کمک مالی گرفتن از دیگران یعنی چراغ سبز نشان دادن به آنها برای دخالت کردن در زندگیتان تا آنها به جای تو شوهرت برای زندگیتان تصمیم بگیرند!
نمایش نسخه قابل چاپ
کمک مالی گرفتن از دیگران یعنی چراغ سبز نشان دادن به آنها برای دخالت کردن در زندگیتان تا آنها به جای تو شوهرت برای زندگیتان تصمیم بگیرند!
یه خونه میخوان بخرن بدن چند سال توش بشینیم انقدر کار زیادیه واقعا!!!؟
شما پر توقع نیستید اصلا.
خیلی پرتوقع هستید!
خوب کمکه دیگه
پس بقیه چه جوری اینکار میکنند؟
نمیدونم چرا از این زاویه میبینید
کسی داره گفته نباید به بچش کمک کنه
- - - Updated - - -
روز اول صحبت کردیم حالا ما هم منتظر موندیم!!!!!!
اونها اگه مایل باشند کمک می کنند. اگر مایل نباشند نمی تونید مجبورشون کنید.
با توجه به این که پدر و مادرش در مسائل مالی از هم جدا هستند انتظار نداشته باشید به شما کمک کنند. معلوم هست که در این زمینه ها سخت گیر هستند.
حرفی که در خواستگاری زده شده اگر ثبت نشده باشه اعتباری بهش نیست.
تاپیک غزل را خوندی؟ نظر مدیر همدردی را دیدی؟
این تاپیکها را هم بخوان. مشکلشون مشابه شماست.
http://www.hamdardi.net/OLD/thread-21432.html
http://www.hamdardi.net/OLD/thread-21436.html
غصه ی نداشتن خونه!
مشکل با پدرشوهر بر سر اخلاق عجیب و قول ها و مهریه
خانم عزیز شما واقعا پر توقعی.خانواده اش دوست ندارن براتون خونه بخرن زوری که نمیشه.شاید به نظر تو خونه خریدن که کمک چندانی نیست ولی برای اونها که سالها تلاش کردن تا اون پولها رو بدست بیارن خوب معلومه زیاده.شما برید خونه اجاره کنید و توش زندگی کنید اگه بعدا خریدن برید اونجا اگه نه هم توخونه خودتون بمونید.الان تو این وضعیت نمیشه انتظارهای زیادی از مردم داشت.(ماهم وضع مالیمون خوبه ولی خدایی از وقتی داداشم نامزد کرده ما یه هزارتومنی هم از خودمون برای دختره خرج نکردیم حتی خرج عروسی رو هم خودبرادرم جور کرده.یعنی خودشون نخواستند میگن بزارید از اول بفهمیم سختی های زندگی رو)
مرسی شیدا جان که وقت گذاشتی
کتابهایی که گفتی حتما میخونم مثل یک مرد دانلود کردم که بخونم
اما اگه میشه یکم راهنمایی میکنی که چیکار کنم؟ رفتارمو چه جوری تغییر بدم؟
مینا جان من مشاور نیستم و تخصص در این زمینه ندارم.
اما بر اساس تجربه ام و نمونه هایی که در تالار دیدم و توصیه همیشگی مدیر همدردی،
می دونم که مردی که حمایت مالی بشه ضعیف میشه
اگر تنبل باشه و از خدا خواسته که همیشه منتظر می مونه که شما کار کنی و کمکش کنی،
از والدینت بگیری و بهش بدی و ...
این لطفهای مکرر شما، بعدها می شه جزو وظایفتون.
اگر دو سال دیگه یکی از وامهاش را نتونه تسویه کنه، از شما می خواد بری از پدرت قرض بگیری بیاری ( چون بارها پدرت کمک کرده)
اگر بگی روت نمی شه یا نخوای دیگه اینقدر کمک کنی همین می شه باعث دعوا و اختلاف و ....
اگر هم مرد مغروری باشه و براش سخت باشه این کمکها و حمایتها،
از این که بخاطر مسائل مالی غرورش زیر سوال می ره سختش می شه و این تحقیر شدنها را توی رابطه اش با شما نشون می ده.
از این که نتونسته مرد کامل و حامی خانواده باشه احساس حقارت می کنه و نتیجه اش می شه آزار شما در زندگی.
ممکن هست در بلند مدت هم برای این که غرور مردانه اش حفظ نشده و تکیه گاه خوبی نبوده
دنبال این باشه که تکیه گاه زن دیگری بشه و این نیاز خودش را (حمایت از یک زن) در جای دیگری جبران کنه.
من یه پیشنهاد دارم که نمی دونم تا چه حد درست هست و شدنی
ولی اگر پدرمادر شما خیلی مصر هستند که توی خونه اجاره ای نباشید و راحت باشید
می تونند یک خونه بخرند و شما اون را اجاره کنید. تا زمانی که خونه بخرید مستاجر والدینتون باشید.
اینطور دیگه نیاز به جابه جایی هرساله ندارید. در عین حال چون اجاره می دید همسرت هم حواسش به زندگیش هست و زیادی خوش به حالش نمی شه که یه خونه مجانی گیر آورده نشسته (اگر اهل سواستفاده باشه )
البته این کار هم مشکلات خاص خودش را داره. ولی اگر همسرتون مرد فهمیده ای باشه
شاید روش بدی نباشه برای این که چند سالی مستاجر والدینت باشید و انشاله بعدش خودتون خونه بخرید یا شاید پدرشوهر خونه اش حاضر شد و شما رفتید خونه ای که قول دادند.
شیدا جان کتابی که گفتی خوندم واقعا مفید بود، ایشالا از این به بعد سعی میکنم تو زندگیم به کار ببندم
از راهنماییهات ممنونم