دراستانه طلاقم.شوهرم وکیل گرفته...کمک کنید...
سلام ...یچه ها به خودم قول دادم که دیگه کاری به کارشوهرم نداشته باشم البته تا قبل این هم کاری نداشتم..فقط اس میدادم اون نهایت روزی یکی..ولی دیگه اونم چندروز قطع کردم....ایشالله که به خیربگذره بدی قضیه اینه که ;روز شنبه دوستش بهم زنگ زد گفت دزد اومده خونه ما و شوهرم ازش خواسته که ازمن سوال کنه که خونه رفتم یانه و منم که کلید نداشتم به دوستش گفتم من نرفتم ولی همون لحظه رفتم خونه م دیدم واقعا فاجعه شده توی خونه م ...بمب ترکیده..وحشتناک بود...رفتارشوهرم اصلا بامن خوب نبود سرم دادزد گفت برو بیرون من بهش حرفی نزدم اومدم بیرون..ولی بعددوستش بهم زنگ گفت برادرش خیلی باهاش حرف زده ولی اون لج کرده لجبازیش بیشترهم شده...واینکه برادرش به دوستش گفته عروس ما باما صمیمی نبود...این دلیل محکمشون برای جدایی منه ...وازطرفی هم 27 اردیبهشت عروسی خواهرم اگه نیاد ابروریزیشو نمیشه جم کرد...اصلا از وقتی منو ازخونه بیرون کرده و کلید عوض کرد پشت هم بدمیاره ..داییش که خیلی جون بود گازگرفت و فوت کرد مرگ ناگهانی وحشتناک..باباش که همیشه سالم بود یه هومشکل قلبی پیداکرد وبیمارستان 6روز خوابید...و اینکه دزد اومد خونه...نمیدونم نمیفهمه چوب خداصداانداره...هرچقدرهم که زمان میگذره بیشترازخانواده ش متنفرمیشم...واسه خودم متاسفم که عاشق همچین کسی هستم بخخاطرش دارم غصه میخورم...واقعا خاک برسرمن..اخه چرا نمیتونم ازش دل بکنم...بچه ها راهنمایی کنید....<br>