بیتا جان خوبی؟ حس آرامش قشنگی داری
بذار یه شعار حقیقی بدم
وقتی نامید شدی امیدوارتر باش.:18:
البته جز یقینیاته
نمایش نسخه قابل چاپ
بیتا جان خوبی؟ حس آرامش قشنگی داری
بذار یه شعار حقیقی بدم
وقتی نامید شدی امیدوارتر باش.:18:
البته جز یقینیاته
عزیزم اصلا غصه سنتو نخور دختر عموم دیروز تلفن زد گفت نامزدیشه 1ماه دیگه 33-34 سالشه..............بلاخره خدای ماهم بزرگه...یروزی یجایی کمکمون میکنه
سلام مرسی فرشته جان عزیز شاید بگم بی احساس بی احساس ام باور نکنید خودمم نمی دونم خوبم یا بد فقط این رو می دونم که دارم همون زندگی تکراری رو ادامه می دم. خدا بهترین رو برامون بنویسه. برا هم دعا کنیم.
سلام ...گفتی حرف مردم یاد یه خاطره ای از خودم افتادم.
یه زن عمویی مامانم داره بعد من 20 سالم شده بود گیر میداد به مامانم که چرا اینو شوهرم نمیدی؟!!!
بعد که عقد کردم گیر میداد به مامانم و پچ پچ زیر گوش مامانم که عقد نگه داشتن دختر خوب و نیست و ال و بل!!! عروسیشو بگیر بره.... چند ماه بعد ما عروسی کردیم ...گیر میداد به مامانم که نصیحتش کمن که بچه دار شه و نازا میشه و از این حرفا...به هیچ صراطی هم دست از گیر دادنش برنمیداشت.!!!
6-7 سال بعد از عروسیم گذاشتم بچه دار شدنم الان احتمالا به مامانم بیاد گیر بده بهش بگو یه بچه لوس میشه بذار دومی بیاد!!!
خب حالا من در شرایط بالا باید امر ایشون رو میگفتم امر مطاعه و چشم همین فردا طبق فرمایش شما عمل میکنم؟
خب اینجوری که رسما بدبخت بودم که.
عزیزم حرف مردم تمامی نداره، از این گوش بشنو، یه لبخند ژکووووند خوشگل تحویلشون بده، از اون گوش در...خلاص
عزیزم همچین تفکری اشتباهه در مورد خودت ... باید بگردی و علت رو پیدا کنی ... منم 25 سالمه خواستگار کم دارم ولی اونایی هم که میان و در خور خودم نمیدونم ... باید علت رو پیدا کنی ... باور کن اگه به خودت اهمیت میدادی تو این سالهل توام ازدواج کرده بودی ... مطمئنن پایبند به اصول اخلاقی هستی، ولی اینو بدون که ارتباط سالم با پسر از همون ایتدای جوانی به نظر من نقش تعیین کننده ای تو رشد آدم داره ... اگه آدم با یه پسری آشنا شه دلیل نمیشه که زندگیش به ناپاکی گذشته باشه .... یه سری ترفند ها مثل لوندی و اعتماد به نفس و جذبه و در کنارش پاکی همه پسر ها رو به قصد ازدواج به سمتت جلب میکنه ... مطمئن باش ...
سلام عزیزم
منو یاد مشکل خودم انداختی. منم تو شرایطی که همه ی دختران فامیل ازدواج کرده بودند و استرس داشتم مونده بودم
بالاخره ازدواج کردم اما حرفهای کنایه داری که شنیدم رو فراموش نمیکنم
ولی باور کن ازدواج نکردن از بدبختی بهتره.
تو سعی که بخندی و بخندی و بخندی تا بقیه غمت رو نفهمن و غصه ات رو نخورن و تو رو هم بیشتر از این تو این وضعیت نزارن