سلام،
خانم مصباح الهدی، من 34 سالم هست و ایشون 28 سالشه. حدود 8 ماهی هست که باهاش توی محیط کار آشنا شدم. ایشون موقت با من تقریبا چیزی شبیه به همکار خواهد بود. البته یک همکار دور که توی این مدت کمی روابط صمیمی تری پیدا کردیم. من شناختی از خانواده اش ندارم و ایشون هم شناختی از گذشته من نداره. حتی بعید میدونم که سن منرو بدونه و احتمال میدم که فکر میکنه من مجردم. اینها فقط برداشت من به خاطر نوع رفتارهاش هست.
در مورد اینکه گفتم وابسته بشه فکر کنم سوء برداشت شده و اونرو در ذهن تون چیزی شبیه به روابط دخترکان و پسرکان جوون در نظر گرفتین. چیزی که در ذهن من هست اینه که باهاش کمی صمیمانه تر بشم چون احتمال میدم که امکانش هست و بعد اگه احساس کردم حسی که نسبت به من پیدا کرده در حد کافی هست! در مورد شرایطم باهاش صحبت کنم. الان بدون حس تعلق به احتمال خیلی زیاد منرو رد میکنه.
در مورد دلایل جدایی که خانم شیدا و خانم دختر بیخیال گفتند برای شرایط من مناسب نیستند. سن کم و بی تجربگی و تاثیر خانواده در تصمیم دو سال قبل من ایراد بزرگی برای من هست. همچنین با توجه به اینکه ایشون 28 سالشه فکر نکنم زیاد خانواده براش تصمیم گیری کنند و تصمیم خودش باید مهم باشه.
------------
جمع بندی من از راهنمایی های شما و نظر خودم اینه که هم برای ایجاد کمی تعلق خاطر و هم آشنایی بیشتر سعی کنم بهش نزدیک تر بشم و اگر احساس کردم که در شرایطی هست که منرو پذیرفته در مورد ازدواج سابقم در حدی که موردنیاز هست باهاش صحبت کنم. فکر کنم بیشتر شما با این روش موافق بودین.
پ.ن: از همگی ممنونم. چون اکثر جوابها تقریبا یکسان بود به صورت کلی جواب دادم