چیزی که در مورد باجناق آینده شنیده ام عصبیم کرده و فکر تلافی در آینده هستم ،لطفاً راهنمایی کنید

به نظرم بهترین کار اینه که شما بر احساساتت مسلط باشی . این خانم پدر دارند و فعلا سرپرست و حامی ایشون پدرشون هستند. شما هنوز نسبتی با این خانم نداری (مثل اینکه هنوز خواستگاری هم نرفتید). اگر کسی قرار باشه نقش حمایتی رو بازی کنه پدر ایشون هستند. البته اگر قرار باشه و با مشورت داخل خانواده ایشون، ایشون به این نتیجه برسند. این خانم هم لزومی نداشت با بیان این مساله برای شما، شما رو تحریک کنند.
اما اگر واقعا نمی تونید بر احساساتتون غلبه کنید و عاقلانه تصمیم بگیرید و مدام دنبال انتقام هستید بهتره قید این ازدواج رو بزنید.

درود من فقط یکچیزی رو خوب میدونم شما با ایشون هنوز محرم نیستید و ایشون هم همسر شما نیستند.هرکاری میخوای بکنی بخودت مربوطه ولی گلپسر حواست رو جمع کن یکوقت به سرت نزنه کاری انجام بدی که پسفردا بندازنت توی زندان خوب.

این مسئله اول مسئله دوم دو تا پاسخ داره.
یکی اینکه میگی به ایشون که به مادرش بگه که اونم همش حرص میزنه و میره به دخترش میگه و اونم به شوهرش میگه و یه گوشمالی میده این خوبشه وگرنه زندگی خواهرش از هم میپاشه و امکان داره توی تصمیم خانواده شما اثر منفی بزاره برای خواستگاری.

یکجوری دیگه هم هست شما فعلا کاری نکنید ولی سریعتر اقدام به خواستگاری کنید تا زودتر به همدیگه محرم بشید لازم نیست کار خاصی کنی ولی در کل رابطت رو با این باجناق قطع کن کاملا کات کن.یا فقط در حد لزوم باشه خیلی کم و همان مواقع هم کنار همسرتان باشید و ایشان بطور کام حجابش را رعایت کند.ولی در کل همان دوری بهتره ولی طوری نباشد که دیگران شک کنند. برای داماد خانوادشون که خیلی فرق نداره ولی برای شما خیلی مناسب نیست.


ولی یکجور دیگه هم میشه اینکه توسط مشاور برین جلو اگه مشاورای سایت بیان چه بهتر وگرنه مشاور بیرون ولی من پیشنهادم اینه یه اشتراک انجمن آزاد بگیرین شما یکماهه یا سه ماهه تا این مشکل شما زیر نظر متخصصین جلو بره تا به نتیجه برسید.

و در اخر راه اخر اینکه به ایشون بگین یه پیامک بده در صورتی که دوباره اس ام اس بده پیامک را به خواهر و مادر خودش نشان میدهد.خیلی هم جدی بنویسه.من فکر میکنم فعلا این بهترین کاره یه تهدید خیلی قاطعانه که اگه خدایی نکرده پیامک داد برن به مادر و خواهر خودشان نشان بدن پیامک دامادشون که چی بوده.ولی فعلا جزئیات بیشتر را مطرح نکنند.
صلاح نیست امکانش هست بعدا وقتی خواستگاری میخواید برید خانواده شما دودل بشن بخاطر همچین مشکلی

داداش نمیدونم اهلش هستی یا نه ولی فعلا باهم نسبتی ندارین پس حواست باشه که چیکار میکنی.میدونم دوسش دارین ولی مهم اینه باهم نسبت ندارین:72:

ممنون از همتون فردا عصر میریم خواستگاری تا اخرش میام همینجا گزارش میدم بهتون

- - - Updated - - -

منظورم از انتقام این نیست که بکشمش اگر اون موقع زنم بود که شکایتش رو میکردم مینداختمش زندان بره جرم تجاوز

تلافی هم نمیکنم مثل خودش طرف زنش برم به دو دلیل یکی اگر برم پس مثل اون پست هستم بعدخواهر خانوم مثل خواهر خودم میمونه دوم اون الان متاهل و بچه داره

منظورم از تلافی اینکه حداقل به داداشاش بگم دیگه خودشون هر کاری کردن

ولی با توچه به توضیحات شما فقط بعد نامزدی بهش هم فکر کن هلاکش میکنم


ولی از بی محلی زیاد میترسم که اون بفهمه که من میدونم و کاری نکردم و هم به این فکر کنه من بی غیرتم هم جراتش بیشتر بشه

دوست عزیز چرادور برداشتی؟
رک بهت بگم شما که نه الان نه اون زمان که اون کار انجام شده نسبتی با این خانم نداشتی پس به شما فک نکنم مربوط بشه
در ثانی ی طوری میگی انگار چیشده ...درسته کار اون فرد بسیار زشت و خودش ادم عوضی هست ولی دلیلی نیس اینقد بزرگش کنی
شما قدر این خانم رو بدون چون خیلی خوب و پاکه و باهاش ازدواج کن
با باجناقتم خیلی معمولی رفتار کن و بهش سعی کن نزدیک نشی

با سلام

دوست گرامی:

مطرح کردن این مسئله در جو خانواده آن دختر خانم، پیامدهای غیر قابل کنترل زیر را خواهد داشتت:

1- بحران، زندگی خواهر همسرتان را فرا میگیرد. قطعا بدانید که چنین مسائلی زندگی شما را، بعنوان کسی که یک آشوب را دامن زده، بی ترکش،رها نمی کند! هشدار می دهم که حتا می تواند به از هم پاشیدن زندگی خود شما هم بینجامد.

2- خود خانواده آن دختر خانم هم تاثیر خواهند پذیرفت و ممکن است عواقب بسیار جبران ناپذیری به بار بیاید.

3- حتا می تواند باعث اختلافات خانوادگی دیگر خواهران یا برادران آن دختر خانم هم بشود.

4- خانواده خود شما هم ممکن است نظر و تصمیمشان را عوض کنند و شما تحت فشار تجدید نظر قرار بگیرید.

بنابراین تنها با این سخن نسنجیده شما، چندین خانواده درگیر می شوند . اتفاقی که کنترلش، اکنون در دست شماست و بعدها اثرات غیر قابل کنترلی خواهد داشت. آن دختر خانم متاسفانه بسیار خامی کرده که این مسئله را با شما مطرح نموده، اما شما لطفا عاقلانه برخورد کنید و این آشوب خانوادگی را دامن نزنید. تنها تلاش کنید که از خود و همسرتان محافظت کنید. مثلا هر وقت همسرتان خواست، او را به خانه خواهرش ببرید( همراهی اش کنید) و با کمک وهمفکری همسرتان، شرایطی ایجاد کنید که هیچ وقت آن آقا با همسرتان تنها نباشد.


همین مقدار کافیست.

پایدار باشید.

سلام، من به این شرایط که فکر کردم دیدم واقعا شرایط خیلی سختی هست. چون بین پستهات بود که همین اخیرن به خانمت پیام داده باید همونجا خانمت جواب پیامش رو بدون اینکه شما دخالتی بکنین خیلی شدید میداد و بهش میفهموند که دیگه توی کارش دخالت نکنه. اما همونطور که دوستان گفتند مطلع نشون دادن خودتون از این موضوع کار رو سخت تر و پیچیده تر میکنه.

با سلام و احترام
من صرفا پست اول که مشکل در آن شرح داده شده است را خواندم و سایر پست ها را وقت مطالعه پیدا نکردم. لذا جوابم صرفا معطوف به پست اول هست.

اساسا دو راه وجود دارد که این مشکل را صد در صد حل می کند. و انتخاب غیر از این دو راه حتما شما را به باتلاقی از مشکلات خواهد کشید که به هیچ وجه نجاتی در آن نیست.

یکم: با توجه به روحیه ای که شما دارید و همچین با توجه به بی مهارتی و ناآگاهی که این دختر خانم دارد (چه مسئله ای که برایش پیش آمده، و چه اینکه تصور کرده است که باید چنین مسئله را به شما بگوید.) ، کلا باید قید این دختر خانم را بزنید. و خود را وارد چنین ازدواجی نکنید.

دوم: شاید بگویید همه معیارها و شرایط شما با هم تطابق دارد. و نمی توانی قید این دختر خانم را بزنید. و برایتان بسیار سخت و غیر ممکن است که با او ازدواج نکیند.
اگر چنین هست تنها این راهکار دوم می ماند.
و آن اینست که شتر دیدی ندیدی.
یعنی بتوانی حس خودت را در دلت به نوعی کنترل کنی که حتی به این دختر خانم که قصد ازدواج هم دارید دیگر در این مورد حرفی نزنید و به رویش نیاورید، و به خانواده او و هیچ کس دیگری هم حرف نزنید . یعنی یک صفتی در حد ستارالعیوب بودن.
همچنین باید رفت و آمدهایتان را هم داشته باشید. البته می تواند مقدارش کنترل شده باشد. آنقدر که کسی شک نکند که شما با باجناقتان مشکلی دارید.
اگر این تصمیم را بگیرید باید جلسات مشاوره حضوری زیادی بروید تا این تصمیم را بتوانید اجرایی کنید.

حالا تصمیم با شماست؟
یا راه اول انتخاب کنید. و بی خیالش شوید
یا راه دوم انتخاب کنید و بگویید شتر دیدی ندیدی

راه سوم هم که در احساس شما جا خوش کرده است نیز یعنی آتش زدن پیش از موعد یک زندگی. یعنی شما قبل ا ز اینکه بنای این زندگی را بگذارید ، آتشی مشتعل می کنید و بعد زندگیتون را مستقیما وسط آن می برید.

به هر حال انتخاب باشماست و این زندگی شماست.

اما اگر می خواهید مستقیما نظر مشاور خود را بدانید با توجه به روحیه شما من راه اول را پیشنهاد می کنم. این راه فقط چند روز یا چند ماه شما را می سوزاند.
راه دوم یک عمر آزارتان می دهد.
و راه سوم هم که شما و بقیه را نابود می کند.

ممنون

یک نکته ای هم بگم یادم رفته بود

خدا رو شکر کل خانواده نامزدم شهرستان هستن و من عقد کنم یا عروسی شاید ده روزی یک بار بریم سر بزنیم بهشون فکر کنم میتونه تو خیلی چیزا تاثیر مثبت بزاره

نقل قول:

---

نوشته اصلی توسط a boy

ممنون

یک نکته ای هم بگم یادم رفته بود

خدا رو شکر کل خانواده نامزدم شهرستان هستن و من عقد کنم یا عروسی شاید ده روزی یک بار بریم سر بزنیم بهشون فکر کنم میتونه تو خیلی چیزا تاثیر مثبت بزاره

---

با سلام
همانطور که پیش بینی میشد کرد، شما پست مرا توجه کافی نکردید.
شما به شاخ و برگها توجه نکنید.
خواهش می کنم دقیقا پست مرا مطالعه کنید. روی تک تک کلمه های آن ساعتها وقت بگذارید. و تفکر کنید.
همچنین با مشاور به صورت حضوری صحبت کنید. شاید در یک پست شما نتوانید عمق مسائلی که من گفتم بفهمید.

به هر حال از آن 3 راهی که گفتم فکر کنم شما آسیب زا ترینش را انتخاب کنید!!!!! و چه بد می شود!!!!!

ممنون
من آدم منطقی هستم
و ترجیح میدم
راه دوم را انتخاب کنم