-
چند روز از طلاق میگذره حالا با اطمینان بیشتری تصمیم میگیرم چون از حیرونی در اومدم ولی این به این معنی نیست که همه چی حل شده ،این یه شروع متفاوته که مجبور بودم این راه رو قبول کنم من خیلی تلاش کردم تا متاهل بمونم اما بعضی وقتا تلاش هامون جواب نمیده و این به این معنیه که امری اجتناب ناپذیر رخ داده و این دقیقا هم معنی طلاق بود خوبی زندگی اینه با همه پستی ها و بلندی هاش می گذره نیاز نیست توی زمان قفل بشیم راههای زیادی برا زندگی هست فقط باید عاقل تر بود، خدایا برا دیوونه بازی هایی که دیشب در آوردم ببخشید از این به بعد به آدمایی که هیچ تاثیری در روند رشدم نداشتن اجازه اظهارنظر نمیدم تا پدر و مادری که زحمتم رو کشیدن اذیت نکنم واقعا چرا دیب نتونستم حرص نخورم مگه همه چی زندگی بقیه درسته واقعا آدم احمق می خواد انتظار داشته باشه همه تاییدش کنند وقتی بعضی آدما رو تحویل می گیری طلبکارت میشن و تا زیروبم زندگیتو در نیارن ول کن نیستن خوب شد باز عقلم رسید جوابشو پیچوندم ، بهتره اینقد آماده عصبانی شدن نباشم ، اینقد خودمو بقیه رو حرص ندم به اندازه زیادی این دوسال اخیر عذابمون دادن حالا دیگه وقته کار وتلاش و خندیدنه ، مگه قراره چند سال باشیم یا شایدم اوضاع بهتر از این شد پس یادم باشه خودمو اذیت نکنم و قلب بابا و مامانم رو هم نشکنم اونا تلاش کردن تا زندگیم بهتر بشه اما من که خوب میدونم همه دور و بری هام از این آدمای فتنه گر فراری بودن ، به امید الله ..................
-
دختر خوب هر چه در باره جدایی و زندگی پس از اون مطالعه کنی کمه. اونقد بخون و یاد بگیر که کاملا ملکه ذهنت بشه و به باور برسی. موفق باشی
-
امروز 8 روز از طلاق میگذره و هر بار که خاطره خوبی ازش یادم میاد پشت بندش تو موقعیتی قرار میگیرم که خدا رو شکر میکنم که زندگی بی سرانجامم تموم شد. امروز یه آشنا رو دیدم که 2 سالی بود میخواد طلاق بگیره اما شوهرش طلاق نمیده و امروز گفت فامیل آشتی شون دادن کلی بهش راهکار و مشورت دادم و اونم با اینکه آرومه خوشحال شد و تشکر کرد اما موقع راهکار دادن دلم میگرفت که به هر راهی میزدم تا زندگیمو نگه دارم اما با دخالت های بقیه و کارای شوهرم مجبور شدم تمومش کنم چقد سخته باختن اونم تو عشق و ازدواج، هرچند گذشته و امروز کار و زندگی خیلی بهتر ادامه داره ،بازم خدا رو شکر ،راضیم به رضات خداجون خواهشا امتحان الهی شدید و غیر شدید نگیری من ظرفیتم تکمیله با تشکر و شکر خیلی زیاددددددددددددد
-
سلام آخیش عزیز ،
خیلی خوشحالم خودتو خوب جمع و جور کردی و امیدوارم تو محل کار کمتر تو چشم آدمهای چشم چرون باشی و همچنان قوی باشی خانومی!
تاپیکها رو خوب خوندی؟! تونستی کمی تمرین داشته باشی و احساساتتو کنترل کنی؟!
ببین گلم باهمون تمرینها میتونی اعتماد بنفستم بالا ببری که فکر میکنم مشکل حادی در اعتماد بنفیت نداشته باشی ولی خوب کار از محکم کاری عیب نمیکنه!!!
هر کسی هم با حرفهاش باعث اذیتت شد، با احترام بهشون بفهمون که زندگی خودته و به دخالت و احساس تعصب کسی احتیاج نیست!
واسه خودت وقتت رو به طور احسند و موفید پر کن،با دوستای خوبی که میشه روشون حساب کرد، با ورزش، با بیشتر در کنار خدا بودن،بیشتر باهاش حرف زدن، با هر چیزی که میتونه بهت انرژی مثبت بده و شارژت کنه!!!
خودتو دوست داشته باش و ارزشتو بالاتر ببر دوست خوبم:72:
موفق باشی
-
ممنون سوده جان، 7 ماه طول کشید تا جدا شدیم و کلا همو نمی دیدیم چون من نمی خواستم سرگرمی باشم و می خواستم از بلا تکلیفی در بیام،بنظرت کی وقت مناسبیه که به ازدواج فک کنم؟
-
بعضی از وقتا خیلی ناامید میشم داغون نالون عصبی یه حال بدی دارم ولی در کل اینروزا حال غصه خوردن ندارم خشته شدم از غصه خوردن می فهمی، خشته؟؟؟!!!!!! از ناراحتی زده شدم دلم خوشی میخواد کار می خواد دلم پول میخواد، عبادت تو حال بی نیازی دوس دارم، خسته شدم از التماس پیش خدا دوس دارم با حال اطمینان و اعتماد به خدا دعا کنم حال عصبانیت ندارم ار عصبانیت خسته شدم دلم گشت و تفریح میخواد دوس دارم یه ظرف ترشی بریزم یه ظرف شور بریزم خیلی دلم میخواد مواد طبیعی واسه خوردن آماده کنم خونه تمیز کنم زندگی کنم یا الله بگم و غصه ها خودشون رو بپوشونن آقا دنیای خوب و آخرت خوب می خوام امتحانات الهی رو تازه دادم از برنامه امتحانی هم خبر ندارم ولی عاشق خوردن خندیدن نفس کشیدن نماز خوندن و تفریح هستم خودت خداجون یکاریش بکن دیگه،
با تشکر
ارادتمند
آخیش
-
امروز بد جوری ریختم بهم صبح خواب موندم نمارم نخوندم بعد رفتم دنبال کار با یه حال بدی بودم چند بار می خواستم برم سر قبر شهیدای گمنام تا آروم بشم اما بد شانسی وقت نداشتم این حال بد داشت قلبمو میترکوند یه خورده فحش و بدو بیراه دادم و به کارامم رسیدم الان از خواب پاشدم حالم بهتره قراره اوضاع بهتر بشه اینجوری اعصابم آرومتر میشه،زندگی ادامه دارد راستی امروز سند طلاق و شناسنامه مهر طلاق خورده ام رو گرفتم ،سندطلاق سفیده و سند ازدواج قرمز بود،چه بی سلیقه بهتره رنگ سند طلاق طوسی چرک باشه و سند ازدواج سبز فیروزه ای باشه،،،،، کی بشه عاشق باشم و با اطمینان ، سر نترس و دل خوش داشته باشم مگه چقد زنده ام که حرص میخورم مگه میشه مگه داریم؟ فک کن یه درصد بشه حالا نشد هم نشد یه چیزی میشه دیگه........
-
الان 7 ماهه بخودم اجازه گریه ندادم تا اوضاع زندگیم رو روبراه کنم خیلی کم گریه می کنم یه وقتایی از دستم در میره ولی هنوز زوده برا گریه باید این اوضاع درست بشه ضعف دیگه بسه ،تقدیر بود همه چی انگار از پیش چیده شده بود خیلی سخت بود از اون اوضاع جهنمی بیام بیرون حالا دیگه باید زندگی کرد، خوب می دونم باید همه چیو قبول کنم و بذارم تو یه سبد پشت سرم به اندازه 2 سال با اون مسإله سرو کله زدم می خواس درس بشه می شد،حالا دیگه بیخیالی بهترین آینده رو بوجود میاره ، تا نمردم باید به چندتا آرزوهام برسم والا این طلاق بی خاصیت میشه ها!!!!!!!!!!!!!!!!!از من گفتن بود بابا ول کن حالتو خوب کن ، روز خوب میاد، زودتر از اونی که فکرشو بکنی تموم میشه
-
فقط باید این مراحل رو پشت سر بزاری آخیش عزیز به خودت زمان بده کم کم ازاین حال و هوا بیرون میای توکل به خدا کن این روزها هم میگذره وروزای شیرین از راه میرسه:72::72::72:گیس گلابتون - ترمیم دل شکسته
-
فردا که بیاد یک ماه از جدایی میگذره، خدایا شکرت ، این ماه خوب گذشت ماه بعد رو میسپرم بخودت یه مسافرت باحال میخوام ، این آخوندای متاهل هم نمی خوام به خودت پس میدم بجاش یه مرد مطلقه یا بیوه لوطی با اخلاق و.... میخوام،، خداجون حال نماز ندارم حال عبادت میخوام بهم عشق بخودت رو دوباره بده، شکرت خدا، خدایا برا هه اونایی که هوامو دارن دنیای خوب و آخرت خوب میخوام