RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
بیا ! دعواهاتونم که بالاخره کردین!
حالا بزار یه مدت بگذره ولی زیاد نشه ها . آخه زیاد شه دیگه راه برگشت نیست ... مجبوری تا آخر عمر با ناراحتی ها و عواقب این قطع رابطه بسوزی و بسازی.
بعد از این یه مدت، انگار نه انگار که دعوا کردید! همدیگرو ببینید. از حالا به بعد فرمولتون فقط دوری و دوستیه. اینو به امینم بگو. بگو که نمیخواستی این فرمول زندگیتون بشه ولی بهتر از....
قدر همسرتم خیلی بدون. همون طور که اون قدرتو میدونه.
یادت نره: دوری ودوستی
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
سلام. دیشب باز هم با امین دعوام شد. بچه ها خیلی اعصابم بهم ریخته است . با کوچکترین حرفی عصبانی می شوم و عکس العمل خیلی تند نشون می دهم . بعدش به شدت عصبانی می شوم و انقدر گریه می کنم که هیچ اشکی نمی مونه. خیلی ناراحتم بچه ها . همسرم هم وقتی می بینه من گریه ام خیلی شدیده اونم گریه می کنه ولی بازم دعوا می کنیم . احساس می کنم اون شرایط منو درک نمی کنه . من خیلی ناراحتم . :302:
راستی یک خبر خوب. من و همسرم کارشناسی ارشد قبول شدیم. من بازم صبح زنگ زدم به پدر شوهرم و خبر دادم که مثل خوشحال شن. همهشون تبریک گفتن. بازم من قدم برداشتم. برام دعا کنید:203:
حالم خوب نیست دوستان:47:
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
ما واقعا همدیگر رو دوست داریم . ولی من خیلی بهم ریختم . دعا کنید برام .
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
سلام عزیزم
یه کم آروم باش سعی کن یه کاری کنی که بهت آرامش بده مثل نماز , قرآن
کتاب فلورانس اسکاول شین هم خیلی خوبه وقتی زیادی حساسیت به خرج بدی اون ازت فراری میشه عزیزم
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نکته مهمی که باید به اون توجه کنی اینکه مردها در دوران خدمت بدلیل روبه رو شدن با افراد مختلف و وضع خدمت ممکنه رفتارشون تغییر کنه و به نوعی دلسر بشن بخصوص اینکه ازدواج هم کرده باشن. نکته بعدی اینکه مرد ها وقتی از سر کار به منزل می ایند بر خلاف خانوم ها تمایلی به صحبت ندارن و دوست دارن مدتی استراحت کنن نه بخاطر اینکه شما رو دوست ندارن بلکه خصوصیات مرد ها همینه. در ضمن خانوم شما خیلی حساس هستید. بهتره بجای غصه کردن با همسرتون حرف بزنید و شرایط فعلی رو بهش گوشزد کنید.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین جان تو رو خدا تا شوهرتو پشیمون نکردی دست از این عصبانیتت بردار مردا اگه بیفتن رو دنده لج دیگه کوتاه نمیان یه مدت از این مسائل فاصله بگیر فقط به فکر خوشی خودتون باشین فعلا خانوادهارو بی خیال شین تا اعصابتون راحت شه بعد بشینین منطقی تصمیم بگیرین.
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
نازنین عزیز بهتر نیست به جای اینکه هر روز بحث کنی و اوقات خودت و همسرت رو تلخ کنی تمام مشکلات و دغدغه هایی رو که داری بنویسی به طوری که ته دلت چیزی نمونه و در یه شرایط مناسب به همسرت بدی که بخونه و ازش کمک بخوای؟ بهتره از همسرت هم بخوای که این کار رو بکنه، عزیرم بی خود و بی جهت زندگیتون خراب نکن. وقتی که همسرت هواتو داره دیگه چه اهمیتی داره که دیگران چی می گن؟ فکر کن اگه همه خوب بودن و همسرت بد، چه شرایط بدتری داشتی.
انقدر عجولانه و احساساتی برخورد نکن عزیزم.
:72:
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
سلام . مرسی از راهنمایی هاتون . حق با شماهاست . دیشب با اینکه مادرشوهرم دوباره یک حرف بد زد من سعی کردم آروم باشم . برام sms تبریک دانشگاه فرستاده به این متن : تبریک می گم امیدوارم همیشه موفق و پیروز و با ادب!!!باشی !
فکر کنید. کی به کی می گه بی ادب!:160: اصلا به روی خودم نیاوردم. فقط به امین نشون دادم و لبخند زدم . خواهرشم زنگ زد دعوتمون کرد امشب بریم خونشون. برای اولین بار بعد از عقدم دارم می روم اونجا( البته چند بار گفته بود بیاین ولی ما نمی رفتیم )همسرم دیشب خیلی خوشحال بود . هم به خاطر قبولی ( که باعث شد خیلی ها از خیلی حرف هایی که زدند پشیمون بشوند) هم به خاطر اینکه می خواهیم بریم خونه مهسا.
عید فطر اولین عید من ولی هنوز خانواده همسرم منو رسما دعوت نکردن. برای من مهم نیست ولی این یکی رو دیگه نمی تونم هضم کنم. تا این کار رو نکنن من خانه پدرشوهرم نمی روم. ( فقط یکباز از عقدم تا حالا اونم 3 ساعت رفتم).
فکر می کنم برای قدم اول رو برداشتن خانه مهسا خوب باشه . مادرم هم می گه هر کی از خانواده همسرت دعوتت کرد برو. خانه پدر شوهرت نرو ولی جاهای دیگه با دعوت برو . شماها موافقین ؟
برام دعا کنید:203:
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
چرا خونه پدر شوهرت نری عزیزم؟
کینه ها رو بنداز دور عزیزم
RE: من حساسم با اون بی معرفته ؟؟؟
اخه الیناجون، اونا یک بار هم از بعد عقدم تا الان با همه اون ماجراها و بی احترامی هایی که می دونید زنگ نزدن حتی حال منو بپرسن. طرز حرف زدنشونم که می بینی . حالا من دعوتم نکردن کجا پاشم بروم یکهو بی مقدمه ؟؟؟ ( خدا رو شکر همسرم هم با من موافقه . دیشب می گفت خونه مامانم اینا یک ماه و نیم دو ماه یک بار بریم. رابطه کم باشه ولی قهر نباش )
اونا فکر می کنن اگه حرکتی بکنن کوچیک می شن!!! رفتاراشون خیلی اشتباهه . درست هم که نمی شن. نمونه دیروزشم که برات گفتم. آخه اونا قدم اولو بر نمی دارن که من دومی رو بردارم . تازه یکی دوبار هم برداشتم، چیزی تغییر کرد؟ واقعا جای من بودی چه کار می کردی ؟