سارای عزیزم واقعا ممنونم که کاربرای خوب و با فهم و شعوری هستن مثل شما و دوستای دیگه که به قصد کمک میان و تاپیک رو به حاشیه نمیبرن.:72:
عزیزم حرفت درسته.راستش من قبل این تاپیک هم به تلاش برای راه حل افتادم.
طبق همین صحبتی که خودت کردی عزیزم نامزد منم یه انسانه و من نباید توقع داشته باشم مثل یه سوپر من همه مشکلاتمو حل کنه.حتی اگه زمانی هم اشتباهیم کنه من دیگه کلیتش رو زیر سوال نمیبرم.و از کاه کوه نمیسازم.دیگه برای خوب بودن لازم نیس بدون اشتباه باشه یا هرچی من گفتم همون بشه.
طبق حرفی که میثم و سارای عزیزم گفتن این مسائل دغدغه همه هست و نباید فکر کنم با پیش اومدنشون دنیا به آخر رسید.باید مسئله رو ساده کنم.و با ساده تر کردن حلشونم راحتتره.نباید از اشتباه یا هرچیز کوچیکی بترسم.باید استرسمو کنترل کنم.
آقای عباسپور هم حرف خوبی زدن.نباید مشکلاتی که تو زندگی دیگران میبینم رو کول کنم ببرم تو زندگی خودم.باید یه مرز بین زندگی خودم و مشکلات بقیه بکشم.
مانیما جان هم حرف قشنگی زدن.کلا آدما که یه سیکل و نوسانات خلقی دارن و خانوما که دیگه سیکل ماهانه و هورمونها هم بهش اضافه میشه.باید بدونم گاهی این بیقراری ها ناشی از همین موضوعه و به خودم برسم و از خودم مراقبت کنم تا این مدت بگذره.
یا به قول آقای سنگتراشان خاصیت دنیا همینه.من باید این خاصیت دنیا رو با پیشرفت و ترقی قاطی کنم و یه راه حل خوب از توش بیرون بیارم.
باید همزمان به همسرم و خونوادم بیشتر توجه کنم.به خواسته هاشون.
من فکر میکنم راه حل گیری فعلا کافیه و باید تمرکزمو بذارم روی اجرا.مرسییی از دوستای گلی که کمکم کردن.تلاش میکنم استفاده کنم.
بدرود