد سختتر است .
من هم تا حدي در شرايط دختر خالتون هستم.ما خيلي بهم علاقه داريم و حتي از طرف خانواده ايشون صحبتهايي هم شده (نيمه رسمي ) اما چون ما فاصله زيادي با هم داريم (مسافت ) و امكان رفت و امد و شناخت بيشتر از هم رو نداريم گاهگداري تلفني با هم در تماس هستيم. مي دونم كه ايشون واقعا به من علاقه داره و ايشون از هر جهتي فرد مناسبي هست . اما من توي اين جريان دچار يك حس نا خوشايندي شدم با وجود اينكه در صحبتامون ابراز علاقه و ... سعي مي كنيم نباشه .البته اين حس من نسبت به ايشون نيست بلكه نسبت به رابطه اي هست كه بينمون وجود داره حتي من هم همين كار دختر خالتون رو كردم و تا مدتي قطع رابطه كرديم كه به شدت براي هر دوي ما سخت بود اما به خاطر پيش اومدن مسائلي و رفع اون دوباره رابطمون ادامه پيدا كرد و به دنبال اون وابستگي ما بيشتر شده و اين حس كه به نوعي عذاب وجدان هست هم در من بيشتر شده و حالا من موندم و ...
براي همينه كه ميگم كه به اين خانم حق بديد و توقع ازشون نداشته باشيد كه به شما علاقشو در حرفاش و حتي كاراش نشون بده چون ممكنه براش به خاطر مسائل بعدش دشوار باشه.