میشه نظرتون رو بگین؟امروز عصر باید صحبت کنیم.
نمایش نسخه قابل چاپ
میشه نظرتون رو بگین؟امروز عصر باید صحبت کنیم.
انیتا جان شاید نظر دادن از راه دور با اطلاعات اندک کار درستی نباشه ولی به نظر میرسه خواستگارت اقایه خوبیه . وابستگی بیش از حدی رو احساس نمیکنم . شغل و تحصیلات مطلوب . خونه مستقل نشونه اینه که ایشون فرد تلاشگریه . و هیچ اشکالی نداره که با مشورت مادرش به اینجا رسیده باشه . مردی که قدر دان مادرش باشه برای همسرش هم ارزش قائل خواهد شد . نمیدونم چرا دختر خانمهای این دوره انتظار دارن اقا داماد تو روی خانواده اش وایسته و یه دست کتک مفصل هم بهشون بزنه تا ایشون رو مستقل حساب کنند . فامیلی داشتیم که با خانواده اش اصلا خوب نبود و برای پدر پیرش هیچ ارزشی قائل نمیشد . به نظر میرسید فرد خیلی مستقل و زرنگ و با جربزه ایه . ولی بعد از چند سال چه بلاهایی که سر زنش نیاورد و اخرش مجبور شد طلاق بگیره . ولی باید بتونی اینو بپذیری که اون یه مادر داره . مادری که به غیر از پسرش و عروسش هیچ کس رو نداره . این از درایت هر دوشونه که از الان خونه مستقل تهیه کردند . عروس اگر بتونه این رو قبول کنه که مادر همیشه مادره و نمیتونه جای عروس رو بگیره . و عروس هم نمیتونه جای مادر رو بگیره . عروس و مادر شوهر رقیب هم نیستند اگر اینها همدیگر رو مثل مادر و دختر دوست داشته باشند . دیگه نگرانیها و دلواپسیهای مادر دخالت محسوب نمیشه . و بعضی رفتارهای ناپخته عروس جوان هم از دید مادر نادیده گرفته میشه .
سلام آنیتا جان.من خیلی مدیونتم بابت مشاوره هایی که دادی بهم. خیلی.:43: امیدوارم بهترین تصمیمو بگیری.
من اونقدر تجربه ندارم که بخوام راهنمایی کنم مثل یه فرد متاهل.اما ...
نامزد سابق من نه اهل دوست بود، نه اهل دود بود، خیلی به مادرش احترام میذاشت، همیشه نظر منو میخواست اول، کلی مهربون بود، صادق بود، یکی از خصوصیات مثبت منو استقلالم میدونست. مادرش خیلی دوسم داشت، بهم مرتب زنگ میزد. شنیده بودم به سمت مادرش گرایش داره اما منم میگفتم مامانش دوست داشتنیه ، باهاش کنار میام. اما....
آنیتا جونم خیلی دقت کن.خیلی. تو به خاطر یه کم جدی بودن مامانشون تو یه جلسه فکرت مشغول شد، آیا میتونی هر برخوردو حرفیو دخالتیو تحمل کنی؟
دوستان درست میگن، احترام به مادرشون میذارن و جای شکر داره، اما ....
مادرشون دفعه اول اومدن شرکت و از ایشون دفاع کردن و ایشون نمیدونستن، اوکی،قبوله. در جریان نبودن، احترام گذاشتن و ... اما اگر بلد بودن مدیریت کنن، بعد از دفعه اول با احترام برای مادرشون توضیح میدادن که درست نیست ایشون بیان شرکت.
بر فرض توضیحم دادن و باز دفعه دوم هم مادرشون سرخود اومدن و دفاع کردن،بازم اگر مدیریت میتونستن بکنن و این حرکت مادرشونو دوست نداشتن برای بار سوم اصلا از مشکلات شرکت به مادرشون نمیگفتن که بخواد مامانشون بیاد. به همین راحتی. میدونی چی میگم؟(چون گفتید چند بار اومدن شرکت من حدس زدم از دو بار بیشتر بوده، اگر دو بار بوده، زمان بدید ببینید باز از مشکلات شرکت میگن به مادرشون یا نه) این مدیریت ساده ترین مدیریتی که یه مرد باید بلد باشه در زندگی وگرنه ...
نامزد بنده هم میگفتن کاملا مستقل تصمیم میگیرن، نظر مادرشونو میپرسن امااااا خودشون تصمیم میگیرن. میدونی آنیتا جان حقیقت چیه؟ نظر مادرو میپرسن، و انقدر مادرشون جای ایشون فکر کردن و انقدر خوب میدونن چه جوری پسرشونو به اون راه بکشن که نا خودآگاه حرف حرف مادرشون میشه. به صورت کاملا ناخواسته.
خیلی فرصت بده. خیلی. اشتباه منو نکن.که خدایی نکرده مجبور بشی نصفه راه با دلی شکسته برگردی.
به نظرم از بابت ایشون مطمینی، باشه، اما باید وقت بذاری و با مادرشون بیشتر آشنا بشید، ببینید چه جور آدمی هستن. اصلا روی آقا پسر حساب نکنید، ایشون در هیچ زمانی پشت شما و مقابل مادرشون واینمیستن، نه ایشون هیچ مرد دیگه ایی این کارو نمیکنه، پس ببین مادرشون چه جوری تصمیم میگیرن.آیا منطقین، چون بعید نیست تصمیمات زیادی برای زندگیه شما بگیرن، پس ببینید خوب تصمیم میگیرن؟ شما با ازدواج با ایشون نصف زندگیتون با مادر شوهرتون و خلق و خوی ایشونه پس مادرشونم لازمه اندازه آقا پسر بشناسید.حتی اگر بدبینانه هم نگاه کنید الان بهتره تا دو روز دیگه خدایی نکرده افسوس بخورید.
راجع به مهریه هم شما صحبت نکن.بذار خانواده ها صحبت کنن.اینم که میگید بعضی ها میگن 500 بگید و اینا، به نظرم خوب نیست. اگر نظرتون 500 تاست که هیچی. اما اگر میخواید دسته بالا بگیرید بعد چونه بزنید برسه به اونی که شما واقعا میخواید،از الان بگم اصلا در شان شما نیست. پس همون نظر اصلیتونو بگید از اول.
وای چقدر حرف زدم.کلی دیگه حرف دارم بازم چون از آقایونی که گرایش به مادرشون دارن زیاد دیدم و عواقب زندگی باهاشونو دیدم.
امیدوارم بهترین تصمیمو بگیری آنیتا جون. :72:
مرسی واحد جان،الان اون مساله برای من تا حدودی حل شده،سوال الان من مهریه بود و یه ذره بابت حالت مادرش
تو جلسه دوم.
مرسی الهام جون،عزیزم تو به من مدیون نیستی گلم،تو هم همیشه موفق باشی ،
قبلا تاپیکتو خونده بودم،حالا بازم میخونم تا از تجربه هات استفاده کنم.مرسی عزیزم
راجع به مهریه حرف زدیم،اون مقداری که گفت کمتر از پیشنهاد خانوادم بود،مقدارشم نه خیلی کم بود نه زیاد.
منم قبول کردم.هر چند که اگه بالاترم میگفتم قبول میکرد.ولی همونقدر برام قابل قبول بود.