-
مرسی از راهنمایی هاتون دوستان عزیز واقع از اینکه این تاپیک رو زدم خیلی خوشحالم
راستی متاسفانه کار شوهره من طوریه که شرکت شخصیه و به راحتی میتونه وسط کار جیم بزنه ساعت هایی هم که میره سفره خونه وسط کارشه بخاطر همین نمیتونم بفهمم کی میره که برنامه خاصی بزارم خودم هم که تا غروب سرکار هستم
-
من 2 شب پیش با همسرم حرف زدم اینکه من بهش اعتماد کردم و نمی خوام که اعتمادی که به این سختی جلب شده از دست بره اینکه میدونم به سفره خونه رفته ولی نگفته و اینکه میدونم تو اینترنت فیلمهای سکسی میبینه ولی نگفتم از کجا میدونم ،
گفت ههههه اینقدر بچه نیستم که میخوای بهم یه دستی بزنی
گفتم 1 دستی نمیزنم اینقدر مطمئنم که اگه بخوای دستم رو قرآن میزارم که اینکارو کردی
گفت منم برات دست رو قران میزارم که نکردم!
من گفتم باشه رفتم قرآنی که دو ماه پیش واسه سفره عقدمون خریدیم رو آوردم دست روش گذاشت و گفت نه سفره خونه رفتم و نه فیلم سکسی تو نت دیدم....
من نابود شدم احساس کردم همه چیمو از دست دادم باورم نمیشد اینقدر آروم و ریلکس دست رو قران بزاره و دروغ بگه اونم آدمی که اینقدر ادعای مسلمونیش میشه.منم دستمو رو قران گذاشتم و گفتم به همین قران قسم که تو اینکارارو کردی و با این دروغت ته مونده اعتمادم هم از بین بردی بعدش گفتم به خودت بیا سعید تو دیگه متاهلی اینبار خیلی فرق داره اینبار فقط من نیستم که باید جوابگوش باشی بلکه مادرم پدرم و مادر خودت و کل خانواده ت هستن که اگه کاری کنی خودت میدونی آبروت پیششون میره.گفتم بخدا اینبار رسوای عالمت میکنم. بعدش رفتم خوابیدم ولی خوابم نبرد تا 1 ساعت بعد اون اومد تو اتاق گفت بیداری ؟ گفتم آره کنارم دراز کشید بقلم کرد گفت ترانه میخوام بدونی من اگه 100 بارم برم سفره خونه و یا فیلم سکسی ببینم و بهت دروغ گفته باشم ولی امکان نداره بهت هیچوقت خیانت کنم.
گفتم الان من باید از این حرفت خوشحال باشم یا ناراحت؟ این حرفت یعنی زیر قولم میزنم و بهت دروغ میگم ولی تو اعتراض نکن چون مهم اینه که بهت خیانت نمیکنم.گفتم غیر از اینه که آدم از رو رفتار اعتماد میکنه نه حرف . من طبق اینکه باهام صادق باشی و دروغ نگی بهت اعتماد میکنم نه چیز دیگه
بعدش عصبانی شد و گفت من دروغ نگفتم و تو داری زندگیمونو نابود میکنی و زن زندگی نیستی و این حرفا...گفت من قبل ازدواج قول دادم نرم سفره خونه که تورو از دست ندم وگرنه از ته دل نبوده.
از دو شب پیش باهم قهر نیستیم ولی کاملا سر سنگینیم .یعنی اصلا نمیتونم باهاش عاشقانه باشم چون اونجوری انگار که دارم غیر مستقیم بهش میگم اشکال نداره که به من دروغ گفتی و الکی رو قران دست گذاشتی فقط مهم اینه خیانت نمیکنی من به همین راضیم.
از مشاورین سایت خواهش میکنم که کمکم کنن خصوصا آقای sci که خیلی با مطالبشون آشنا هستم و مشغول مطالعه آموزشش هاشون هستم. میدونم که اگه زندگیمون اینطوری پیش بره نابود میشه ما فقط 2 ماهه عروسی کردیم :(
-
خانوم عزیر من پسرم
چند سال پیش خودمم متاسفانه فیلم پورن میدیدم - خدا رو شکر گذاشتم کنار
الان تو سال 2013 تو خابگاه های پسرونه - پسرا دسته جمعی پورنو نگاه می کنند !
این نشانه خیانت نیست
یه فشار جنسی هست رو خیلی ها که مدریت کردنش خیلی سخته - هر کسی فشار جنسی روش باشه الزاما نامرد و خیانت کار نیست
البته خودتون با موردی عقد کردید که قبلا با چند نفر دوست بوده پس ریسکش رو هم پذیرفتید
اینکه خیلی ها با یکی هستند طبیعیه ولی تعداد کمی همزمان با چند نفر هستند !
-
دوست عزیز چرا شما مشکلاتتون رو اینقدر حاد میکنید ؟
مگر اون به شما خیانت کرده مگه کار غیر قابل بخششی مرتکب شده؟
اکثر مردها فیلم پورن می بینن نمیگم کار خوبیه اما مشکل حادی نیست که اینقدر باهاش درگیر بشید اون که بچه نیست بهش بگید این کارو بکن اون کار و نکن . سفره خونه رفته ؟ نباید می رفته اما این مشکلی نیست که بخواید به شوهرتون بی اعتماد شید و همه چیز رو به هم بزنید . واقعا من نمیدونم این چه کاریه که زنها میرن ایمیل و فیس بوک شوهرشون رو مدام چک میکنند.
به نظر من نباید به روی ایشون می اوردید و کوچیکش می کردید با اینکار اون رو تشویق به تلافی می کنید . برید ببینید زوجها چه مشکلات اساسی دارند و هنوز به جدایی فکر نمی کنند اینها که مشکل نیست خدا رو شکر کنید که شوهرتون اهل خیانت و هزار کار زشت دیگه نیست و به زندگیش پایبنده سعی کنید طوری رفتار نکنید که همسرتون رو از خودتون دور کنید.
-
اینو قبول دارم که مشکل من خیلی حاد نیست خصوصا با این مشکلاتی که توی سایت از دوستان میبینم . اینم قبول دارم که خوندن ایمیل های شخصی دیگران حتی همسر کار درستی نیست ولی متاسفانه م ن چون تو دوران دوستی از طریق همین فیسبوک متوجه خیانتش شدم و اگه اینکارو نمیکردم هیچوقت نمی فهمیدم واسم یه عادت شده اینکار. چون میگم اینکار اشتباه نیست برای اینه که اگه چیزی هست متوجه شم و اقدامی کنم.اینو قبول دارید که دروغگویی و مخفی کاری حتی در موارد کوچک ضمینه ای میشه برای خیانت و دروغ های بزرگتر؟ من الان مشکلم رو مطرح کردم که تا زمانی که حاد نشده اصلاحش کنم.نوش دارو بعد از مرگ سهراب که فایده نداره
-
ببینید من شما رو درک میکنم اما اگر شوهرتون متوجه بشه که در کارش تجسس می کنید دروغگویی و پنهان کاری اون هم زیاد میشه و اعتمادش نسبت به شما از بین میره . ضمنا گیر دادن شما به اون هم فایده ای نداره شما هر کاری که کنید او اگر بخواد به فرض مثال سفره خونه بره بالاخره میره پس بهتره سیاست داشته باشید و با محبت اون رو به سمت خودتون بکشونید و مثلا بگید که من دوست ندارم این کار رو بکنی اگر واقعا من رو دوست داری این کار رو نکن اون وقت بسپرید به دست خودش و بذارید خودش تصمیم گیری کنه و اصلا به روش نیارید . مردها از گیر دادن زیاد متنفرند علاوه بر اینکه این کار هم مشکلی رو حل نمی کنه دوست عزیز
-
فقط با حرف زدن باهاش بهش بگید که کارش اشتباست
-
سلام ترانه خانم خوبید؟آروم شدم دیدم یکی مشکلی شبیه مشکل من داره! نمیدونم پستمو میخونید یانه! ولی منم مشکلم بسیار شبیه مشکل شماست و الآن دارم رو هوا زندگی میکنم...اگر تجربیاتتوون رو در اختیارم قرار بدید ممنون میشم.
-
سلام دوست عزیز
اکثر اوقات ما یه نتیجه ای میگیریم و بعدش می گردیم دنبال شواهد و مدارک تا اون نتیجه بهمون ثابت بشه
شما به شوهرت بی اعتماد شدی و داری در به در دنبال مدارکی می گردی تا خیاانت و دروغگویی شوهرت بهت ثابت بشه
از طریق فیس بوک و پیام های خصوصی ولی دوست من این روش درستی نیست و تو ر و به جایی نمی رسونه مسیر زندگیت با این روش پر است از ناراحتی شک دلخوری و مقصد ت هم یا طلاق عاطفی و یا طلاق واقعی
اصلا قران آوردن و دست روی قران گذاشتن شما بسیار کار افراطی بوده
کتاب زنان ونوسی و مردان مریخی رو بخون
نوشته مردا مثل کش می مونن بعضی وقت ها احتیاج دارن با خودشون تنها باشن و همین طور زن ها رو گفته گاهی به چاه درون خودشون می رن و بهانه گیر بد اخلاق پرتوقع و نسبت به علاقه مردشون بی اعتماد می شن و این بین همه زن ها و مردها اتفاق می افته
تجسس و شکاکی فقط به افکار منفی تو تحقق می بخشه و چون این افکار متعلق به توئه نه توی این زندگی بلکه اگر خدایی نکرده جدایی پیش اومد توی زندگی های بعدیت هم همراهت خواهد بود.