-
بدترین لحظات سال 92 برای من لحظاتی بود که تنها بودم
تصمیم داشتم تو سال جدید این تنهایی رو کمتر کنم و یا بهش عادت کنم
از شانس بد ما پدر و مادر هر دو به مسافرت رفتن و متاسفانه من نتونستم برم
من موندم و تنهایی و لحظه تحویل سال و مهمانان خودشیفته تلوزیون و .... و بغض از این که کسی نیست بهش تبریک بگم
من هنوز همون کودک چند سال پیش هستم درسته به ظاهر بزرگ شدم و بیخیال هستم ؛ اما در باطن دلم عیدی میخواست
دلم سفره هفت سین میخواست
دلم روبوسی میخواست
شاید این ضعف منه که هنوز بعد از 27 سال نتونستم به خودم عادت کنم
امیدوارم در کنار خانواده بهتون خوش بگذره من که خیلی اهل دوست و رفیق و رفت و آمد نیستم و برای همین اصلا با عید و تعطیلی حال نمیکنم
-
بدترین لحظات سال 92 برای من لحظاتی بود که تنها بودم
تصمیم داشتم تو سال جدید این تنهایی رو کمتر کنم و یا بهش عادت کنم
از شانس بد ما پدر و مادر هر دو به مسافرت رفتن و متاسفانه من نتونستم برم
من موندم و تنهایی و لحظه تحویل سال و مهمانان خودشیفته تلوزیون و .... و بغض از این که کسی نیست بهش تبریک بگم
من هنوز همون کودک چند سال پیش هستم درسته به ظاهر بزرگ شدم و بیخیال هستم ؛ اما در باطن دلم عیدی میخواست
دلم سفره هفت سین میخواست
دلم روبوسی میخواست
شاید این ضعف منه که هنوز بعد از 27 سال نتونستم به خودم عادت کنم
امیدوارم در کنار خانواده بهتون خوش بگذره من که خیلی اهل دوست و رفیق و رفت و آمد نیستم و برای همین اصلا با عید و تعطیلی حال نمیکنم
-
آقای سعید
میدونم منظورتون از تنهایی نبود خانواده خودتونه
من هیچ وقت جای شما نبودم.
اما اگر جای شما بودم، میرفتم جایی که مردم هستن و اومدن تا دسته جمعی سال رو تحویل کنن
تحمل تنهایی خیلی سخته
هر چقدرم که آدم اجتماعی ایی نباشین، ولی این فکر که الان اکثر مردم تنها نیستن پس چرا من تنهام آدمو خیلی عذاب میده.
خدا نکنه سالهای آینده این شرایط براتون تکرار بشه.
اما برای احتمالا کسایی که ممکنه بالاخره برحسب شرایط توی لحظات خاصی مثل تحویل سال تنها باشن،
اگر اعتقادات مذهبی دارید، اماکن متبرکه، امامزاده، یا حتی مساجد میتونن جاهای خوبی باشن برای فرار از تنهایی
یا مراکز نگهداری از بچه های بی سرپرست. وقتی شادی اون همه بچه رو میبینه آدم دیگه دلتنگی ای نبراش میمونه.اون بچه ها بلدن چه جوری برای حتی مدت کمی غصه هاشون رو کنار بذارن و از ته دل شاد باشن.کاری که ما بزرگترا یادمون رفته!
یا هر جایی که شما به ذهنتون برسه
نمیدونم چرا خودم رو گذاشتم جای شما و فکر کردم اگه برای من پیش بیاد چه میکنم.
امیدوارم که همه پیش خانواده هاشون باشن
-----------
حال عجیبیست
همه خوشحالند و تو گاه گاه از خودت میپرسی دلیل شادیشان را
و یادت نمی آید کجای سال و ماهی
و یادت نیاید این همه آمد و شد برای چیست!
مگر همین دوازده ماه پیش سال نو نشده بود؟
چند سال اول زندگی که سال و ماه و اینها را نمیفهمی
از وقتی معنی سال را فهمیدم تا یکی دو سال بعدش نو شدن سال برایم جالب و هیجان انگیز بود
بعد...؟
مگر همه نمیدانستند که وقتی اسفند تمام شود سال جدیدی شروع میشود؟
حتی ساعت و دقیقه و ثانیه اش را هم میدانستند.
از قبل.
از چه شگفت زده میشوند؟
از چه خوشحالند؟
اتفاقی که هر سال تکرار میشود!
تا به حال روزمرگی بود( با ر مشدد )
انگار که سر و تهش را کشیده باشند و شده سال-مرگی ( بر وزن همان روزمرگی )
دچار سال مرگی شده ایم ولی کسی متوجههش نیست...
-
آقای سعید
میدونم منظورتون از تنهایی نبود خانواده خودتونه
من هیچ وقت جای شما نبودم.
اما اگر جای شما بودم، میرفتم جایی که مردم هستن و اومدن تا دسته جمعی سال رو تحویل کنن
تحمل تنهایی خیلی سخته
هر چقدرم که آدم اجتماعی ایی نباشین، ولی این فکر که الان اکثر مردم تنها نیستن پس چرا من تنهام آدمو خیلی عذاب میده.
خدا نکنه سالهای آینده این شرایط براتون تکرار بشه.
اما برای احتمالا کسایی که ممکنه بالاخره برحسب شرایط توی لحظات خاصی مثل تحویل سال تنها باشن،
اگر اعتقادات مذهبی دارید، اماکن متبرکه، امامزاده، یا حتی مساجد میتونن جاهای خوبی باشن برای فرار از تنهایی
یا مراکز نگهداری از بچه های بی سرپرست. وقتی شادی اون همه بچه رو میبینه آدم دیگه دلتنگی ای نبراش میمونه.اون بچه ها بلدن چه جوری برای حتی مدت کمی غصه هاشون رو کنار بذارن و از ته دل شاد باشن.کاری که ما بزرگترا یادمون رفته!
یا هر جایی که شما به ذهنتون برسه
نمیدونم چرا خودم رو گذاشتم جای شما و فکر کردم اگه برای من پیش بیاد چه میکنم.
امیدوارم که همه پیش خانواده هاشون باشن
-----------
حال عجیبیست
همه خوشحالند و تو گاه گاه از خودت میپرسی دلیل شادیشان را
و یادت نمی آید کجای سال و ماهی
و یادت نیاید این همه آمد و شد برای چیست!
مگر همین دوازده ماه پیش سال نو نشده بود؟
چند سال اول زندگی که سال و ماه و اینها را نمیفهمی
از وقتی معنی سال را فهمیدم تا یکی دو سال بعدش نو شدن سال برایم جالب و هیجان انگیز بود
بعد...؟
مگر همه نمیدانستند که وقتی اسفند تمام شود سال جدیدی شروع میشود؟
حتی ساعت و دقیقه و ثانیه اش را هم میدانستند.
از قبل.
از چه شگفت زده میشوند؟
از چه خوشحالند؟
اتفاقی که هر سال تکرار میشود!
تا به حال روزمرگی بود( با ر مشدد )
انگار که سر و تهش را کشیده باشند و شده سال-مرگی ( بر وزن همان روزمرگی )
دچار سال مرگی شده ایم ولی کسی متوجههش نیست...
-
از ۹۲ هم درست مثل ۹۱ متنفرم،
برای فرشتههایی که عاشقشون بودم و همه خاطرات کودکیم پر از حضور گرم و محبتشون بود، اما در این دو سال به یک باره با هم از زمین پر کشیدن و یادشون تا ابد مهمان قلبم شد.
ای کاش میدونستن؛
که این دو سال بدترین و سخت ترین سالهای زندگیم بودند، که عید امسال بی رنگترین عید زندگیم بود، که لحظه تحویل سال همه فکر و ذهنم بودن و همه تنهاییم رو با حضور و خاطرات اونها پر کردم. که با اینکه بهم گفته بودن خیلی وقت ندارن، هنوز نمیتونم نبودنشون رو باور کنم. که لحظه تحویل سال باز هم دلم هواشون رو کرد، که چشمهام باز هم تر شد و همه آرزوم این شد کهای کاش باز میتونستم ۱۰ ساله بشم تا برای سلامتیشون یه بار دیگه آزادی یک کبوتر سفید رو نذر کنم تا بتونه تو جشن سلامتیشون مثل من شاد باشه. که لحظه تحویل سال آرزو کردم ای کاش باز ۱۰ ساله میشدم، تا عید دیدنی برم خونشون و باز هم ازشون عیدی بگیرم. که آرزو کردم باز ۱۰ ساله میشدم تا خدا صدام رو بلند تر میشنید، یا لااقل اگر نمیشنید از داد زدن سر خدا و منتظر جواب موندن خسته و نا امید نمیشدم.
ای کاش میدونستن، که آرزو میکنمای کاش هیچوقت این دو سال رو نمیدیدم، که آرزو میکنم دیگه هیچوقت مثل این دو سال رو نبینم، که دلم میخواد همه زندگیم رو بدم تا فقط بتونم یک بار دیگه ببینمشون، در آغوش بگیرمشون، ببوسمشون و بتونم باهاشون درد دلم کنم و پای درد دلهاشون بشینم. که هنوزم به دعاهاشون احتیاج دارم و تا عمر دارم دلتنگشون خواهم بود.
امسالم با بغض تحویل شد، برام دعا کنید که دیگه هیچوقت در زندگیم چنین سال هایی رو نبینم.
سال نو همتون مبارک. انشاالله پر از شادی، خوشبختی، برکت و خدا باشه.:72:
کامران
-
سلام :72:
من هم سال نو را به شما عزیزان، تبریک عرض میکنم. انشاءاللّه سالی پر از خیر و خوبی داشته باشید.
روزهای آخر سال، مخصوصا روز آخر، زمان بسیار خوبی برای حسابرسی به مسائل مختلف هست. اما متأسفانه روز ۲۹ اسفند را تعطیل کردند و نشد سر وقت به حساب خود برسم! با کمی تأخیر:
دوستان عزیز، اگر در سال گذشته، به ناحق سخنی گفتم که شما را آزرد، عذرخواهی میکنم.
هیچکدام از نوشتههایی که در انجمنها قرار دادهام، یا به صورت خصوصی برای فردی فرستادهام، از روی عداوت و کینهام با مخاطب نبوده.
هیچکدام از نوشتههایم برای به رخ کشیدن معلوماتم در بحث مورد نظر (یا …) نبوده.
هیچکدام از نقدهایی که کردهام (اکثرا خصوصی)، به خاطر دل خودم نبوده.
به صحت جملات بالا اطمینان دارم. امیدوارم اگر به چیزی خلاف این گفتهها اعتقاد دارید، بگذارید به حساب عدم توانایی بنده در ابراز صحیح مفاهیم.
روز و روزگارتان خوش، در پناه حق.
-
-
عید همه مبارک - منم یه چند روزی هست که به این سایت پیوستم اگر قبلا دیده بودمش زودتر از اینا میامدم -- مدیریت محترم یه چند مورد تویه سئویه سایت مورد هست .
خوب سال پیش زیاد سال خوبی نبود - اما من اولا سیگار و گذاشتم کنار - بعدش از لحاظ فکری یکم فکرم بازتر شد - بعدشم 32 کیلو لاغر کردم --- ایناش خوب بود
اما خوب امسال هم خونه و ماشین جور نشد :311::311::311::311: تا لحظه سال تحویل منتظر بودم ( جور نشد دیگه ) امید به خدا
واقعا دوست دارم امید به خدا امسال یکی بیاد تو زندگیم ( البته منظورم یه همسر هست ) - یکم از خدا جون بگیرم این پروزه هامو تموم کنم
بعدشم شما دوستان تمامی مشکلاتتون حل بشه --- واقعا بعضیا مشکلاتی دارن که ..... امید به خدا حل میشه
-
سلام دوستان عزیزم
سال نو همه اتون مبارک:72:
از روزهای پایانی سال 92 همچنان مهمان امام رضا هستم و نتونستم بیام اینجا و دوستانم را ببینم و تبریک بگم اما تو حرم به یاد همه دوستانم هستم ..
امیدوارم سال خوبی را شروع کرده باشید و به زودی یک سفر قسمت اتان بشه بیایید مشهد
-
عذر من رو به خاطر تاخیرم بپذرید.
دلیلش رو هم همتون می دونید نبودم چون مسافرت بودم از یک روز قبل از عید تا دیشب که برگشتیم کل ایران را گز کردیم.
به زور تونستیم با این ترافیک سنگین جاده ها در یک تصمیم دقیقه نود لحظه تحویل سال خودمون را به حرم امام رضا برسونیم و واقعا از ناب ترین لحظات زندگی ام اینگونه رقم خورد.
براتون سالی سرشار از شادی و امید همراه با رضایت آرزومندم.