-
سلام دوستای خوبم ، من با خبر خوب برگشتم :310:
اولا از ابراز همدردی همگی شما ممنونم :43:
. به لطف دعاهای شما ، همسرم فردای شبی که دعوا کردیم ، اومد بغلم کرد و خیلی ازم معذرت خواهی کرد . خیلی من و بوسید و گفت به خاطر همش ازت معذرت میخوام ، منم فقط گریه میکردم ...
بهم گفت خودم میدونم چقدر کار کثیفی کردم ، وقتی عصبانی میشم نمیفهمم چرا این طوری میشم ، و حرفای تو هم بیشتر تحریکم میکنه ، اگر تو ساکت میشدی من هم دیگه ول میکردم .
بهم گفت گند ترین کاریه که توی زندگیم کردم ، ولی نباید این جوری باشم . من روی خودم کار میکنم ، تو هم بهم کمک کن ، وقتی میبینی من ناراحتم با حرفات تحریکم نکن .
خلاصه بگم که من انقدر فکر میکردم که این مسئله کش پیدا میکنه و به خانواده ها کشیده میشه و قهر و تهدید .... که وقتی اومد از من معذرت خواهی کرد خیلی خوشحال شدم ، حتما همتون میگید این دیگه چقدر بدبخته ، (خله )، آره ؟ ولی دوستای خوبم من شوهر خودم رو میشناسم ، دوستش دارم ، اونم دوستم داره ، وقتی که خوبه ، خوب تر از خودش توی دنیا نیست ، همه کاری برام میکنه ، فقط نباید بگذارم عصبانی شه ، یا این که وقتی عصبانی میشه ، با حرفام تحریکش کنم . و باهاش هیچ وقت لجبازی نکنم ، اگر خدا یک صبری بهم بده که بتونم این طوری باشم ، خیلی در کنار هم خوشبختیم .
بعد بهم میگفت بگو دیه ات چقدر میشه ، میخوام بهت بدم ... منم بهش گفتم عزیزم نمیخواد دیه بدی ، ولی ازت خواهش میکنم وقتی عصبانی میشی سعی کن خودت رو کنترل کنی ، دعوا توی زندگی همه زن و شوهر ها هست ، ولی به کوچکترین مخالفتی که از طرف من میبینی سعی نکن من رو کتک بزنی .خیلی باهاش حرف زدم ...
خودم هم خیلی پشیمونم که چرا سکوت نکردم تا اونم اونشب زود ولم کنه .
دوتایی بهم قول دادیم که همدیگرو بیشتر درک کنیم . این چند روزه همسرم خیلی خوبه . من هم قدرش رو میدونم .برای همتون که توی اون لحظه های سخت کنارم بودید آرزوی خوشبختی دارم ، همتون رو دوست دارم . :72:
-
بنظر من بجای دیه به شوهرتون بگین برین مشاور با همدیگه پیشگیری کنین از این اتفاقا یا نشد خودتون تنهایی برین دیگه شاهد نباشیم این اتفاق دوباره تکرار بشه :72:
-
خیلی از اتفاقی برای شما افتاده متاسفم ، وقتی تکست ها رو میخوندم یاد فیلم های سینمایی میافتادم ، تصور این که همه این اتفاق ها در واقعیت اتفاق افتاده و فیلم سینمایی نبوده ،
چرا سر یک موضوع بی اهمیت مالی ، همچین برخورد خیلی خشن پیش اومده این قسمت برای من نامفهومه.
خانم شما با شوهرتون چطوری آشنا شدید ؟ چند سالتون هست ؟
-
امیدوارم این مطلب من رو بخونید و پاسخی بدبد/
عزیزم احتمال زیاد همسر شما از بیماری اختلالات دو قطبی رنج می بره که با مراجعه به روان پزشک قابل درمان است....
حتما حتما به دکتر روان پزشک مراجع کن معلوم نیست تو دعوای بعدی سالم بمونی
یکی از دوستان من همسرش شبیه همسر شما بود و بهش عاشقانه مهر می ورزید ولی یه بار وقتی از دست همسرش عصبانی شد با چاقو افتاد به جون زنش....که اگه همسایه ها نرسیده بودن .....
بعد از اون ماجرا هم باز عذرخواهی کرده و ابراز پشیمانی و این که په قدر زنش رو دوست داشته
عزیزم حتما حتما ببرش دکتر خواهش می کنم....
-
به نظر من اول نیازه یک مکالمه با محبت ایجاد کنی. مثلا به همسرت بگو شما هم دوست داری زندگی آرومی داشته باشی و تمام لحظات زندگیت مثل الان پر از عشق باشه چون همسرت رو دوست داری. و چون می دونی اون همه کاری برات می کنه تا به آرزوت برسی.
اگر گفت چه کار کنم تا به آرزوت برسی اونوقت بگو من می دونم که هر آدمی ممکنه عصبانی بشه اما شنیدم تکنیک هایی برای کنترل و مهار خشم وجود داره تا خشممون رو به طرز صحیحی بروز بدیم نه به صورت انفعال (سکوت) و یا پر خاشگری . بیا با هم بریم پیش یک مشاور تا این تکنیک ها رو یاد بگیریم. می گن خیلی موثره و به آرامش ادم خیلی کمک می کنه. اینجوری هر دومون یاد می گیریم وقتی ناراحتیم قبل از اینکه تلنبار بشه چطور مدیریتش کنیم.
-
امیدوارم صاحب این تاپیک حالشون خوب باشه و شوهرشون همونطوری که قول داده بودن به وضعیت رفتاری خودشون رسیدگی کرده باشن.
اما در کل و تاجایی که خوندم و شنیدم اقایونی مثله همسر ایشون که عصبانیت های به این غیر قابل تحملی دارن همسراشون نمی تونن به این راحتی تصمیم بگیرن تا ازشون جدا شن. چون این اقایون وقتی که حالشون خوبه به همون مقدار که عصبانیشون شدیده خوبی و عاشقانه بودنشون هم خیلی زیاده. این باعث میشه که خانم نتونه راحت تصمیم بگیره و تردید داشته باشه در مورد جدایی.
و قطعا هم این اقایون باید تحت نظر روانپزشک متخصص باشن تا بتونن کنترل کنن و وضعیتشونو در عصبانیت ها بهتر کنن.
موفق باشید.
- - - Updated - - -
امیدوارم صاحب این تاپیک حالشون خوب باشه و شوهرشون همونطوری که قول داده بودن به وضعیت رفتاری خودشون رسیدگی کرده باشن.
اما در کل و تاجایی که خوندم و شنیدم اقایونی مثله همسر ایشون که عصبانیت های به این غیر قابل تحملی دارن همسراشون نمی تونن به این راحتی تصمیم بگیرن تا ازشون جدا شن. چون این اقایون وقتی که حالشون خوبه به همون مقدار که عصبانیشون شدیده خوبی و عاشقانه بودنشون هم خیلی زیاده. این باعث میشه که خانم نتونه راحت تصمیم بگیره و تردید داشته باشه در مورد جدایی.
و قطعا هم این اقایون باید تحت نظر روانپزشک متخصص باشن تا بتونن کنترل کنن و وضعیتشونو در عصبانیت ها بهتر کنن.
موفق باشید.