هوای کوی تو از سر نمیرود آری غریب را دل سرگشته با وطن باشد
<<حافظ>>
نمایش نسخه قابل چاپ
هوای کوی تو از سر نمیرود آری غریب را دل سرگشته با وطن باشد
<<حافظ>>
سلام
شعر من و تارا هم زمان ارسال شده و شعر تارا زودتر رسیده به همین دلیل این اشتباه رخ داد ه است .
دریغ و درد که که تا این زمان ندانستم که کیمیای سعادت رفیق بود رفیق
« حافظ »
قافیه اندیشم و دلدار من
گویدم مندیش به جز دیدار من
نگاهم میکنی اما به سردی
نه تنها من،تو هم دنیای دردی
یار مرا،غار مرا،عشق جگر خوار مرا یار تویی،غار تویی،خواجه نگه دار مرا
*خداوندگار مولوی پارسی*
666 سه تا شیش داره ویدئو ما تهش یکدانه فیش داره
آفاهه روی صورتش کلی ریش داره همسای ه ما تو خانش یک دانه دیش داره
*جهت تلطیف فضا و شادی و خنده*
سلام :خیلی بامزه بود.........
حالا باید ه بدم
همی نالم که مادر در برم نیست
صفا و سایه او بر سرم نیست
تو مپندار که من شعر به خود میگویم تا که هشیارم و بیدار یکی دم نزنم .
<< مولوی >>
مباش بي مي و مطرب که زير طاق سپهر بدين ترانه غم از دل به در تواني کرد
(حافظ)