عزیز منی. نوشتارت اونم در اوج عصبانیت خیلی بامزه است :)نقل قول:
خدا را چه دیدید شاید ما هم همین کاراو کردیم زندگیم درست شد
توی قسمت انجمن ازاد بدبختیام را نوشتم حالا چند نفر جواب میدن
یک سال اول ازداج جلوم لباس کوتاه میپوشیدن اما یک دفعه دیدم روسری سرشون کردن و لباس بلند پوشیدن --من که علت را پرسیدم گفتن شما بهشون نامحرم هستید !!
میشه جنم مردونگی یادم بدین --بگین چه کارایی انجام بدم
مثلا منو از اون طرف خانه صدا میزنه --وقتی میرم پیشش میگه چاقو که بفل دستش را بده به من !!
زبون دراز و جواب گو --ناخن بلند داره که موقع دعوا چند جای بدنم را زخم کرده که بعد از چند ماه هنوز جاش مونده--خیلی موقع ها هم دیونه بازی در میاره که انگار اصلا تعادل روحی نداره --در محیط کار و برای خانوادش مثل موش میمونه اما برای من تو خونه مثل شیر جنگل!
اصلا منو به عنوان شوهرش قبول نداره انگاری من شوهر کردم تا زن !
خیلی بد دهن و بی تربیت شده و حرف هایی میزنه که خودم باور نمیشه یک زن بزنه
کارشناسان تا جایی که می دونم یک نفر میاد جواب تاپیک شما رو می ده.
خانمتون شاید با دوستان ناباب همنشین شده :) مثل من این چند وقت.
در مورد خانمت کارشناسان بهتر می گن
اما در کل انگار زندگیش خیلی بکنواخت شده هیچی نداره که به خاطرش بدوه. کار می کنه لابد کارش هم یکنواخته. شایدم یادش رفته یه روزی شما رو دوست داشته از بس همه چی یکنواخت شده البته اگه روزی دوستتون داشته. هیچ مشکلی هم نداره. شما هم که همیشه خوب و اروم و مهربونی. در کل بیکار و بی درده! نوشته هاتون اینطوری می گن. فقط اگه انقدر زرنگ بوده چرا مهریه نداره؟؟؟ و ظاهرا نگرانه و پیش پیش اینطور که می گین فکر می کنه زندگیتون ممکنه به مشکل برخورد کنه. چرا اینطوری فکر می کنه؟ هیچوقت توی این دوسال مشکلی شدید داشتین که بعدش اخلاقش اینطوری شده باشه؟
راستی وقتی مهریه نداره دیگه لازم نیست انقدر به خودتون فشار بیارین که نوشته بودین به خودکشی هم حتی فکر کردین. بچه هم که ندارین پس نگرانی ندارین واسه جدایی. ایشونم لابد می ترسه که جدا شین که انقدر میگه بچه. ولی در هر حال ناراحت نباشین انقدر. تلاشتونو برای بهبود بکنین.
نوشتارتون دوست داشتنی بود.
امیدوارم مشکلتون به خوبی خوشی حل شه .
موفق باشید.
بازم پست گذاشتم مخلوط شد هم خودمونی و با تو نوشتم هم محترمانه و با شما. مثل این بچه هایی که تازه می رن کلاس زبان:)