نقل قول:
نوشته اصلی توسط
saramari2
فقط یک مورد: یکم خشن جواب دادین!
اینجا انسان شناسیتون زیر سوال میره، بنده یک موجود دو پا خیلی خشن هستم الان نوع صحبتی هم که کردم ناخواسته در ردیف cyber bully قرار میگیرم. مادر خودم هم بهم میگه تو ذوق بچه مردم نزن، والله نزدم واقعیت رو گفتم
نقل قول:
ببینین من مثل خیلی از دختر های دیگر دنبال شوهر نیستم! چیزی که توی دانشگاه ها خیلی زیاد دیده میشه. من دنباله یه دوستی سالم هستم که در نهایت اگر شد به ازدواج منتهی بشه.
با خودت صادق باش عزیز، ته داستان رو دوست داری، بذار اینجور بهت بگم که هر دو زن و مرد جفتشون انسان هستند همه انسان ها عواطف و رفتار های مختلفی دارند و فقط به خاطر داشتن ارگان هایی با هم متمایز میشند ولی در حقیقت هر دو انسان هستند. آدم میتونه با 1000 نفر دوست باشه ولی چیزی که لازم هستش و وزنه سنگینی داره فقط 1 دوست حقیقیه، در مورد اینکه دنبال مرد زندگیتون هستید خب بهترین دوست میتونه باشه، میتونه بد ترین دوست هم باشه. اصولا در این سن پسر ها (مرد ها) خیلی سریع عاشق میشند و خیالبافی های زیادی دارند همین طور که شما در این سن داشتید و به خاطرش ضربه خوردید. شما انسانی هستید که عاطفی هستش اگر با دلتون تصمیم بگیرید زخمی میشید.
در این سن شما اکثر پسر ها ملاک هایی که انتخاب میکنند بیشتر از روی ظاهر هستش، بعضی ها هم دنبال ماجراجویی هستند صحبت هایی که میون پسر ها هستش رو نمیگم آبرو بره...
- عزیزی فرمودند که اساتیدی در دانشگاه هستند که دوره دانشجویی شون با هم رفیق شدند و غیره، شما داخل زندگی این افراد رو دیدید ؟ من و شما ظاهر قضیه رو میبینیم همون طور که ملت جلو هم لبخند میزنند و در باطن میخوان سر به تن هم نباشه. نیمه پر لیوان هم دیدیم بله بعضی ها با هم خوبند و زندگی خوبی دارند، بچه هاشون هم همینطوریند ؟ شک دارم . نتیجه یک ازدواج دو انسان، فرزند هستش و میتونه دلیل بسیار محکمی برای پیوند عاطفی بین شون بشه، بعضی ها کار دانشگاه رو تفریح میبینند و کار اصلیشون بیرون از دانشگاه است (عمدتا) آیا این افراد وقت کافی برای رسیدگی به بچه هاشون رو دارند ؟ خیلی کم.... بچه های این دوره راحت میان تو شیکم مادر پدرشون، فحش هایی رو توی جمع میدند که خود بنده تا 20 سالگی هم نشندیده بودم. مثلا اصطلاحی مثل استکان رو لب زده، من ساده فکر میکنم که منظورش استفاده شده تمیز نیست نگو این بچه با این سن دم دراورده رفته قهوه خونه این فحش ها رو اونجا یاد گرفتند
نقل قول:
الانم یه حسی مثل کمبود دارم که ناشی از اعتماد به نفس ضعیف شده ام هست و طبق چیزهایی که فهمیدم گذرا هست.
متوجه شدم ولی به این خاطر سفت برخورد کردم که افسردگی خودتون رو در وحله اول بیمار گونه جلوه دادید، از آدم هایی که IQ اونها به اندازه دمای بدنشون هستش متنفر ام و خوشبختانه متوجه شدید وخودت رو اصلاح کردید (امیدوارم ادامه داشته باشه)
نقل قول:
من حتی به هم کلاسی هام به چشم چیزی بالاتر از یک دوست عادی نگاه نمیکنم. اگر قراره فرد مناسب پیدا بشه به وقتش میفهمم و از اینکه من برم جلو ابایی ندارم!
. هدف من این هستش که جلو پاتو نمیخواد همش ببینی و این نگرانی که شما داری بی خوده، سرتو بالا بگیر و هدفت رو ببین و سمت اون برو اینطور موفق میشی. هدفت میتونه هر چیزی باشه
نقل قول:
اما اینکه تمام این موضوعات چه ربطی به بازار کار دارو و غیره داره؟؟؟!! شما مگه تو این فیلد هستین؟
میدونستم این طور میفرمایید، من جز همون 99 درصدی هستم که پروفسور بهم گفت، یک احمق بی سواد کم سن و سالی هستم که واسه مشکلات مردم وقت میذارم و براشون صحبت میکنم. من یک سنگ کوچیکی ام که جلو پاتون افتاده شما هم بهش یک ضربه ای میزنید و این سنگ شوت میشه میره یه گوشه حالا متوجه شدید که پای مبارک خورده به این سنگ
شما روحیه فوق العاده لطیفی دارید که به خاطر هیچی زندگی تون رو صرف تخیلات بیهوده کردی و از اونجایی که شرایط رو من دیدم و برخورد نزدیک با این مسائل داشتم بهتون اون حرف ها رو زدم. من به شما یک فانوسی رو دادم که در آینده خودتون رو واسه بدترین شرایط آماده کنید و در مواجه با اون مسائل خودت رو نبازی.
بذار بهت بگم، من قبلا با یکی از همین نمایندگان ریاست جمهوری 92 مشکل داشتم، فکر کن کسی که تخصص اطفال داره چرا باید شرکت فرآورده های دارویی و تزریقی ایران رو هم مدیریت کنه ؟ اطفال چه ربطی به pharma داره؟ با باند های خورده پا آشنا شو، درگیری من با این افراد خیلی بالا گرفت و به خاطرش تمام کسایی که دور و برم بودند دیدم کسی دوست واقعیم نیست. البته برام هم خوب شد (من هم سنی نداشتم که با اینها گلاویز شدم پدر و مادرم بهم یاد دادند که حق رو نا حق نکنم)
به نظر ساده میاد سرم نمکی غیر قابل شست شو 500cc و 1lit ، دزدی در روز روشن... قیمت بسته هایی رو که قراره "پخش" بشه رو شرکتی که مسئول پخشش هستش در انبار! دستکاری میکنه و از نظر حقوقی غیر قابل پیگیری هستش چون دارو هستش و دولت در قیمت دارو دخالت نمیکنه ولی این داخل ایران تولید میشه ! و وقتی هم دست افراد رو، رو میکنی چند نفر که هیچ کاره اند و کارمند هستند و توبیخ و اخراج میکنند که شر بخوابه و مسئول از این جریان فرار میکنه، افرادی هم در پوشش دوست به آدم تلفن میزنند که بی خیال شو و پیگیری نکن.
ته این ماجرا این هستش که من فشار و افسردگی که کشیدم رو ببینی و متوجه باشی که باید قوی باشی، افسردگی من هم به این دلیل بودش که به ما چیزی دیکته شده بود که به اون فلسفه چندین سال اعتقاد قلبی داشتیم... امیدوارم خداوند گناهان همه رو ببخشه
نقل قول:
ما دانشجوها هنوز جوانیم و در این حد ذهمنمون خراب نشده!
اگر ورودی سال 88 باشید سال 90 یا 91 در یک داروخانه ای یا مرکز تحقیقاتی مثل پاستور یا رازی (تهران و کرج) یا بخش تولید یا تحقیقات یک شرکت دارو سازی خودتو مستقر میکردی برای کارآموزی، هیچ هم دیر نشده یه سرمایه ای هم میتونی جمع کنی و تجربه کاری خوبی هم میتونه برات باشه، امیدوارم خراب هم نشه
نقل قول:
دندونپزشکای بیچاره هم ۶-۷ سال بدبختی میکشن دزد که نیستن؟!!
بعضی ها چرا مثل پزشک ها دزد داریم ولی رقم ها چون کمه دیده نمیشه
صحبت من رو درست نخوندی هر چند افراد کمی هستند که وقتی من یک کلمه رو میگم کل جمله ام رو متوجه میشند،
گفتم من شغل کسی رو bash نکردم این نظر اکثر جامعه پزشکی هستش، قسمتی از گفته های توهین آمیز به این شکل هستش که به این افراد میگند پولتون رو از دهن ملت در میارید... اون به کنار ،دامپزشک ها هم بی نصیب نبودند ولی اگر ببینند همین قشر دامپزشک چه از جان گذشتگی هایی کردند این طور حرف نمیزدنند.
من با برخی در این قشر مشکل دارم، شما اگر ترم 4 5 دندون پزشکی باشی میتونید داخل کلینیک مردم رو ویزیت کنی و اگر مطبی در روز 30 مریض داشته باشه در عرض 1 ساعت شما رقمی بین 400 هزار تا 1 میلیون شیرین در میارید خب نوش جونش ولی چرا فردی میاد واسه کشیدن دندون عقل بین 150 تا 200 از مریضش طلب میکنه ؟ حالا چرا من از دندونپزشکی بدم میاد 1 صدای نا به هنجار حتی با ترفند زدن و پخش موسیقی نمیشد اون بوی سوختگی بافت موقع عصب کشی رو تحمل کرد، در کل رشته دندون پزشکی رو با حمالی یکی میبینم و اگر از من بپرسی من میگم پخش لوازم دندون پزشکی سود بیشتری داره ولی اون رو هم جالب ندیدم، سلیقه ها فرق میکنه.
رشته دندون واحد های فوق العاده آسونی داره و به هنر طرف بر میگرده.
نقل قول:
در کل از جوابتون ممنونم. مستند رو حتما نگاه میکنم ممنون
هر چی کمتر بدونی زندگی آسوده تری داری، بعد از دیدنش ذهنت رو خالی کن و اون فایل رو هم منهدم کن که دیگه نبینی (بعد از تیتراژ نهایی پیام آخر یادت نره) نمیگم taoism پیشه کن ولی خودتو به خاطر مسائلی مثل افسردگی و کسی محل ام نمیزاره و غیره نخور