-
اگر افسرده هستی پیش دکتر روانپزشک برو تا برایت چکاپ روانپزشکی انجام دهد. البته نه فقط شما بلکه هر کس به صورت حاد احساس ناراحتی و غم و پریشانی
می کند در حالی که اتفاق خاصی در زندگی نیفتاده است باید این چکاپ را انجام دهد.
شوخی های بچگی را هم همه تجربه اش را دارند. اینها از سر شوخی و خنده است اما چون بچه بودی فکر کردی جدی می گویند و هنوز همان تصور بچگی توی ذهنت مانده است. ممکن است شما لپ بچه را از روی محبت بکشی آیا قصد آزارش را داری ؟ البته که نه. اما ممکن است بچه فکر کند می خواهی کتکش بزنی و دلخور شود. پس روی ذهنیت های بچگی ات حساب نکن.
اما به نظرم افکار وسواس گونه و اضطراب داری و خودت هم می گویی حس پوچی و افسردگی داری. این را بدان آدم هایی که این مشکلات را دارند با خواستگار ، پولدار شدن ، رسیدن به خواسته ها و از این قبیل حالشان بهتر نمی شود. اینها فقط بهانه هایی است که ذهنت می تراشد تا شما را از مشکل اصلی منحرف کند. شما باید حتما پیش یک روانپزشک بروی و بررسی شوی. شاید نیاز باشد دارو مصرف کنی شاید هم به یک روانشناس معرفی ات کند.
به هر مشکلت خواستگار داشتن یا نداشتن نیست و این فقط یک نمود از مشکل اصلی شماست. هر چه زودتر بهش برسی زودتر نتیجه می گیری.
-
ممنونم نوپو عزیزم
سلام نوپو عزیز ممنونم به خاطر اینکه تاپیکم رو مطالعه کردید
چند سال پیش رفتم پیش روانپزشک خیلی هم ازش تعریف میکردن اما بدتر شدم و چند بار هم می خواستم خودکشی کنم. دیگه بعد از اون داروها رو رها کردم و حالم بهتر شد. به نظر خودم به خاطر تنهایی باشه اگه از تنهایی در بیام بهتر میشم.
و خودم هم خیلی دنبال مقالات و کتابهای درمان افسردگی ام و خیلی بهم کمک می کنن.
کاش کسی می تونست درکم کنه. خیلی دلم گرفته در حد انفجار.
نمی تونم باور کنم که کسی دوستم داشته باشه.به نظر خودمم هم ازدواج زیاد هم نمی تونه مشکلم رو حل کنه و در شهر ما روانپزشک وجود ندارد و قبلا ها هم شهر دیگه می رفتم که هزینه شون هم زیاده و دوست ندارم از این سن پیش روانپزشک برم.
و به اینکه خدا دوستم داره ایمان کامل دارم. اما نمی دونم دلیل این همه اعصاب خوردی و خود خوری و مشغول شدن ذهنم به چیزهایی که حرصم رو درمیارن چیه؟ خیلی به کسایی که بهم توهین کردن و یا ناراحتم کردن فکر می کنم و در مورد حرفهاشون حرص می خورم.
در مورد افسردگی ام هم خودم تا حدودی قبول دارم چون همه ی علایم اش رو ندارم اما نمی دونم علت این همه دل گرفتگی و غمگینی چیه؟
-
شما وقتی پیش یک روانپزشک می روی باید بدانید که :
- او داروهای مختلفی برای شما تجویز خواهد کرد و اثر این داروها از یک فرد به فرد دیگر متفاوت است. پس به نوعی دارویی که برای شما تجویز می شود دائمی نیست و مثل قرص آموکسی سیلین نیست که یک دوره بخوری و بعد خوب بشوی. بلکه باید اثراتش را به دقت یادداشت کنی و در مراجعه ماه بعد به دکتر بگویی. دکتر ممکن است دارو را کم یا زیاد کند. ممکن است قطع کند و داروی دیگری بدهد. و شما باید دوباره همین روند را تکرار کنی و گزارش دقیق هر ماهه به دکتر بدهی. در ثانی باید به وسیله تلفن با دکترت در ارتباط باشی و اگر حالت برای چند روز به طور غیر عادی بد شد با تلفن اطلاع دهی .
- در کنار دارو درمانی باید به توصیه های دکتر عمل کنید. مثلا دکتر به شما می گوید هر داروی دیگری حتی مسکن خواستی مصرف کنی باید تلفنی با دکتر هماهنگ کنی. همچنین باید با دکتر داروخانه هم چک کنی که تداخل دارو نداشته باشد.
- اینکه نمی خواهم از سن کم دارو بخورم حرفی است که مال صد سال پیش است که مردم تصور درستی از ناراحتی روحی نداشتند و آن را مترادف با جنون و دیوانگی کامل می دانستند. در حالی که ناراحتی روحی طیف وسیعی از اختلالات خفیف یا شدید را شامل می شود و شمار کمی از افراد دیوانه هستند که آنها هم در آسایشگاه نگهداری می شوند. پس ذهنیت صد سال پیش را نسبت به داروهای روانپزشکی برای همیشه فراموش کن. اگر بیماری ات را درمان نکنی و سرپوش بگذاری خوب نمی شود. همسایه ما بیماری ای داشت که اهمیت نداد و نخواست دکتر برود. همان بیماری با انکار نه تنها خوب نشد بلکه باعث مرگش شد. یکی از کسانی هم که می شناسم بیماری اش را درمان نکرد و ناراحتی اعصابش باعث
ام اس شد. پس با انکار کردن فقط زمان را از دست می دهی و سنت که بیشتر شود درمانت سخت تر خواهد شد.
- افکار خودکشی می توانسته ناشی از بیماری شما باشد که به علتی مانند ناآرامی محیط شدیدتر شده است و دوز دارو دیگر جوابگوی آن نبوده است.
- قطع سرخود این داروها آسیب های جدی وارد می کند و مثل مسکن نیست که یک دفعه قطعش کنی. پزشک باید این کار را انجام دهد.
- در کنار آن می توانی از درمان های طب سنتی مانند حجامت یا داروهای گیاهی با تجویز پزشک استفاده کنی. تاثیرش را بیشتر می کند. الان پزشکانی هستند که تخصص طب سنتی را دارند. اگر می خواهی من تلفن یک دکتر خیلی خوب را برایت می نویسم و می توانی تلفنی با او صحبت کنی و ببینی چطور می تواند تو را ویزیت کند.
- شرایط روحی ات را هنگام مصرف داروها باید کاملا آرام نگه داری و از کارهای استرس زا دوری کنی. استرس برایت سم است.
- باید حوصله داشته باشی برای درمان. سلول های عصبی وقتی تعادلشان به هم می خورد خیلی سخت تر به حالت اول بازمی گردند. پس ممکن چندین ماه یا حتی چندین سال نیاز باشد به پزشک مراجعه کنی و تحت نظر باشی.
این هزینه را هم باید قبول کنی. خرج تجملات که نمی کنی. داری خرج درمان بیماری می کنی. تازه می توانی از بیمارستان های دولتی استفاده کنی . کمی سخت تر وقت می دهند اما هزینه شان بسیار کم است و بیمه قبول می کنند. به هر حال خرجی که ضروری است باید انجام بدهی.
-
ببین خواهر عزیزم خودتو رها کن از بند این تفکرات
کی از فردا خبر داره؟؟؟شاید فردا روز اتفاق های خوب باشه
همیشه دنیا همینجوری نمیمونه
شک نکن
-
دوست عزیزم حرفی که میزنم شاید خیلی ربطی نداشته باشه اما صمیمیترین دوست منم قوز داشت و از قوز بند هایی که در داروخانه هست استفاده کرد و مشکلش کاملا رفع شد ،شما هم استفاده کن تا کسی جرات نکنه حرفی در موردت بزنه .:43:
-
ممنونم یکتی تنها قوز بند داشتم اما خلی باهاش اذیت میشدم آخه قوز من از بچگی حدودا از سوم ابتدایی هست و پیش دکتر هم رفتم البته صاف می ایستم معلوم نیست اما خودم درد می کشم و باید به حالت قوز باشم و اگه صاف باشم معده ام اینا هم درد میکنه ، البته الان باورزش بهتر شدم.