تند نرو عزیزمن الان چی شد چه اتفاقی افتاد باهاش صحبت کردی چی گفت
از ماموریت که اومد بهش زنگ زدی که باهم صحبت کنین
نمایش نسخه قابل چاپ
تند نرو عزیزمن الان چی شد چه اتفاقی افتاد باهاش صحبت کردی چی گفت
از ماموریت که اومد بهش زنگ زدی که باهم صحبت کنین
1- این فقط مشکل شما نیست ...همین فکراست که باعث ناراحتی و افسردگیت میشه دیگه.چون فکر میکنی فقط تویی که تو این موقعیت قرار میگیری...
2-شما پیش بینی میکنی که کار درستی نیست ...دنیا جان اصلا تو گذشته و آینده سیر نکن
3-خودت رو امیدوار نکن....این خیلی خوبه که شما خوشبین باشی اما باید اندازه داشته باشه باید خوشبین بودن منطقی باشه و به موقع.شما نسبت به خودت اصلا خوشبین و امیدوار
نیستی عوضش نسبت به مسائل دیگه که باید بیشتر منطق به خرج بدی خدای خوشبینی میشی...
تا هیچ چیز قطعیت پیدا نکرده خودت روامیدوار نکن و آمادگی هر اتفاقی رو که ممکنه بیفته داشته باش خیلی ها تا سر عقدم میرن و بعد میفهمن که حالا به هر دلیل تفاهم ندارن و جدا میشن
4- نوع آشنایی برای ازدواج خیلی مهمه عزیزم بهترین و پسندیده ترین و عاقلانه ترین روش برای خاستگاری آشنایی از طریق خانواده ها یا همون ازدواج سنتیه چه لزومی داره شماره شما
دست یک مرد نامحرم و غریبه باشه؟ وقتی خونه پدری هست چرا بیرون؟؟ شما یک خانم بالغ هستید و به نظر من این آشنایی ها نباید برای شما خوشایند باشه...
5-شما عیب بزرگتون اینه که اصلا برای خودتون احترام قائل نیستید نه در برابر دیگران و نه حتی در برابر خودتون!!! شما خودت برای خودت ارزش قائل نیستی همینکه خودت رو عذاب میدی
و مدام میگی حالم بده و از این حرفها نشون میده که اصلا مراقب جسم و روحت نیستی...
حقیقت اینه که منم اصلا دوست ندارم با همچین دختری که اصلا مراقب خودش نیست و خودش رو اینقدر دست کم میگیره رابطه داشته باشم:47:
چرا انقدر خودتون رو دست کم میگیرید؟ الان اگه جای شما دختران دیگه ای بودن میگفتن مرتیکه ی ایکبیری لیاقتم رو نداشت :199:
متاسفانه شما انقدر سردرگم هستید که رفتار صحیحی انجام ندادید به هیچ عنوان نباید با این آقا اس ام اس بازی میکردید ایشون که هنوز با شما نسبت رسمی نداشتند و البته وقتی که این آقا به قول خودشون ماموریت رفتن شما چرا مدام بهشون زنگ زدید و مسیج براشون فرستادید؟ شما به عنوان دختر باید رفتار سنگینی از خودتون بروز میدادید
شما انقدر نگران ازدواجتون هستید که متاسفانه به مسائل دیگه ای فکر نمی کنید شما اصلا این آقا رو سنجیدید که چقدر شرایطشون بهتون نزدیک هست یا خیر؟ یقینا بهتون میگم که خیر فقط فکر ازدواج با این آقا بودید چون فکر میکردید که آخرین فرصتتون هست و هنوز هیچی نشده بود بهشون دلبسته شدید که وقتی این شرایط پیش اومد احساس نا امیدی بهتون دست داد
مسلما در آینده باز هم اشخاص دیگری به خواستگاریتون خواهند آمد تمام شرایط رو کامل بسنجید و چون بحث سر آینده شماست بچه بازی نیست که!! و اگه شرایطشون با شرایط شما همخوانی نداشت جواب منفی بهشون بدید و اصلا نگران نباشید اینکار یه حسن دیگه هم داره و اون اینه که اونوقتی که در آینده ازدواج موفقی داشته باشید می تونید مثل بقیه خانوم ها به همسرتون بگید که هیچ می دونی من چند تا خواستگار داشتم :311:
در ضمن اگه شخصی ازتون خواستگاری کردند ازشون بخواید که همراه خانواده اقدام کنند و وقتی که صحبت های اولیه رو انجام دادید و دیدید که شرایطشون با شرایط شما همخوانی داره اونوقت می تونید که جلسات آشنایی بعدیتون رو با اطلاع خانواده در خارج منزل دنبال کنید
حالا دیگه هر چی بود تموم شد بهش فکر نکن از گذشته عبرت بگیر تا برای آینده ازشون استفاده کنی
الان فرصت خوبیه که کارهایی که دوستان گفتن رو انجام بدی تا کمی خودت رو تغییر بدی
بخوای بگی ای خدا چرا من؟ من چقدر بدبختم و از این دست حرفا و دست روی دست بزاری چیزی درست نمیشه
ایشون هم مطمئنا آخرین خواستگارتون نیست و باز هم فرصت های بهتری براتون پیش میاد حالا شما چطور میخواید با فرصت هایی که در آینده براتون پیش بیاد برخورد کنید بستگی به این داره که از الان چقدر بخواید خودتون رو تا اون زمان تغییر بدید همه چی بستگی به شما داره