نمایش نسخه قابل چاپ
با سلام دوست عزیز این مشکل شما یه نوعی از وسواس فکریه منم دقیقا این مشکل و داشتم و دقیقا احساستون و درک می کنم منتها من بعد از خریدن چیزی علاوه بر پشیمانی به شدت ازش احساس تنفر هم می کردم با مراجعه به روانپزشک متوجه شدم که وسواس فکری دارم و با دارو مشکلم برطرف شد پیشنهاد می کنم به یه روانپزشک خوب مراجعه کنید
باور بفرمایید دیگه از خودم و از این طرز فکرم خسته شدم هرجا که میرم و نمای خانه ها رو میبینم اعصابم به هم میریزه که چه نمایی یود که زدیم اولاش میگفتم با گذشت زمان درست میشه ولی الان میبینم 1سال گذشته و هنوزم که هنوزه این فکر عذاب وجدان برای انتخاب نمای ساختمان(که واقعا هم جنس خوبی نیست) داره آزارم میده و دارم از درون شکسته میشم دیگه خوشم نمیاد برم بیرون چون بیرون رفتن همان و برگشتن و باز هم چشمم به نما خوردن و اعصاب خوردی همان...
:grief:
:203:
سلام
ببینید از چه زمانی تو زندگیتون دچار این مساله شدید؟شاید به خاطر آوردن اتفاقات اون زمان به رفع مساله کمک کنه.
هر عادت بدی از یه جا شروع میشه.
امیدوارم کمکی کرده باشم.
سلام اقای محمد
چرا با این اوصاف به روانپزشک مراجعه نمیکنی وهمچنان با سرامیک ها درگیری؟
گفتی روانشناس رفتی اینجاهم که دوستان راهنمایی کردن
یا حداقل میتونی عضو انجمن ازاد بشی واز مشاورین مشاوره بگیری!
فکر کنم من خیلی مشکلات مختلفی دارم مثل همین حسرت خوردن های فراوران برای چیزهای مختلف ,تنها بودن و یا مشکل پام و ده ها مشکل دیگه که از همون حسرت های فراوون خسته شدم دیگه کارم این شده که وقتی خیابون میرم فقط نگاهم دنبال نما های ساختمونها و حسرت خوردن از نما زشت خونه خودمون هستش که واقعا این مورد بدجور اذیتم میکنه دیگه حوصله ای واسه هیچ کاری ندارم مثلا تابستون میخواستم برم یه کاری نیمه وقت پیدا کنم یا میخواستم در کلاسهای فنی حرفه ای شرکت کنم ولی قدرت انجام هیچکدومشو ندارم واقعا خیلی بی حوصله شدم و همین دیروز درسی رو که 2ترم قبل افتادم در این ترم هم افتادم تا همچنان ترم بعد سر یه کلاس تکراری برم گاهی اوقات پیش خودم میگم کاش میشد خونمون رو بفروشیم یا لپتاپ خواهرمو بدزدن تا زندگیم دیگه حسرتش از بین بره خلاصه من مثل یه مرده متحرک شدم و 2ساله که زندگی کردن یادم رفتن و فقط دارم روزهای زندگیم رو براحتی هدر میدم
خواهشا کمکم کنیدنقل قول:
نوشته اصلی توسط mohammad-ra
سلامنقل قول:
نوشته اصلی توسط فرشته اردیبهشت
همانطور که فرشته هم گفتند چرا به متخصص مراجعه نمی کنید؟
از چه زمانی دچار این مشکل شدید؟
از زندگی و رشته تحصیلی تان رضایت دارید؟
اوقات فراغتتون را چیکار می کنید؟ تفریح تون چیه؟ با دوستانتون چه قدر ارتباط دارید؟
و از لحاظ معنوی در چه سطحی هستید؟
به نظرم اول به متخصص مراجعه کنید و در کنارش سعی کنید عمیق تر به زندگی و اهدافتون نگاه کنید.
به این فکر کنید که چند سال دیگه تصمیم به ازدواج می گیرید و از الان باید مقدماتش را فراهم کنید و برای داشتن یک زندگی خوب و موفق باید از الان تلاش کنید.
به این فکر کنید که مارک و مدل لپ تاپ و موبایل و عینک اهمیت ندارد. مهم اینه که نیازی که شما دارید را برطرف کنه. در دنیای امروز که مدام همه چیز در حال تغییر و هر روز تکنولوژی پیشرفت می کنه هر چه قدر هم که بگردید و یک مدل خوب پیدا کنید باز چند روز بعد یک مدل بهتر وارد بازار میشه.
به نظرم برای انتخاب کالایی که مد نظر دارید مدام به دنبال مقایسه برتری انها بر یکدیدگر نباشید.
قبلش ببنید چه نیازی دارید و ان کالا را برای چه مصرفی می خواهید بخرید.
مثلا اگر کاربر معمولی هستید با یک لپ تاپ معمولی هم می تونید به امور کاری تون رسیدگی کنید و همین کافی است.......
اگه بخواهید بشینید و حسرت بخورید که علاوه بر دو سال پیش بقیه زندگی هم از دست میره.
و کمی هم به ان دنیا فکر کنید و کارهایی که باید می کردید و نکردید و.........
و در کنارش هم به نعمتهایی که در همین دنیا به خودتون حرام کردید فکر کنید.
به جای اینکه با دوستانتان برید بیرون و تفریح کنید و از زندگی تون لذت ببرید نشسته اید و مدام غصه الکی می خورید.
و به نظرم سری به انسانهایی که از لحاظ اقتصادی از شما در وضعیت پایین تری هستند بزنید و ببینید که چگونه زندگی می کنند و بعد به زندگی خودتون نگاه کنید.
خیلی ها در ارزوی داشتن یک موبایل یا لپ تاپ و..... هستند و ندارند و شما دارید و قدر نمی دونید.....
و خیلی ها وضع خیلی بدتری دارند.......
چند وقت پیش در سایت هلال احمر جستجو می کردم. دقیق یادم نیست که در کدام صفحه ان عکس را دیدم که لینکش را براتون بذارم(البته از این عکسها که زیاد).عکس یک یچه را به تصویر کشیده بود که در اثر زلزله همه چیز شان را از دست داده بودند و در هوای ازاد و بدون هیچ سقفی زندگی می کردند...... یخچال و تلویزیون در فضای باز بود نه در داخل خانه. یک سری به بهزیستی بزنید.....
و کمی هم با دوستان برید تفریح کنید و کم کم هم به فکر یافتن شغل و کسب درامد و فراهم کردن مقدمات اولیه ازدواج باشید. نمی خواهید پدر بشید؟
و از روش تنبیه و تشویق هم می تونید استفاده کنید. هر وقت که چیزی خردید و راضی نبودید برای اینکه خودتون را تنبیه کنید کاری که دوست دارید را انجام ندید و اگه جلوی این فکراتون ایستادید ان وقت اجازه کار مورد علاقه تون را دارید.
یکم درباره تهذیب نفس و تقویت اراده مطالعه کنید.
و همچنین به این فکر کنید ان دنیا می خواهید بگید که چگونه عمرتون را گذراندید؟
میدونید که اسراف گناه کبیره است پس انقدر اسراف نکنید.
http://www.hamdardi.net/thread-16409.html#post335007
http://www.hamdardi.net/thread-33704.html#post333153
اینهایی که گفتم هیچ کدومش نظر کارشناسانه نبود.
و بهتر در درجه اول به متخصص مراجعه کنید.
موفق باشید.
دلیل مراجعه نکردنم به روانشناس همینه که گفتم در واقع به یه حسی رسیدم که خنثی هستم و مثلا میگم فردا میرم روانشناس ولی روز موعود که میرسه میگم ولش کن پسفردا میرم و همینطوری ادامه داره...نقل قول:
نوشته اصلی توسط salehe92
به طور جدی از زمانی که لپتاپ رو واسه خواهرم خریدم و بعد یکسال که وقتی بین دو سرامیک شک داشتیم و خانواده میگفتن اونیکی سرامیک رو بخریم ولی به اصرار من نادان به فرشگاه دیگه ای رفتیم و یک سرامیک دیگه ای دیدیم که کاش نمیرفتیم و این شد که دومین سرامیک رو خریدیم و بعدش مطلع شدم که کیفیت دومیه خیلی پایینه مشکلات بنده و حسرتم شروع شد.(الان که این رو نوشتم تو دلم غوغایی ار حسرت و غصه ایجاد شد)
از زندگیم تا قبل این چیزا کم و بیش راضی بودم و از تحصیلم هم تقریبا راضیم
اوقات فراغتم متاسفانه به حسرت همین دو مورد میگذره و دوستان زیادی ندارم(در واقع دوستی صمیمی ندارم)
از لحاظ معنوی اگه منظورتون مسائل دینی هست در سطح متوسط هستم مثلا نمازم رو خیلی مرتبا و به موقع نمیخونم ولی از دوستی با جنس مخالف اکیدا متنفرم.
نمیدونم چه جوری بگم ولی در واقع بیشتر از این که مارک لپتاپ و این چیزا واسم مهم باشه و به اون خاطر غصه بخورم از حس حسرتی که همیشه میاد سراغم ناراحتم و غصه میخورم.. و هر روز که میگذره این حسرت ها مثل روز شفاف تر و بیشتر میشه
با سلام
شما وقتی برای خودتون چیزی می خرید هم احساس ناراحتی می کنید و یا وقتی برای دیگران کاری را انجام می دهید؟ این احساس عذاب وجدان و احساس قبول مسئولیت بیش از حد نیست؟؟؟ به خاطر این نیست که مایلید کارهایی که بر عهده گرفتید را به نحو احسن انجام بدید و نشون بدید که توانایی انجام کارهایی که بر عهده می گیرید را دارید؟نقل قول:
به طور جدی از زمانی که لپتاپ رو واسه خواهرم خریدم و بعد یکسال که وقتی بین دو سرامیک شک داشتیم
نقل قول:
وقتی خیابون میرم فقط نگاهم دنبال نما های ساختمونها و حسرت خوردن از نما زشت خونه خودمون هستش که واقعا این مورد بدجور اذیتم میکنه دیگه حوصله ای واسه هیچ کاری ندارم
1) دقیقا مشکل این سرامیک ها چیه؟ زشت یا کیفیتش پایین؟ این دو موضوع متفاوت!نقل قول:
وقتی بین دو سرامیک شک داشتیم و خانواده میگفتن اونیکی سرامیک رو بخریم ولی به اصرار من نادان به فرشگاه دیگه ای رفتیم و یک سرامیک دیگه ای دیدیم که کاش نمیرفتیم و این شد که دومین سرامیک رو خریدیم و بعدش مطلع شدم که کیفیت دومیه خیلی پایینه مشکلات بنده و حسرتم شروع شد.(الان که این رو نوشتم تو دلم غوغایی ار حسرت و غصه ایجاد شد)
2) خانواده به خاطر اینکه این سرامیک را گرفتید به شما ایراد گرفتند؟
3) اگه این منزل شخصی خودتون بود باز هم از این انتخاب همینقدر ناراحت می شدید؟