-
پاييز جان من رفتارم با مادرشوهرم خوبه ولي اصلا از لحاظ شخصيتي قبولش ندارم و متاسفانه طوري رفتار كردم كه هم خودش فهميده هم شوهرم مثلا خيلي دروغ مي گه خيلي غيبت مي كنه خيلي خوشگذرونه و دائم بخاطر اينكه اموراتش بگذره بين دختر و پسرش تفرقه مي ندازه و حكومت مي كنه و چون پولداره دخترش و پسرش دائم از هم سبقت مي گيرن تا براي مامانه كاري كنن ولي من از همون اول نتونستم مثل بچه هاش رفتار كنم و تاييدش كنم و با احترام هميشه كارهاي بدش رو به روش مي يارم مثلا وقتي داره از كسي بد مي گه من مي گم مامان اگه واقعا اين خانم بده سعي كنيد باهاش رفت و آمد نكنيد و اين كار خوب نيست كه جلوي اين خانم هي ازش تعريف مي كنيد و پشت سرش اينجوري بد مي گيد
و اما شوهرم چون منافعش در گرو اينه كه مامانش ازش راضي باشه همه كار كي كنه و من رو هم مجبور مي كنه هثل خودش رفتاركنم
شيدا جان امكان اينكه از اين خونه تكون بخوريم جزو محالاته
شوهرم و خواهر شوهرم نشستم منتظر كه صاحب اموال پدر و مادرشون بشن و حاضر نيستن يه متر فاصله بينشون بيافته
و علت اينكه شوهرم اينقدر دور و بر مامانشه فقط بخاطره پوله
و واقعا كاري از دست من بر نمياد
وقتي مادرشوهرم خوبه و سرحال شوهرم هم خوبه و رفتارش با من عادي
ولي واي از اون روزي كه مادرشوهرم و شوهرم با هم مشكلي داشته باشن اون وقت من بدبخت مي شم و شوهرم تموم عقده هاشو سر من خالي مي كنه چون جرات نداره به مامانش چيزي بگه
-
به نظرم باید تا یه حدی خونواده رو در جریان بذاری .. مطمئنا مادرت ه مراضی نیست که همش داری تو اون خونه با شرایط بد زندگی میکنی و به خاطر اون هیچی از خودت بروز نمیدی... میدونی این همه تو خودت میریزی جقدر آثار بدی داره تو روح و روانت ؟... تازه شوهرت ازین موضوع سوء استفاده میکنه و همش تورو تو تنگنا قرار میده و اذیتش روز به روز بیشتر میشه. چقدر باید سرپوش بذاری رو رفتارای بد شوهرت و خونوادش ؟ مشاور راست میگه باید جرات مندانه رفتار بکنی باید بدونه که تورو از سرراه پیدا نکرده که هر کاری دوست داشت باهات بکنه. عزیزم اعتماد به نفست رو بیشتر کن و نذار بی احترامی هاش به تو بیشتر بشه... به قول خانم شیدا زندگی بعد از طلاق برای یه خانوم سخته ولی اینکه شوهر تون از ضعف شما (نگرانی از مطلع شدن مادرتون از موضوع و اذیت شدنشون) استفاده میکنه و همین ضعف شما داره اونو گستاختر میکنه و میدونه که هر بلایی سرت بیاره و هر بی اجترامی بهت بکنه آب از آب تکون نمیخوره... چون تو همیشه هیمنی هستی که الان هستی.
با قاطعیت و صریح باهاش حرف بزن. باید بفهمه احترام باید متقابل باشه ... بذار بدونه برای بودن تو و نگهداشتن تو از تو این زندگی باید تغییر بده خودش و منشش رو.. باید بدونه تو نفر اول زندگیش هستی ... عزیزم نمیدونم متوحه شدی یا نه ... طوری رفنارت رو تغییر یده که احساس خطر بکنه ( دیگه همیشه احساس نکنه که هر کاری بکنه و هر بی احترامی داشته باشه آب از آب تمون نمیخوره و تو همیشه واسش هستی و قابل دسترسی... همش در حال آروم کردن اونی ... همش به فکر بالا نرفتن صدای اونی ( آخه چرا این قدر از بالا رفنت صداش میترسی .. مگه چی میشه ؟؟ که مثلا مادر و خواهرش ندونن؟اتفاقا اون باید حجالت بکشه ازین شرایط ))
درسته گفتی که جدا کردن محل زندگیتون تو این شرایط شدنی نیست ولی با یه سری راهکارهایی اگه بتونی عملی کنی این موردو خیلی میتونه تو بهبود وضعیتتون کمکت کنه.
کلام آخر این که شوهرت باید بفهمه که خونوادت حامی وپشتیبان تو هستن . پس اینقدر تورو ضعیف و ناتوان فرض نمیکنه و میدونه باید حد و مرزهایی رو رعایت بکنه ....
-
سلام خيال تو عزيز
همه حرفات رو قبول دارم بخشي از حرفهاي مشارر رو بهم زدي
ولي نمي تونم
جرات ندارم
دلم خيلي خيلي خيلي براي مامانم مي سوزه
ياد خرف مشاور افتادم لهم گفت اگه مي خواي مامانت آب تو دلش تكون نخوره پس به اين زندگي ادامه بده و مثل برده ها تو اون خونه زندگي كن و صدات درنياد!!
اصلا نمي دونم بايد چيكار كنم
يعني مي دونم ولي نمي تونم
راستش مي تونم ولي دلم نميا
خيلي گير افتادم و دقيقا دارم مي بينم كه چقدر هر روز نسبت به روز قبل افسرده تر مي شم
-
میدونم سخته ولی نشدنی نیست
خودتم میگی راه درست رو میدونی چیه
همینطور میگی میتونی انجامش بدی ولی دلت نمیاد باعث رنجش خانواده ت بشی.
مسلما هر خانواده ای هر مادر و هر پدری از ناراحتی فرزندش و کشمکشی که توی زندگیش هست ناراحت میشه ( استثنا هم نداریم) و این مسلما طبیعیه. پس مادر و پدر شما و برادراتون هم ناراحت میشن و این از نظر شما یه فاجعه هست ( مخصوصا ناراحتی مادر). و این بزرگترین ضعف شما که شوهرتون هم به این موضوع واقف و ازش به قشنگی سوء استفاده میکنه.
اما اگر شما این ترس رو کنار بذاری و تا حدی و اندازه ای خونواده رو در میون بذاری چند نتیجه خوب میتونه داشته باشه. یکی این که پدرو برادرات ازت حمایت میکنن و این همه فشار عصبی رو دیگه لازم نیست خودت به تنهایی تحمل کنی. دوم این که شوهرت هم کار دستش میاد که دیگه ازون خبرا نیست که همش اذیتت کنه و تو جیکت هم درنیاد.
بهترین راه به نظر من اینه . باز کارشناساع عزیز بهتر و کارشناسانه تر میتونن نظر بدن.
عزیزم هر چه قدر که با این رویه ای که در پیش گرفتی بری جلو واقعا حل مشکلت سخت میشه .