-
برادر خوبم شما مثل آدمی هستی که داره کابوس می بینه و با وجود ترس و رنج و عذاب ناشی از آن کابوس دلش نمی خواد بیدار بشه . بر اساس پستهایی که گذاشتی و شناختی که از شما بر همین اساس پیدا کردیم همه چیز روشن و واضح هست ولی شما تنها به دلایل پنهانی که خودت آگاهی و خوانندگان پستهای شما از اون بی خبر هستند چشمت رو به روی حقیقت بستی. در هر حال امیدوارم که نظرم اشتباه باشه خانواده همسر شما احتمالا از دلایل واقعی مشکلات و تصمیم همسرتون باخبرند و در حال حاضر به اجبار و یا تنها به دلیل مصلحت از او حمایت می کنند. احتمالا اونها می دونن که دخترشون مصمم هست پس می خوان پس از جدایی دست پر از این زندگی بیرون بیاد یا در صورت ادامه زندگی بتونه سکان زندگی شما رو در اختیار داشته باشه و با گرفتن تمام امتیازها شما رو به هر جا که لازم بدونه بکشونه.
بنابراین اونا خوب می دونن که چطوری آتو به دست شما و قانون ندن به ایشون توصیه می کنن که در خونه بمون تا همسرت خسته و درمانده شده و دست به رفتاری بزنه که تو راحتر به آنچه می خوای برسی.
بهتره الان که با یک خانواده حسابگر و منفعت طلب طرف هستی با یک وکیل صحبت کنی تا در صورت قطع زندگی زناشویی از نظر مالی کمتر صدمه ببینی
در مورد پایان مهلت اجاره به نظر من بهتره تصفیه حساب کنی و ضمن پس دادن قرض برادر خانومت یک خانه دیگر در محلی دورتر از خانواده خودت و همسرت بگیری البته و صد البته این مورد و موارد دیگه صلاح در اینه که با یک وکیل مشاوره داشته باشی . الان زمان منطقی فکر کردن و دیدن حقایق هست . موفق باشی
-
دوستان لطفا سریع کمک کنید.
خانومم ظهر بهم زنگ زد گفت بازم می خوای این بازی رو ادامه بدی؟ من جوابش رو ندادم. گفتم رییسمون اومده بازدید بعدا زنگ می زنم. (خواستم مهلت داشته باشم تا فکر کنم.)
به نظرتون چه چوابی بهش بدم؟ لطفا سریع نظر بدین موندم چی بنویسم.
.............
امروز هم رفتم پیش خواهرش و شوهر خواهرش اونا گفتن دیگه ما دخالت نمی کنیم. من گفتم اگه شما هم کمک نکنید، دیگه فاتحه این زندگی خوندست و انتظار دارم به عنوان یک افراد بی طرف حداقل اشکالات من رو بگین تا قانع بشم مشکلم چیه؟
قرار شد با پدر و مادر خانومم صحبت کنن بهم خبر بدن نظرشون چیه. من گفتم فقط الان شما موندید که بهم بی حرمتی نکردید و می تونم کمک بگیرم، گفتم شما هم برید کنار، خیلی راحت این زندگی تموم شده است. حالا خودتون می دونید.
تو رو خدا سریع نظر بدین موندم چه کار کنم؟
.................
دلم راضی به طلاق نیست و بدم هم نمی یاد ببینم شرایط اونا چیه الان.
نمی خوام هم اونا فکر کنن کم آوردم و به خاطر ترس از مهریه یا زندانی شدن یا تهدید و تهمت، حالا راضی به جدایی شدم.
-
آقای تنهای 93 مطمین باشین همسرتون نمیره چون مشاوره گرفته آگه بره حکم ترک خونه و عدم تمکین میگیره. من هم مثل بقیه دوستانی که فکر میکنند راه دیگه ای نیس متاسفانه خوشبین نیستم
شما دارین با تقدیرتون مبارزه میکنید. به نظر من خودتون برید و از ایشون شکایت کنید
عذر میخوام که اینو میگم ولی میتونین تو دادگاه بگین که ایشون با شما همبستر نمیشن
-
آقای تنها اینهمه دوستان بهتون میگن منفعل عمل نکنین و یا جوری رفتار نکنین که خیلی مقصر هستین.شما چرا همش باید منتظر باشین که اونا واستون تصمیم بگیرن؟یه خورده اقتدارتونو بالا ببرین خب.
یه جوری رفتار کنین که اونا و همینطور همسرتون ازتون حساب ببرن.
حالا فکر میکنین خواهرش یا دومادشون خیلی هواتونو دارن؟
توروخدا اینقدر منتظر اتفاقای بعدی از طرف اونا نباش. کسی تو بازی بیشتر برد داره که حرکت اول با اون باشه .مثل بازی شطرنج.
بذار اونا فکر کنن که قدم بعدی شما چیه.
ولی شما همش منتظری ببینی خانمت چه کار میکنه تا بعدش فقط شروع کنی به التماس کردن.
-
برادر عزیز، خانم بنده هم به مانند خانم شما اصرار به طلاق توافقی داره، من شرایطم خیلی بدتر و حادتر از شماست ولی سعی میکنم با مشاوره گرفتن و قویتر کردن خودم این مسئله را با حدااقل استرس و تنش حلش کنم. منم مثل شما اصلا دوس ندارم جدا شیم ولی هرکاری اصولی داره. دوستان عزیز لطف میکنن کامنت های خوبی براتون میزارن. یکم قویتر باشین. همه دوستان نظرشون اینه که شما اول از همه خودتونو کنترل کنید. با مشاور و وکیل درتماس باشید، زیاد التماس خانمتونو نکنید. این باعث میشه که قدرت فکر کردن و تمرکزتون بالا بره. ترجیحا با یه دوستی که فکر میکنین انسان با درک و قوی (از لحاظ فکری) هست باهاش درتماس باشید هر روز باهم قدم بزنید وازش کمک بخواهین. دست به دامن خانواده خانمتون هم نشین، تو این شرایط اونا این برداشت نامناسبی از رفتارتون میکنند. پس لطفا یکم بخودتون بیایین.
-
دیروز با خانومم صحبت کردم. خیلی از گلایه هامو بهش کردم. گفتم داری اذیت می کنی. تحقیرم می کنی. خیلی بیشتر از اذیت هایی که من کردم. البته فرقش این بوده که من ناخواسته اذیت کردم ولی تو عمدا چندماهه داری اذیت می کنی. گفت خودت خواستی.
گفتم عاقل باش. این راه رسیدن به آرامش نیست. با آبرو بردن من و زندانی کردن من و توهین و تحقیر، می خوای به آرامش برسی. انصافت کجا رفته؟
گفتم پدرت نباید بهم توهین می کرد. ولی من صبر کردم. خیل بد کردی در حقم ولی خدا بزرگه.
گفت من نمی خوام اذیت بشی. مهریه هم ازت نمی خوام بیا بریم قبل از دادگاه توافقی تمومش کنیم. گفت نمی خوام با هم بریم دادگاه. گفتم منم نمی خواستم باهات رودرو شم که نیومدم دادگاه. گفتم مهریه می خواستی به خودم می گفتی می دادم چرا رفتی شکایت کردی؟ اشتباهت اینه که فکر می کنی با مهریه به طلاق می رسی.
گفتم من اگه به این نتیجه برسم نمی تونیم با هم زندگی کنیم، رضایت به جدایی می دم. چون اصلا نمی خوام اذیت بشی.
گفتم من باید خیلی چیزا رو بهت ثابت کنم، باید با این قضیه کنار بیام. بعد با هم تصمیم می گیریم. ولی از در تهدید و توهین جلو نیا.
...................
حالا بازم اصرار داره که توافقی تموم کنیم. به خدا کلافه ام چه جوابی بدم. تمومش کنیم خیلی راحت بره؟ یا بازم تلاش کنم. با عذاب وجدان بعد از طلاق چه کار کنم؟ می ترسم. هم خانومم رو دوست دارم. می ترسم نتونم با این قضیه بعدا کنار بیام. از یه طرف می ترسم اتفاقات بدتری بیفته. خدا کاش این روزا زود بگذره.
..................
به خواهرش هم زنگ زدم گفت با پدرم حرف زدم گفته بعدا جواب می دیم. احتمالا اونا هم موندن چی بگن.
.........................
از یک طرف دلم راضی به جدایی نیست. از یک طرف الان هم خودم اذیت می شم هم خانومم. خیلی راحت زندگیمون داره از هم می پاشه. واقعا دلم پر از آشوبه. همه می گن آرامشت رو حفظ کن ولی یه لحظه خودتون رو جای من بزارید. زندگیم داره از هم می پاشه و کاری نمی تونم بکنم.
به نظرتون چه کار کنم؟ اگه کسی می تونه به مدیریت سایت خبر بده یه سری به تایپیک من بزنن تا راهنمایی بگیرم.
-
بازم اصرار پشت اصرار که توافقی جدا شیم.
موندم چه کار کنم. می ترسم اینم یه نقشه باشه ببینند من نظرم واسه توافق چیه. من هنوز درصد خیلی کمی امیدوارم زندگیم درست بشه. نمی خوام خانومم فکر کنه کم آوردم یا دوست داشتنم الکی بوده. از طرف دیگه نمی دونم توافق اونا چی باشه. خودش هم که نمی ره درخواست طلاق بده. البته یه بار گفت مهریه نمی خوام.
می خوام یه جواب هوشمندانه بهش بدم که مبهم باشه.
من واقعا خانومم رو هنوز دوست دارم ولی نمی خوام زود جا بزنم.
مشاورم هم گفت فعلا صبر کن بگو دوستت دارم و هر موقع آروم شدیم و عاقلانه رفتار کردیم، اون وقت بهترین تصمیم رو می گیریم.
لطفا نظر بدین.
-
سلام برادر گرامی
عضو انجمن آزاد شید اگر از مشاور راهنمایی می خواهید
- - - Updated - - -
اینم مراحلش هست
انتخاب و پرداخت حق اشتراک در همدردی
فرم پرداخت حق عضویت تالار همدردی
-
اگه خانمتون رو دوست دارید عملا حق و حقوق ایشون را فارغ از اینکه جدا می شوید یا نه به ایشون بدین و بهشون اثبات کنید که از طلاق به خاطر مسایل حقوقیش نیست که طفره می رید.
-
خب برو جلو ببین توافقشون چیه.
اگه نخواستی قبول نکن.
دوست داشتن که به زور نمی شه. شما چطور زنی را دوست دارید که روزی هزار بار بهتون می گه نمی خوامت. برادرش بهتون لگد می زنه و باباش از روی بالکن سرتون داد می زنه زنگ می زنم پلیس می ندازمت زندان ..........
نمی خوان دیگه.
چرا اینقدر می گی دوستش دارم. یه ذره هم خودت را دوست داشته باش.
برو ببین توافقشون چیه. طلاقش بده بره. اگر پشیمون بشه و شما را بخواد برمی گرده. نمی میر ه که. هستش.
اگر تو بقیه زندگیتون هم اینقدر گیر بودین و بی منطق به یه چیزی می چسبیدین و غرور خودتون براتون مهم نبود و هر کس هر توهینی می کنه می پذیرید و ... خانمتون برای همین سرد شده. خسته شده از مردی که خودش را نمی بینه و دوست نداره. وقتی خودت را دوست نداری، بقیه شاید اولش خوشحال بشن ولی به تدریج ازت خسته می شن.