زندگیم سرد و بی روحه دیگه دارم کم میارم

ممنون دوستان
يه سوالي از تون مي پرسم تو رو خدا درست بگيد.
امروز صبح توي يکي از برنامه هاي گوشيم ديدم که تاريخش براي ديروز بود ، خانمه يه شعر عاشقانه گذاشته بود با اين مضمون که
خيره ام در چشم خيست حسرتم را درک کن
قبله ام باش عاشقانه، نيتم را درک کن
اي که رويايت دليل گنگ عصيانم شده
شعرهايم، گريه هايم ، خلوتم را درک کن
عشق را بر شانه ي اسطوره ها باريده ام
رد اشک نيمه شب بر صورتم را درک کن
غرق آغوشت شدم، احساس من در بند توست
تا ابد مي خواهمت اين حالتم را درک کن
و ....
حالا همسرم زيرش کامنت گذاشته که ممنون. من براي بهترين فرد زندگيم فرستادم
خدايي ناراحتي نداره؟ من هر چي هم کار کنم باز انگار يکي ديگرو دوست داره. آخه اين رو برا من که نفرستاده بود.
من ناراحتم . مي دونم بايد آروم باشم. نبايد کنترلش کنم .
اما فقط اين سوالم رو جواب بديد . آيا زندگي من درست بشو هست؟ آيا همسرم با کسي هست؟ اون کيه که دوستش داره و براش اين شعر رو فرستاده؟
چه طوري باهاش حرف بزنم؟ اصلا نمي تونم؟. اصلا بايد حرف بزنم؟
اون به من گفت به من شک نداشته باش من کاري نمي کنم
پس اين چيه اون چي رو اشتباه مي دونه چي رو خيانت مي دونه ؟

عزیزم شوهرت واقعا درون گراست .مشکل تو با شکوندن گوشی اش حل نمیشه.مشکل تو وجود خودته.اون از چیزاهایی ناراحت میشه.چیزهایی هست که نمی پسنده ولی نمیگه و فقط ازت فاصله میگیره.اگه بهش گیر بدی فوران میکنه.صبرش تموم میشه و تازه چیزهایی رو از زبونش میشنوی که هیچ وقت نشنیدی وقتی قضیه ده سال پیش رو الان داره میگه مطمئن باش چیزهای دیگه ای هم هست که ممکنه یه روز بگه.من تجربه اش رو دارم و خیلی دیر فهمیدم که چه باید کرد.سعی کن با آرامش و مهربون باشی.شناخت بیشتری به علاقه مندی هاش پیدا کنی.بهش زیاد محبت کن.عصبانی نشو که این کار رو بدتر میکنه و گره مشکل رو محکم تر.با تایپیک شما خاطرات تلخی برام زنده میشه که مجال گفتنش نیست.درکت میکنم مواظب باش کم طاقت نشی و راه رو اشتباه نری.از این گروه ها بیا بیرون.حتی اگه بفهمی کسی هست و چبزی بینشونه مشکلت حل نمیشه.البته من فکر میکنم شوهرت یه رابط معولی و دوستانه ایجاد کرده برای پرکردن خلا تنهایی اش.تو تنهایی اش رو پرکنی خود به خود اونا میره کنار:72:

رنگين جان شما مي گي درون گراست
پس چطور داره با اونا راحت حرف مي زنه؟
در ضمن من اصلا حرفي برا گفتن باهاش ندارم . آخه چي بگم جه طور شروع کنم؟ من چطور تنهاييش رو براش پر کنم. وقتي تو خونه هم که هست پيش من نيست؟ اصلا چطور بايد اين کارو بکنم
لطفا اگه تجربه اي دارين در اختيارم بزارين.

نمیدونم من چون مجردم مسائل و ساده میبینم یا واقعا میشه ساده حلش کرد
هرچند اول صحبت هام باید عرض کنم من برادر کوچیک شما هستم و مطمئنن تجربه کمی دارم و روانشناس نیز نیستم
اما به شدت دوست دارم به عنوان یه انسان به شما کمک کنم

میشه برام بگید توضیح مختصر از فعالیت های 1 سال اول زندگیتون
فعالیتهایی که هر دو نفر لذت میبردین ؟ عین دید و بازدید مسافرت پیک نیک فیلم دیدن هرچی ؟!
و بگید آیا این فعالیتها ادامه داره یا خیر ؟ و اگه جواب خیر چرا قطع شده ؟

اگه تمایل داشتین من میتونم به دلیل محدودیت پست در قسمت گفتگوها با شما صحبت های طولانی تری رو داشته باشم

شوهر من هم مدام گوشی دستش بود.تلفن های یواشکی.اس مس های وقت و بی وقت.گوشی اش هم رمز داشت.من خیلی دوستش داشتم وبرای همین روش حساس شده بودم.فکر میکردم با یکی هست.حتی رفتارش جوری بود که مشاور هم بهم گفت اون با یکی هست.سر همین کار به طلاق کشید.تازه چیزهایی رو ازش شنیدم که هیچ وقت نشنیده بودم.چیزهایی که دوست نداشت.رفتاری که اذیتش میکرد..من به نظر خودم معمولی بودم و حتی خوب تازه فهمیدم که خیلی ازش دور شدم.اون با هیچ کس نبود آبروش پیش همه رفت...خیلی سعی کردم رو خودم کار کنم خیلی بهتر از قبل شدیم ولی الانم گوشی اش رمز داره الانم من همیشه پشت خط میمونم چون داره با یکی حرف میزنه الانم تو شبکه های اجتماعی مدام چت میکنه .برای تلفن حرف زدن میره تو محوطه که راحت تر باشه.ولی مطمئنم دچار رابطه با کسی نشده.. من ناراحت میشم ولی نمیشینم غصه بخورم و دیگه بهاش تندی نمیکنم.وقتی که موبایل رو کنار میزاره سعی میکنم که جذبش کنم تا کنار ما بودن هم به اندازه موبایل و حتی بیشتر جذاب باشه و جبرانش کنه.خودم هم مشغولیتوهایی برای خودم دارم که بیکار نشم و حساس بشم روی کارای اون.شما میگی هیچ حرفی نداری بزنی یعنی راه طولانی رو در پیش داری یک شبه درست نمیشه.و اگر بزاری کار به جایی که ما رسیدیم برسه صدبرابر باید تلاش کنی تا درست بشه.در مورد چیزهای مختلف حرف بزن تا کم کم بفهمی چی دوست داره تا بشناسیش.و حتما بهش محبت کن حتی اگه اون پس زد یا ازت دریغ کرد.رو زنانگی خودت کار کن طرز لباس پوشیدن حرف زدن.کلید مرد رو حتما گوش کن و مقالات استفاده کن.در مورد افراد درون گرا هم مطالعه کن.خیلی چیزا تو زندگی ات خراب میشه اگه زود به دادش نرسی.چیزهایی که شاید دیگه هیج وقت درست نشه.زن باید برای شوهرس حرف واسه گفتن داشته باشه.باید بتونه دلربایی کنه.باید واسه بهتر شدن رابطه ج ن س ی تلاش کنی تنوع ایجاد کنی.شور و هیجان رو تزریق کن به زندگی ات.شادابی و طراوت داشته باش. غذاهای جدید درست کن.شیرینی و کیک با تزیین.چای و قهوه دورهمی .لباس های جذاب و متنوع و یه اخلاق خوب و عالی چاشنی اش کن.خودش کم کم بهتر میشه.اگه شما هم زانوی غم به بغل بگیری و افسرده بشی کار از اینی هم که هست بدتر میشه .به هیچ وجه به طور مسقیم با رفتارش مقابله نکن که اون رو بیشتر تو لاک خودش فرو میبره.من روانشناس نیستم .اینا تجربه خودمه و استفاده ار کلام بزرگواران سایت.اگه بخوام تمام داستان خودم رو بگم خودش یه تایپیک میشه.که یادآوری اش سخته برام.هنوزم مشکلات زیادی دارم که نصفش به خاطر راه های اشتباهی هست که رفتم ان شالله که یه روز بشیم مثل روز اول عاشق همدیگه...

سلام دوستان
روز خیلی بدی داشتم از صبح همش شوهرمو چک میکردم میدونم اشتباهه ولی چه فایده مثلا ندونم چکار میکنه یعنی خطایی نکرده؟
امروز یه خانمه پست گذاشته بود دو هزار تا بنزین دارم میخوام بفروشم خانمه ساکن تبریز بود همسرم بهش گفته بود دویست تومان میخرن خانمه گفت آگه آشنا داری برام بفروش
خانمه نوشته بود من 250 میفروشم هر جا هستی بگو الان بیام. 220 برا خودم میخوام رینگ و لاستیک بخرم 30 هم میخوام به یه دختر پاک کمک کنم
همسرم نوشت من تبریز نیستم دختره نوشت من رانندگی تو جاده رو دوست دارم میام بعد همسرم گفت اینجا نمیتونم زیاد بحرفم بیا pv
داشتم دیونه میشدم
بعد شوهرم براش نوشت شارژ گوشیم داره تموم میشه زود بزنگ بعد نوشت من بهت تک میزنم.
دختره نوشت گوشیم زیر سرمه من امشب واتس نصب میکنم معاملس دیگه ؟
به همین راحتی بعد هم تمام پیامها پاک شد
صورتم کج شده بود رفتم پیش همسایمون ارومم کرد
بهم آرام‌بخش داد
شوهرم اومد بروم نیاوردم اما از گردن درد دارم میمیرم
اخه این چه عدلیه که خدا داره من دق کنم و اون خوش باشه
اخه این خانما چرا اینجورین به خداوندی خدا من تا شوهر نکرده بودم با یه مرد غریبه حرف نزده بودم
نمیگم کارم درست بوده ولی خدایا جواب من این نیست بازم به رضات راضیم. ولی خداجون از من امتحانات سخت نگیر من طاقت ندارم. خدایا کمک کن
بچه ها تو رو خدا برام دعا کنید

قبلا گفتم "زن" باش و هنر "زن بودن" رو یآد بگیر و استفاده کن یه کلام گفتی شوهرم ازم تاحالا نخواسته براش مثلا سکسی باشم!
الان خانوم رنگین هم گفتن که با استفاده از عطر خوب و لباس جذاب و هنر حرف زدن از همسرت دلربایی کن.

شما نه تنها به کامنت ایشون توجه نکردی, که به کامنت هیچکس دیگه هم توجه نمیکنی و فقط میای اینجا داستان پیامکهای روزمره رو مینویسی!

یعنی جز اضطراب و نق زدن و خودخوری آیا شما کار دیگه هم بلدی بکنی که انتظار داری شوهرت جذبت بشه?
بخدا منم جاش بودم سرد میشدم میرفتم تو همون دنیای مجازی غرق میشدم!

یکم برای شوهرت "زن" باش. اگه هنر تحریک کردن رو بلد باشی که شبشو با موبایل صب نمیکنه, با هماغوشی با تو صب میکنه!
دیگه نمیدونم از این رک تر بآید بهت مشورت داد?
باور کن وقتی تو نیازهای عاطفی و روحیش رو رفع نمیکنی و به قول خودت حتی باهاش حرفی برای گفتن نداری, همین که هنوز جسمش کنارته و رسما طلاق نگرفته بآید کلاهتو بندازی بالا!

"زن" باش. برای شوهرت "عشق" باش. اگه نیاز محبت و عشقش با تو ارضا بشه که دیگه دست به دامن یه زن غریبه نمیشه. ولی وقتی تو تامینش نمیکنی ناخواسته جذب زن مردم میشه!

سلام برادر گرامی ممنونم
در واقع من راهکارهای همه شما دوستانو عملی میکنم در واقع چند ماهه دارم عملی میکنم

آگه اینجا شرح پیاما رو مینویسم برای اینکه شما عمق فاجعه رو بدونید و راحت تر کمکم کنید

از نظر رابطه ج من کم نمیزارم و طوری وانمود کردم ایشون خودشو بهترین میدونه

اما دیگه خسته شدم راهکار عملی میخوام
اخه اینم یه نوع اعتیاده مگه برا معتاد عطر بزنی حالیشه اون تو دنیای خودش غرقه

اولین شبی بود که تا صبح نخوابیدم امروزم امتحانمو خراب کردم ولی نزاشتم بفهمه ناراحتم. اما دلم میخواست بهش بگم


اشکال نداره دعوام کنید من نمیخوام حالم خوب شه من میخوام زندگیم خوب شه

مشاور میگه به خودت برس اونو ول کن من نمیتونم فکر کنم که نیس

کمکم کنین

دوست من :43:ازتون خواستم گوشی همسرتون رو چک نکنید:81:.از گروه های مشترک بیرون بیاید ولی شما حتی پیام های خصوصی شون رو گویا چک میکنید.چک میکنید و به طور ناخداگاه میخواید به چیزی برسید.میدونید اون چیه؟شما میخواهید مطمئن بشید که همسرتون به شما خیانت داره می کنه یکی هست که بیشتر از شما به اون اهمیت میده...اگه زیاد روی این قضیه زوم کنید واقعا همین اتفاق می افته.شما گفتید که راهکار های عملی می خواهید یعنی الان دارید تلاش میکنید که حرف مشترکی با همسرتون برای گفتن داشته باشید یا اینکه زندگی رو شاداب کنید؟فکر میکنم چک کردن دائمی همسرتون و غصه خوردن وقتی برای این همه باز سازی نگذاره.شما تا صبح نخوابیدید و یه روز بد رو شروع کردید حتی امتحانتون رو هم بد دادید.فکر میکنید اگه بهش بگید که شما همه چیز رو میدونید چه عکس العملی نشون میده؟دلش به حالتون میسوزه یا نادم و پشیمان میشه نه فقط از شما دور و دور تر میشه تعمیینی رو که میخواد بیشتر و بیشتر از دنیای مجازی دریافت میکنه و اونا وارد دنیای واقعی اش میشن و بهش آرامش میدن.ایشون معتاد نیستند بلکه خلا هایی رو که شما براشون ایجادکردید دارن پر میکنن.من نمیخوام بگم همه چی تقصیر شماس.بلکه شما الان میتونید این زندگی رو نجات بدید اگر بخواهید.این خواستن نیست که منتظر باشید معجزه ای اتفاق بیفته یا ایشون با گله شما بفهممن که چقدر اشتباه کردن ... با چک کردن چیزی درست نمیشه.اینقدر رو رفتار همسرتون زوم نکنید.به خودتون برسید به روحیه تون زندگی تون رو از نو بسازید.مهربان و عاشقانه حرف بزنید.وقتی شما حرفی برای گفتن با ایشون ندارید چطور میخواهید بهش نزدیک بشید تا شما رو جایگزین دوستاشون کنند .سعی کنید برایش در تمام جهات بهترین باشید بهش محبت کنید اگر میگید محبت میکنید میشه لطفا بگید مثلا چطور محبتتون رو بهش نشون میدید؟

رنگين جان من اصلا دست به گوشي همسرم نمي زنم از طريق گوشي خودم که همه پست همگاني مي زارن مي بينم که لايکشون مي کنه و براشون کامنت مي زاره

تازه افتضاحش ديروز بود که به خانمه گفت بيا pv (خصوصي) اينجا نمي خوام حرف بزنم بعدم تمام کامنتاشو پاک کرد.

مثلا من با درگيريهاي زيادي که دارم تا همين چند وقت پيش لباساشو اتو نمي کردم اما الان اتو مي کنم. چند شبه وقتي ميياد خونه يه دقيقه هم گوشيشو بزاره کنار و من آشپزخونه نباشم مي شينم پيشش و موهاشو دست مي کشم
شب هم قبل خواب همين کار و مي کنم
با محبت حرف مي زنم. آروم حرف مي زنم.
ولي رنگين جان همسرم يه مسئوليت کوچيک هم تو خونه نداره . صبح زود از خواب بيدار مي شه بدو بدو بره خانمها رو لايک کنه . اون وقت پسرم صبح تا بعد از ظهر خونس زنگ نمي زنه بگه چي کار مي کني.

يا من در طول روز يکي دوبار بهش اس عاشقانه يا جوک مي دم ولي اون هيچ عکس العملي نشون نمي ده

اگه خودمو بزنم به بي خيالي بعد از چند وقت ببينم کار به جاهاي باريک کشيده اون وقت چه خاکي به سرم بريزم. تا الان اينقدر بهش اعتماد داشتم اين شد . از اين به بعد چي

رنگين جان راستي ممنون که تنهام نمي زاري برات آرزوي خوشبختي مي کنم. منم دلم براي روزاي اول تنگ شده . به خدا من به اون بدي که مي گه نبودم

من که فکر مي کنم اينا همش بهونس و براي اينکه خودشو توجيح کنه قضيه ده سال پيش رو رو مي کنه مثلا مي خواد بگه تو اين بدي ها رو کردي که اين شده
اگه جور ديگه اي بلدي که من بهش محبت کنم بهم بگو من واقعا فکرم کار نمي کنه .
قراره از اول تير مرخصي بدون حقوق بگيرم چون اوايل مي گفت بشين خونه، تا بچه ها يه اشتباه مي کنن مي گه برا اينه که مادر بالا سرشون نيست. من نمي دونم چطور نقش خودش رو تو خونه بهش تذکر بدم که ناراحت نشه. مي خوام اول مرخصي بگيرم اگه اوضاع به لطف خدا آروم بود ديگه خانه دار باشم با 15 سال سابقه کار دولتي بايد بشينم خونه